7 آبان 1404 07/05/1447 2025 Oct 29

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3407554
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1675 تعداد مشاهده : 628 تاریخ اضافه : 2011-06-19

 

سفری طولانی برای رسیدن به سر منزل حقیقت- بخش 1


قسمت اول: مسیحیت و راهی که مرا به سوی واعظ شدن کشاند.


در یک خانواده ی مسیحی که خیلی مذهبی بودند به دنیا آمدم. بعد از اینکه کشور آمریکا وارد بحران جنگ شد، پدر مجبور شد وارد ارتش شود. این آخرین باری بود که او را می دیدم. ما خیلی فقیر بودیم و مادرم با امید به خدا که او روزی دهنده است ما را بزرگ کرد. این عقیده تأثیر عمیقی روی زندگی من گذاشت.

تمام مراسم و تشریفات مذهبی، از همان ابتدای تولد روی من انجام شده بود و از نظر بقیه من یک کاتولیک تمام عیار بودم. یک شنبه ها در مراسم عشای ربانی شرکت می کردم، اوقات دیگر را با حرص و ولع به مطالعه ی انجیل و کتاب پرسش و پاسخ های دینی سپری می کردم.

پس از تثبیت شدن در این زمینه، به یادیگری زبان لاتین روی آوردم زیرا می خواستم مراسم عشای ربانی روزهای یکشنبه در حد استاندارد بالایی برگزار شود. مانند خیلی از پسر بچه های کاتولیک دلم می خواست کشیش شوم. برای رسیدن به هدفم راه های زیادی را امتحان کردم.

هجده سالم بود که تصمیم گرفتم دنبال دومین آرزویم یعنی هوانوردی بروم. در امتحان ورودی دانشکده ی هوانوردی آمریکا شرکت نمودم. طولی نکشید که جواب قبولیم را دریافت کرده و با انگیزه ای بالا به یادگیری مهارت خلبانی پرداختم.

بیشتر با هواپیماهایی که غیر نظامی بودند پرواز می کردم و اکثر آنها متعلق به آمریکا نبودند. پس از مدتی دستور رسید که باید به یک مأموریت جنگی که در ویتنام صورت می گرفت بروم. وقتی داشتم آسمان ویتنام را بمباران می کردم، ناگهان تیر خوردم و بعد بی هوش شدم و کمک خلبان با زحمت فراوان هواپیما را در یکی از پایگاه های آمریکا نشاند. حدود سه هفته در بیمارستان بستری شدم.

پس از این واقعه دیگر نخواستم در نیروی هوایی بمانم و استعفا دادم. اتفاقات زیادی در زندگیم افتاد که هر بار مرا به سمتی می کشاند. طی سفری به مراکش، تصمیم گرفتم چند سالی آنجا بمانم و وارد دانشگاه شده و به یادگیری زبان عربی پرداختم.

موضوع مهم دیگری که افکار مرا به شدت تغییر داد، مذهب بود. کم کم متقاعد شدم که کاتولیک بودن هیچ جذابیتی برایم ندارد. علاقه ی زیادی به مسیح داشتم، و فکر می کردم با خدمت به مسیحیت می توانم مسیر معنوی خود را پیدا کنم. با این حال به تحقیق و مطالعه درمورد دین روی آوردم.

با یادگیری زبان عربی، آماده بودم تا در بعضی از قسمت های شمال آفریقا به تبلیغ مسیحیت بپردازم. رویای دیرینه ام داشت به واقعیت نزدیک می شد و در مراکش واعظ شدم. در آنجا دوستان زیادی پیدا کردم، مردم مراکش خیلی مهمان نواز بودند. گاهی با مسلمانان آنجا به بحث و جدل مشغول می شدم. فکر می کردم که مسیحیت دین واقعی خدا است و برای تبلیغ آن تلاش زیادی می نمودم.

پایان قسمت اول

  ادامه دارد...


ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

علي رضی الله عنه  به روايت از رسول

‎الله  صلی الله علیه و سلم  مي‌گويد ايشان فرمودند: «أُعْطِيتُ مَا لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ مِنَ الأَنْبِيَاءِ»، فَقُلْنَا مَا هُوَ يَا رَسُولَ الله، فَقَالَ: «نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ، وأُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الأَرْضِ، وسُمِّيْتُ أَحْمَدَ، وَجُعِلَتْ لِي التُّرَابُ طَهُوراً، وَجُعِلَتْ أُمَّتِي خَيْرَ الأُمَمِ». (به من چيزهايي داده شده‌است كه به هيچ‌يك از پيامبران داده نشده‌است، گفتم: اي رسول خدا، آنها چه هستند؟ فرمود: خدا رُعب و هراس از مرا در دل دشمنانم انداخت و با آن یاریم کرد و به من كليدهاي زمين داده شده، به اسم ‌احمد نام گذاري شدم، خاك برايم وسيله پاك كننده قرار داده شده و امتم بهترين امّتها قرار داده شده ‌است.
صحيح بخاري، ش335




 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010