10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327851
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1146 تعداد مشاهده : 663 تاریخ اضافه : 2010-10-14

 

داستان یک بانوی داعی، خواهر خدیجه سودارشانی

او اهل روستای دور افتاده ای در قسمت جنوبی می باشد، و در یک خانواده ی بودایی متولد شده است. در دانشگاه در رشته ی فلسفه ی بودیسم به تحصیل پرداخت. بعدها به تدریس این رشته و زبان پالی در مدرسه ی روزهای یکشنبه واقع در معبد مشغول شد.

سپس برای کار به کلومبو رفت. هرچند که محیطی منحصراً بودایی را ترک می نمود، اما برای وی این امکان فراهم شد تا با مسلمانان در کلومبو آشنا شود. اولین بار او در قسمت مهمانان مهم سیاسی مسلمان در کلومبو استخدام شد. از وقتی که او در این اداره مشغول به کار شد کم کم به دین اسلام علاقه پیدا کرد. در این موقعیت برای ادامه تحصیل به مالزی نقل مکان نمود. این جا بود که اسلام را پذیرفت و در مناطق اسلامی شرق آسیا و اقیانوس آرام به تحصیل در رشته ی علوم اسلامی پرداخت. بعد از پایان تحصیلاتش به خانه برگشت. همه ی افراد خانواده به جز پدرش از مسلمان شدن وی با خبر بودند.

سپس با اتفاقی که می ترسید بیافتد بالاخره روبرو شد. یک روز که مشغول ادای نماز در اتاقش بود پدرش به طور اتفاقی چشمش به و افتاد و از کاری که انجام می داد پرس و جو نمود. خدیجه در جواب گفت دارم برای خداوند متعال نماز می خوانم. از آنجایی که او یکی از اعضای بالا دست بودایی ها بود نتوانست این موضوع را نادیده بگیرد بنابراین شدیداً او را تنبیه کرد، و او را مجبور نمود تا به مکتب بودایی برگردد. وی گفت چنانچه مرا بکشید هم این کار را انجام نخواهم داد. بنابراین پدرش او را از خانه بیرون انداخت و خدیجه ناچار به کلومبو بازگشت. از روی خوش شانسی در یک مرکز اسلامی استخدام شد. او به تازه مسلمانان درس دینی می آموخت.

در ضمن اینکه در آنجا کار می کرد سعی داشت به دیدن خانواده اش برود. اگرچه پدرش با بازگشت وی مخالفت داشت و نمی خواست او را با روسری ببیند. به این دلیل وی نتوانست مادرش که یک سیک بود به مدت چهار سال ببیند.

او برای شرکت در دوره ای آموزش علوم قرآنی به مالزی رفت. پس از پایان این دوره در مالزی با یک برادر داعی ازدواج نمود. فکر می کرد که می تواند با یاری همسرش در راهی که قدم نهاده پیشرفت نماید. حالا او مادر یک فرزند دختر می باشد.

او در سریلانکا به تبلیغ دین اسلام همت گماشت و منشی دفتر برادر انور مناتانگا  مبلغ اسلامی سریلانکا شد و همچنین در ماه نامه ی اسلامی یاهاماگا به فعالیت پرداخت. آرزوی او این است که یک مرکز داعی برای زنان در سریلانکا بگشاید. امیدواریم در این راه موفق باشید.  

پایان

 


 


ترجمه: مسعود

سایت مهتــدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010