تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

داستان یک بانوی داعی، خواهر خدیجه سودارشانی

او اهل روستای دور افتاده ای در قسمت جنوبی می باشد، و در یک خانواده ی بودایی متولد شده است. در دانشگاه در رشته ی فلسفه ی بودیسم به تحصیل پرداخت. بعدها به تدریس این رشته و زبان پالی در مدرسه ی روزهای یکشنبه واقع در معبد مشغول شد.

سپس برای کار به کلومبو رفت. هرچند که محیطی منحصراً بودایی را ترک می نمود، اما برای وی این امکان فراهم شد تا با مسلمانان در کلومبو آشنا شود. اولین بار او در قسمت مهمانان مهم سیاسی مسلمان در کلومبو استخدام شد. از وقتی که او در این اداره مشغول به کار شد کم کم به دین اسلام علاقه پیدا کرد. در این موقعیت برای ادامه تحصیل به مالزی نقل مکان نمود. این جا بود که اسلام را پذیرفت و در مناطق اسلامی شرق آسیا و اقیانوس آرام به تحصیل در رشته ی علوم اسلامی پرداخت. بعد از پایان تحصیلاتش به خانه برگشت. همه ی افراد خانواده به جز پدرش از مسلمان شدن وی با خبر بودند.

سپس با اتفاقی که می ترسید بیافتد بالاخره روبرو شد. یک روز که مشغول ادای نماز در اتاقش بود پدرش به طور اتفاقی چشمش به و افتاد و از کاری که انجام می داد پرس و جو نمود. خدیجه در جواب گفت دارم برای خداوند متعال نماز می خوانم. از آنجایی که او یکی از اعضای بالا دست بودایی ها بود نتوانست این موضوع را نادیده بگیرد بنابراین شدیداً او را تنبیه کرد، و او را مجبور نمود تا به مکتب بودایی برگردد. وی گفت چنانچه مرا بکشید هم این کار را انجام نخواهم داد. بنابراین پدرش او را از خانه بیرون انداخت و خدیجه ناچار به کلومبو بازگشت. از روی خوش شانسی در یک مرکز اسلامی استخدام شد. او به تازه مسلمانان درس دینی می آموخت.

در ضمن اینکه در آنجا کار می کرد سعی داشت به دیدن خانواده اش برود. اگرچه پدرش با بازگشت وی مخالفت داشت و نمی خواست او را با روسری ببیند. به این دلیل وی نتوانست مادرش که یک سیک بود به مدت چهار سال ببیند.

او برای شرکت در دوره ای آموزش علوم قرآنی به مالزی رفت. پس از پایان این دوره در مالزی با یک برادر داعی ازدواج نمود. فکر می کرد که می تواند با یاری همسرش در راهی که قدم نهاده پیشرفت نماید. حالا او مادر یک فرزند دختر می باشد.

او در سریلانکا به تبلیغ دین اسلام همت گماشت و منشی دفتر برادر انور مناتانگا  مبلغ اسلامی سریلانکا شد و همچنین در ماه نامه ی اسلامی یاهاماگا به فعالیت پرداخت. آرزوی او این است که یک مرکز داعی برای زنان در سریلانکا بگشاید. امیدواریم در این راه موفق باشید.  

پایان

 


 


ترجمه: مسعود

سایت مهتــدین

Mohtadeen.Com