خداوند میفرماید: «وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ» النحل: ٥٣
(آنچه از نعمتها داريد همه از سوي خدا است (و بايد تنها منعم را سپاس گفت و پرستيد) و گذشته از آن، هنگامي كه زياني (همچون درد و بيماري و مصائب و بلايا) به شما رسيد (براي زدودن ناراحتيها و گشودن گره مشكلها تنها دست دعا به سوي خدا برميداريد و) او را با ناله و زاري به فرياد ميخوانيد، (پس چرا در وقت عادي جز او را ميپرستيد و انبازها را به كمك ميطلبيد؟)).
نفع و زیان تنها از طرف خداوند است، روزگار و ایام در آن تأثیر ندارند، اما شیعه مخالف این اصل هستند و مدعی هستند که بعضی از روزها شوم هستند و نیازهای انسان در آن بر آورده نمیشود. ابوعبدالله میگوید: در روز جمعه برای برطرف نمودن نیازهایت بیرون نرو، اما با طلوع خورشیدِ روز شنبه برای بر طرف کردن نیازهایت بیرون برو.([1])
یا میگویند: شنبه برای ما و یک شنبه برای بنی امیه.([2])
و همچنین میگویند:... هیچ روزی به اندازه دوشنبه نامبارک و نحس نیست..... پس در روز دوشنبه بیرون نیایید، بلکه روز سه شنبه بیرون بیایید.([3])
ابو عبدالله گفته: روز دو شنبه مسافرت نکنید و در آن دنبال نیازهای خود نروید.([4])
همچنین گفته: روز چهار شنبه روز نحسی است.([5])
علی بن ابی طالب میگوید: روز شنبه روز مکر و حیله است، روز یکشنبه روز کاشتن نهال و بنا کردن خانه است، روز دوشنبه روز مسافرت و بر آوردن نیازها، روز سهشنبه روز چنگ و خون است، روز چهارشنبه روز بدیمنی است، روز پنج شنبه روز داخل شدن بر انبیاء است و روز جمعه روز خطبه و نکاح است.([6])
امامان شیعه نمونه این احادیث را در کتابهای خود ذکر کردهاند.([7])
از عموم احادیث متوجه میشویم که روز جمعه، یک شنبه، دو شنبه و چهار شنبه روز بدیمنی هستند و بر طرف کردن نیازها در این ایام جائز نیست.
در این روایت اخیر میبینیم که روز دوشنبه را به عنوان روز مسافرت و بر طرف کردن نیازها معرفی کرده است، ولی در روایات گذشته مخالف این را بیان کردهاند، بر این اساس حر عاملی روایت اخیر را بر تقیه حمل میکند.([8])
بنا بر این روایات، جز سه روز در هفته، همهی روزها روز بد یمنی هستند، یعنی از نظر آنها تنها این سه روز برای رفع نیازها مناسب است.
این بخشی از به شوم گرفتن است که عبارت است از بد یمنی به بعضی از روزها، پرندگان، اسماء، الفاظ و مناطق، این نیز یکی از اعمال دوران جاهلی میباشد[9] که خداوند به چنگ آنها پرداخته و آنها را ذم فرموده، رسول خدا صلی الله علیه وسلم از بد یمن کردن نهی کرده و آنرا نوعی از انواع شرک قلمداد نموده است، چون هیچگونه تأثیری در جلب نفع و دفع زیان ندارند و یکی از القائات شیطانی میباشند.
خداوند میفرماید:
«فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» الأعراف: ١٣١
(هان! (اي مردمانِ همه اعصار و قرون بدانيد) كه بدبياري آنان تنها از جانب خدا (و با تقدير و تدبير او نه كس ديگري) بوده است، وليكن اكثر آنان (اين حقيقت ساده را) نميدانستند (و ديگران نيز اغلب نميدانند كه خوشي و ناخوشي و سختي و فراخي برابر اراده و مشيّت خدا به انسان دست ميدهد)).
علی بن ابی طلحه از ابن عباس رضی الله عنه روایت میکند: أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ
یعنی همه مصیبتها از طرف پروردگار است، اما وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
ابن جریج از ابن عباس رضی الله عنه روایت کرده: أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ
یعنی از طرف خداوند.([10])
ابن مسعود رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت کرده که فرمود: « الطيرة شرك الطيرة شرك ثلاثًا».
(به شوم گرفتن شرک است، به شوم گرفتن شرک است، به شوم گرفتن شرک است).([11])
این حدیث در تحریم به شوم گیری صریح است، و بیان میکند که شرک است چون قلب انسان را به غیر از خدا مشغول میگرداند.([12])
ابن حجر میفرماید: علت شرک بودنش این است که جلب نفع و دفع زیان را به غیر خدا نسبت میدهند یعنی همراه خدا انباز قرار دادهاند.([13])
چنین چیزی باطل است چون وقت را ضایع و نیازها را به تأخیر میاندازد و قلبها را از خداوند به سوی مخلوقاتی که نفع و زیان ندارند، منصرف میگرداند.
اما باز هم با وجود این شذوذیت روایات دیگری از شیعه روایت شدهاند که مخالف این روایت شاذ شرکآمیز هستند، بهترین وسیله برای ابطال کردن عقیده فاسد همان تناقضگویی و اقرار مخالفان است، کتب شیعه روایات فراوانی روایت کردهاند که ابو عبدالله گفته: به شوم گرفتن درست نیست.([14])
یا میگویند: کفارت به شوم گرفتن توکل است.([15])
ابو حسن دوم میگوید: هر کس در روز چهارشنبه خلاف اهل به شوم گرفتن بیرون برود از هر بلا و مصیبتی محفوظ میماند و نیازش بر آورده میشود.([16])
در روایت دیگری آمده: اگر تطیر کردی خلاف آن عمل کن.([17])
در «بحار الانوار» روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده: به نیک گرفتن واجب است و به شوم گرفتن حرام، هر گاه رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چیز بدی را میدید میفرمود: خداوندا! خیرها تنها از طرف تو میآیند و تنها تو شرها را دور میگردانید، گردش و قوت تنها با تو است.([18])
این تناقض است و تناقض موجب بطلان میشود، اما اصل تقیه و مخالفت با اهل سنت نمیگذارد از این نصوص و نمونه آنها استفاده كنند، بدین علت میبینیم حر عاملی حدیث گذشته در مورد خوبی دوشنبه را بر تقییه حمل میکند.
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
----------------------------------------------------------------
([1])ـ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص95، وسائل الشیعه، ج8، ص352.
([2]) ـ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص342، وسائل الشیعه، ج8، ص253.
([3])ـ من لا ىحضره الفقىه، 1/95، الروضة، ص314، المحاسن، ص347، وسائل الشىعة، 8/254، و انظر: الخصال، 2/26.
([4])ـ المحاسن، ص346، وسائل الشىعة، 8/255.
([5])ـ الخصال، 2/27، وسائل الشىعة، 8/257.
([6])ـ علل الشرائع، ص199، الخصال، 2/28، عىون الأخبار، ص137، وسائل الشىعة، 8/258.
([7])ـ الموضوعات/ابن جوزی، ص71و72، تنزیه الشریعه المرفوعه، ج2، ص53و56، المجموع الفوائد/شوکانی، ص437و438.
([8])ـ وسائل الشیعه، ج8، ص258.
[9] در دوران جاهلیت بر پرنده و چیزهای دیگری اعتماد می کردنند، اگر یکی از آنها در سفر پرندهای را میدید که به طرف راست پرواز میکند سفر را ادامه میدادند و اگر به طرف چپ پرواز می نمود از ادامه راه باز می ماندند
([10])ـ ابن کثیر، ج2، ص257.
([11])ـ ابوداود، کتاب طب باب «الطیرة»، ج4، ص230، ترمذی، کتاب سیر باب «ما جاء فی الطیرة»، ج4، ص160و161، و گفته حدیث حسن است، ابن ماجه، در کتاب طب باب «من کان یعجبه البه نیک گرفتن و یکره الطیره»، ج2، ص1170، ابن حبان، در صحیح «موارد الظمآن» شماره 1427.
([12])ـ فتح المجید، ص361.
([13])ـ فتح البارى، 10/213، وانظر: ابن منظور/لسان العرب، 4/513.
([14])ـ روضة الكافى، ص196، وسائل الشىعة، 18/262.
([15])ـ روضة الكافى، ص196، وسائل الشىعة، 18/262.
([16])ـ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص95، الخصال، ج2، ص27.
([17])ـ تحف العقول، ص50، ط2.
([18])ـ بحار الانوار، ج95، ص2و3، مکارم اخلاق/طبرسی، ص403.
|