25 تير 1404 20/01/1447 2025 Jul 16

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3337817
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

694 تعداد مشاهده : 716 تاریخ اضافه : 2010-04-03

 

عقیده ی مسیحیت در مورد صَلْب یا (به دار کشیده شده) مسیح علیه السلام و مقدس دانستن آن

خداوند متعال مسیح ( عیسی )  علیه السلام  را بسوی بنی اسرائیل فرستاد، دعوت او به توحید خالص و دین سهل و آسان و گوارا و پرستش خدای یگانه دور از هرگونه پیچیدگی و تعقید و تحریف و تأویل خارج از ذهن بود. اما اکنون دین مسيحيت به یک عقیده ی باطل و فلسفه ی پیچیده تبدیل شده که پیروانش در آن گم گشته اند و در مدح و ستایش مسیح آن چنان مبالغه کردند که او را از انسان بودن به مرز خدائی رسانیدند و گفتند: «مسیح پسر خدا است» و «خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده» و «خدا همان مسیح پسر مریم است» - والعياذ بالله-.

به این ترتیب از خدای واحد و صمد که نه کسی را زاده و نه از کسی زاده شده، خانواده ای به وجود آوردند که از سه عضو تشکیل شده که همگی خدا هستند! یعنی: رب، پسر و روح القدس (جبریل). و معتقد اند که مریم - علیها السلام- مادر مسیح است لیکن او را نیز به درجه ی تقدیس و پرستش رسانیدند و گفتند: «مریم مادر خدا است»، تا جائیکه در کلیساها مجسمه ها و تصاویری از مریم - علیها السلام- نصب كردند که هنگام راز و نیاز در مقابلش گردن خم می کنند.

از همین جاست که پیامبر بزرگ اسلام  صلی الله علیه وسلم  امتش را از افراط در ستایشش باز داشته چنانکه می فرماید: «مرا بیش از حد مدح و توصیف ننمائید چنانکه نصاری پسر مریم را بیش از حد مدح نمودند همانا من یک بنده هستم، پس بگوئید: بنده و فرستاده ی خدا»([1]).

مسیحیت امروزی بر سه بنا استوار است:

1- عقیده ی تثلیث یا خدایان سه گانه.

2-صَلْب یا (به دار کشیده شده) و تقدیس آن و فدا شدن مسیح  علیه السلام  .

3- محاسبه ی مسیح با مردم در روز رستاخیز.

 

عقیده ی صَلْب یا بدار آویخته شدن مسیح  علیه السلام  و مقدس دانستن آن:

علامه ی صلیب، شعار مسیحی ها بوده آنرا مقدس میدانند، آنها اعتقاد دارند که مسیح  علیه السلام  در دو چوب متقاطع به دار آویخته شد. اینکه چرا به دار آویخته شد چنین تعلیل می کنند: مسیح  علیه السلام  بخاطر جبران و کفاره ی گناه پدر انسان ها (آدم  علیه السلام )، هنگامیکه از درختیکه ممنوع قرار داده شده بود خورد، گناه این نا فرمانی به اولاد آدم منتقل گردید و خداوند بر همه ی اولاد آدم خشمگین است، لذا واسطه و خلاص گری بکار است که گناهان را متحمل شود و خود را فدای همه نماید تا خداوند راضی گردد.

این مرد فدا کار عیسی  علیه السلام  بود که خود را فدائی کرد و به دار آویخته شد([2]).

اینکه چه کسی او را بدار آویخت در کتابهای انجیل قصه ی آن ذکر شده که ما بطور مختصر آنرا ذکر می کنیم:

مسیحی ها اعتقاد دارند که مسیح  علیه السلام  را یهودیان به قتل رسانیده اند زیرا به گمان یهود مسیح  علیه السلام  به خداوند کافر شده است و یکی از پیروانش که یهوذا اسخریوطی نام داشت در مقابل مال، جای بود و باش او را به یهودیان افشا ی نمود و همین بود که شب روز جمعه گرفتار گردید و به خانه ی یکی از کاهن های یهودی انتقال داده شد و بعد از تحقیق در محکمه حکم اعدام را بر او صادر نمودند، سپس به سوی مرکز ولایت رومانی ها بردند و به دار آویختند، و شب هنگام او را از دار پائین کردند و در قبری گذاشتند. و بعد از گذشت دو روز، هنگامیکه بالای قبر آمدند، قبر را خالی یافتند، همین بود که بعد از چهل روز خداوند وی را به آسمان بلند کرد، مگر ذكر این قصه در کتابهای انجیل با اشكال مختلف بيان گرديده که اینجا گنجایش ذکر آن نیست([3]).

 

حقیقت امر چیست؟

قوم بنی اسرائیل به سبب داشتن عقیده ی توحید درهر زمانی از سائر ملت های معاصر خود ممتاز بودند اما به علت همسایگی و همنشینی با قبیله های بت پرست مشرک و گذشت زمان طولانی از تعلیمات پیامبران، عقاید نادرست و عادات جاهلی به سوی آنها جریان پیداکرد. عیسی  علیه السلام  آنان را به توحید خالص و رهائی از تمام آن چه که از عادات جاهلی و عقاید باطل بود فرا می خواند، چون ترک این همه بر یهودیان گران آمد، علیه او به پیکار بر خاستند و باکمان واحد به سویش تیر پرتاب می نمودند و او را آماج تهمتها و سخنان بيهوده ی خود قرار می دادند و دشنامهای زشت و گستاخانه را در مورد او به کار می بردند، و مادرش - مریم بتول- را دشنام می دادند و طعنه می زدند. سپس تصمیم به قتلش گرفتند تا از او خلاصی یابند، پس موضوع را به حاکم رومی عرضه داشته و گفتند: او مرد شورشی و هرج و مرج طلب است که از دین ما برگشته، جوانان را فریفته و شیفته ی خود نموده، وجودش خطری برای حاکمیت است، چون در برابر نظام (حکومت) هیچ نرمشی نشان نمیدهد و مقید به قانون نیست، این سخنان پر از نیرنگ و زیرکی بود و رنگ سیاسی را به همراه داشت زیرا یهودیان خوب میدانستند که جنبه ی دینی حکام را تحریک نمی کند لذا سخنان خود را به سیاست آمیختند.

فرمانروایان بیگانه ی مشرک که سر گرم اداره ی امور بودند حقیقت امر را نمیدانستند و از کینه ورزیهای یهود و دشمنی آنها با مسیح  علیه السلام  را به آسانی درک نمیکردند، همین بود که بعد از پافشاری یهود ورفت و آمدهای مکرر آنان حکام وقت تصمیم گرفتند تا ازین قضیه خود را خلاص کنند.

 عصر روز جمعه بود و فردایش روز شنبه که یهودیان درین روز کار نمی کردند و روز تعطیل عمومی بود اما آنان بسیار حریص بودند تا حکم  قبل از غروب آفتاب روز جمعه صادر گردد و روز شنبه را با خیال راحت استراحت نمایند، همین بود که حکم قتل او به وسیله ی صلیب صادر گردید. بعد از صادر شدن حکم اعدام مسیح  علیه السلام  عده ای از یهودیان و جوانان هیجان زده ای که آرزوی از بین بردن وی را داشتند، میخواستند هر چه زودتر به محل دار برسند، مسیح  علیه السلام  که بسیار خسته و ناتوان شده توانائی تند رفتن را نداشت. درین شرایط، مأمور نگهبان مسیح به جوان اسرائیلی دستور داد تا چوبه ی دار را حمل کند، این جوان از دیگر دوستانش پرجوش و خروش تر و احساساتی تر و ابله تر بود و میخواست هرچه سریع تر این امر به پایان رسد، به این ترتیب جمعیت به دروازه ی محل چوبه ی دار رسیدند، نگهبانان محل چوبه ی دار پیش آمدند و دست جوان حامل صلیب را گرفتند، ناله و فریاد از هر سو بلند شد، آن جوان نیز فریاد می زد و می نالید که او بیگناه است ولی نگهبانان که از رومیان بودند زبانش را نمی فهمیدند و هیچ توجهی به این داد و فریاد نکردند آنها جوان را گرفته حکم را در مورد او اجرا کردند و یهودیان نیز از دور ناظر حادثه بودند، دنیا در تاریکی شب فرو رفته بود و آنها قطعاً یقین داشتند کسی که به صلیب کشیده شده مسیح است.

اما خداوند مسیح را از کید و مکر یهود رهانید و به سوی خود فرابرد([4]).

 خداوند  درین مورد خبر می دهد:« وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا*وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا*بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»([5]).

ترجمه: « و (خداوند بر آنان خشم گرفت) به سبب کفر ورزیدن شان ، و افترای بزرگی که بر مریم بستند. و میگفتند که: ما عیسی پسر مریم، پیغمبر خدا را کشتیم! در حالی که نه او را کشتند و نه بدار آویختند، و ليکن کار بر آنان مشتبه شد و کسانی که در باره ی او اختلاف پیدا کردند (همگی) راجع به او در شک و گمانند و آگاهی بدان  ندارند و تنها به گمان سخن میگویند، و یقیناً او را نکشته اند ( و قطعاً مقتول کس دیگری بوده است) بلکه خداوند او را در پیش خود به مرتبه ی والائی رساند و خداوند توانا و حکیم است».

  


 سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

----------------------------------------------------

[1]- بخاری ومسلم.

[2]- دراسات فی الأدیان صـ: 304.

[3]- دراسات فی الأدیان صـ: 306.

[4]- برگرفته از کتاب پیامبران از دیدگاه قرآن صــ: 230- 237.

[5]- نسا ی: 156- 158.

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«
در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010