نویسنده:محمد قطب
مترجم: سيد هادي خسروشاهي
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد:
خانواده تنها يك نياز رواني براي زن و مرد نيست، بلكه براي كودكان نيز يك پايگاه تربيتي به شمار ميآيد.
كودك در واقع جزيي از وجود زنست و از عصاره جانش يعني از خون و سپس از شير كه آن هم از خون اوست، تغذيهميكند. همچنين كودك جزيي از سازمان رواني مادر بشمار ميآيد، بهگونهاي اگر زني فرزند نياورد پيش خود احساسميكند كه موجودي ناقص است.
بنابراين، چون انسان مايلست كه فرزند آن هم يك فرزند خوب داشته باشد، پس بايد وسايل آن را در شرايط صحيح ومكاني مناسب فراهم كند. حيوان هرگز نوزاد خود را به اميد خويش رها نميكند، بلكه تا زمان رشد كاملاً مراقباوست. نوزادهاي انسان به مراتب بيشتر نيازمند اينگونه مراقبتند. انسان هرچه در ميدان تكامل پيش رود، وظايفجسمي، روحي و روانيش افزون ميشود و به همين تناسب بسياري از مشاعر و اعمال و افكار جديدي نيز در زندگيوي پديد ميآيد، بديهياست كه در اين صورت كودكان خيلي بيشتر از گذشته محتاج به رعايت و تربيت خواهند بود.بنابراين، ما هرچه متمدنتر شويم بخاطر تربيت فرزندان خود بايد اهميت بيشتري به تشكيل خانواده بدهيم.
خانواده يگانه جاي طبيعي است كه عواطف كودك در آن رشد مييابد. بذر محبت، دوستي، لطف و عاطفه را تحتشرايط خانوادگي در ضمير كودك ميپاشند و بدينوسيله ميتوان اجتماع را از محور نبرد و نزاع گسست و بر پايهدوستي و همكاري پيريزي كرد.
ميگويند: تأسيس پرورشگاهها بر اين ياوهسراييها قلم بطان كشيده، زيرا در آنجا كودكان را طبق اصول صحيح علمي وحتي بهتر از پدر و مادر تربيت ميكنند. پدر و مادر چون از اين اصول بيخبرند بيش از همه باعث تباهي كودكان خودميشوند و آنان را با افكاري پست و رواني آلوده، بار ميآورند.
در پرورشگاهها غذاي خوب به كودك ميدهند، هر روز او را «وزن» ميكنند و به حمامش ميبرند! بعلاوه، ممكنستهوش او را هم بيازمايند و اگر در جهات فكري اختلالي داشت، به معالجهاش بپردازند.
آري، همه اينها در محيط پرورشگاه ممكنست، ولي تنها يك چيز بسيار مهم باقي ميماند كه از توان اين اماكنعمومي خارج است و آن عبارت از نيازهاي رواني كودك است كه بايد حتماً در خانواده تأمين شود، البتهخانوادهاي كه اساسش صحيح باشد.
دانشمنداني كه معتقدند احساسات انسان از طريق جسم پديد ميآيد و تنها شرايط مادي است كه عواطف آدمي رابوجود آورده، هرگز به نيازمنديهاي روحي انسان كاري ندارند. چه آن را از امور ماوراءالطبيعه دانسته كه با جسمانسان به نظرشان بيگانه است.
«انا فرويد» در كتاب «كودكان بيخانمان» درباره انحرافهاي تربيتي كه در شيرخوارگاهها و پرورشگاهها عايد كودكانميگردد و روانشان را دچار اضطراب عاطفي ميكند، مفصلاً بحث كرده و مثلاً گفته است: روانشناسي نميتوانداينگونه انحرافها را علاج كند، تازه اگر هم در جايي موفق شود حتماً سعي بسياري براي آن كار بكار رفته است.
كودك در نخستين گام زندگي، درباره پدر و مادر خود احساس انس دارد و چنين درك ميكند كه پدر و مادر فقط مالاويند و اگر كسي بخواهد مزاحمش شود سخت برآشفته ميگردد، گرچه برادر خودش باشد. اگر ما براي اينگونهمزاحمتها راه علاجي نيابيم قطعاً روان طفل را به انحرافهاي رواني و امراض عصبي كشاندهايم. كودك در محيطخانواده از همهجا بيشتر خود را در مصونيت و بلا مزاحم ميبيند.
غالباً تربيت كودك در محيط خانواده به سبك شگفتآوري انجام ميگيرد، يعني تا قدم به دنيا نهاد فوري غذاي كامل وطبيعي خود را از پستان مادر ميمكد. هيچ غدايي به اندازه شير مادر براي كودك مناسب و مفيد نيست.
كودك علاوه بر شيري كه از پستان مادر ميمكد احساسات محبت، لطف و عاطفه را نيز از او به الهام ميگيرد.
سپس نوبت پدر ميرسد. احساس پدر درباره فرزند مانند مادر نيست چه كودك يك جزء مادي بدن مادر است،همانسان كه بخشي از عواطف و روحيات وي نيز به شمار رفته.
پدر در حين انعقاد نطفه، كودك را از وجود خود رها ميكند ولي مادر است كه هميشه او را با خود نگاهداشته، درداخل ذات خويشتن پرورش ميدهد. لذا علاقه و رابطه پدر را بايد پس از طي دو مرحله جستجو كرد: يكي هنگامي كهفرزند را امتداد وجودي خود ميبيند و در پرتو وجود وي براي خويشتن جاودانگي مييابد. ديگر از راه الفت و انساست كه پدر با فرزند خويش عواطف مهرآميزي مبادله ميكند.
هنگامي كه كودك پر و بالي دربياورد و دامان و پستان مادر را رها كند، پدر پيش ميآيد و با آموختن رموز جهان خارج وتقويت جهات روحي و جسمي پاي او را به افق وسيعتري باز ميكند.
اساساً كودك هنگامي تأمين عاطفي و رواني براي خويشتن احساس ميكند كه در پناه پدر و مادر باشد و منبععواطف پدري و مادري به خواستههاي او پاسخ مثبت گويند.
در حالي كه كودك به آغوش مادر و حمايت پدر كمال بستگي را دارد، رفتهرفته به سوي محيط آزاد و جهان خارج نيزگامهاي كوچك و كوتاهي برميدارد و همانگونه كه اشتهايش غذاهاي متنوعي را طلب ميكند، از نظر شئون رواني نيزبه ساير اشخاص (غير از پدر و مادر) ابراز تمايل كرده، با آنان انس و آشنايي را آغاز ميكند.
چون كودك را از شير گرفتند و جهاز هاضمهاش غذاهاي ديگري را پذيرفت، از انحصار پدر و مادر نيز همينگونه بيرونرفته، در شرايط جديدي واقع ميگردد. پس راه صحيح آنست كه وي را بياموزيم كه چگونه به خويشتن اتكا كند و درضمن با محيط خارجي آشنا گردد.
كودك بايد در تمام اين مراحل از كمك و عاطفه والدين برخوردار باشد، تا روان وي با تحولات جديد زندگي بهنرمي خو بگيرد.
اينها تمام مزاياي خانوادههاست كه براساس فطرت پيريزي شوند. اما در پرورشگاهها كه جمعي از كودكان را در آنجاانباشتهاند و همه با يك سلسله نيازمنديهاي مشترك، گرد يك مادر جمع ميشوند، چگونه ميتوان آن را بر پايهايصحيح تربيت كرد؟
پدر و مادر اصليشان كه لازم بود مهد آرامش اطفال خود باشند اكنون در خيابانها و كوچهها و يا در فروشگاهها و بازارمشغول كاسبي هستند و يا آنكه در محفلهاي گناه و شهوتراني شركت جستهاند!
روسيه كمونيست از همه بيشتر با تشكيلات خانواده مخالف است و همواره از اماكن عمومي و پرورشگاهها طرفداريميكند. وي در واقع ميخواهد با مالكيت فردي مبارزه كند و از اينرو ميگويد: نظام خانواده فقط احساسات شخصيرا پرورش ميدهد و مثلاً موضوع موروث بودن اطفال را به ميان ميآورد كه خود نوعي مالكيت فردي است.كمونيستي تمام اقسام مالكيت را القا نموده، از اينرو بايد با عواطف خانوادگي نيز جنگيد تا اينگونه احساسات نيز ازبين بروند. كودكان بايد هميشه مملوك دولت باشند، نه پدر و مادرهايشان، بديهيست كه دولت نيز آنان را صد در صدكمونيست تربيت خواهد كرد.
اين روش دو خطر دارد: يكي آنكه پرورشگاه عاجز است كه حوايج رواني كودكان را بطور كامل برآورد و بالاخره آنان رابر پايه مزاحمت و نزاع تربيت كرده، لااقل ماشينهاي متحركي ميشوند كه از خود قلب و شعوري ندارند.
دوم: هنگامي كه زن از مهر ورزيدن به كودك خود محروم بماند، ناچار علاقهاش بر محور شهوت خواهد گرديد. در اينصورت بديهياست كه زندگي زناشويي به نظر وي زندان و بردگي جلوه ميكند.
دولت تا زماني كه خود را مالك الرقاب اطفال دانسته و ازدواج فقط بر محور لذّت و شهوتراني چرخيده، ديگر چه چيز زن وشوهر را نسبت به هم وفادار ميگرداند تا از خيانت درباره هم چشمپوشي كنند.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
سایت مهتدین
www.Mohtadeen.Com
|