اسلام آوردن خواهر عایشه از ایتالیا
یک روز داشتم در تویتر مطالبی را می خواندم که نوشته های خواهر تازه مسلمان ایتالیایی توجه مرا به خود جلب نمود. خیلی کنجکاو بودم که راجع به مسلمان شدن وی بیشتر بدانم، واقعاً دوست داشتم بدانم که چگونه یک غیرمسلمان به دین اسلام روی می آورد و چرا اسلام را انتخاب نموده و می پذیرند.
هر چند که قبلاً از حقیقت امر آگاهی داشتم اما می خواستم نظر دیگران را نیز در این باره بدانم، اینکه چرا به خاطر خدا مصرف الکل را کنار می گذارند؟ تا به حال این اولین تازه مسلمان ایتالیایی بود که با او آشنا می شدم. گاهی که در یوتوب به فیلم تازه مسلمانان نگاه می کنم، خدا می داند که چقدر از آن ها خوشم می آید.
در اسلام زن و مرد با هم خواهر و برادر هستند بنابراین آن ها هیچ گاه احساس تنهایی نمی کنند. پیامبر صلی الله علیه وسلم به ما آموخته که همه با هم یکی باشیم و از هم مراقبت نماییم. ماجرای اسلام آوردن من از این قرار است که در سال 1998، برای ادامه تحصیل و یادگیری زبان انگلیسی به لندن نقل مکان نمودم.
می خواستم وقتی به کشورم باز می گردم به عنوان راهنمای توریست مشغول به کار شوم. آن موقع هجده سالم بود و هیچ کس را در لندن نمی شناختم. پس از چند روز دنبال کار گشتن بالاخره توانستم کاری پیدا کنم و جایی برای ماندن کرایه نمایم. سر کار با چند مسلمان که بسیار مهربان بودند آشنا شدم.
ساعت ها با آنها درمورد خدا صحبت می کردم و راجع به اسلام و قرآن سؤال می پرسیدم. گاهی از حرف هایشان نارحت می شدم چون می گفتند مسیح پسر خدا نیست. من نیز در پاسخ می گفتم چرا؟ چطور می توانید چنین چیزی بگویید؟ بعضی اوقات برای اثبات دینم با خودم انجیل می آوردم.
یکی از آن ها مرا به خانواده و خواهر همسرش معرفی نمود تا درمورد اسلام بیشتر یاد بگیرم. خواهر همسرش نیز تازه مسلمان شده بود. او شیوه ی زندگیش را به طور کلی تغییر داده بود تا فرد بهتری شود. او چیزهایی به من آموخت که قلبم را تحت تأثیر قرار داد. من صبور و شکیبا بودم و به خدا ایمان داشتم. یک روز که داشتم از سر کار به منزل بر می گشتم صدای اذان به گوشم رسید. هیچ گاه صدای به این زیبایی را نشنیده بودم. خداوند مرا به سوی کامیابی فرا خواند، بنابراین من هم دعوت او را پذیرفتم و یک هفته بعد شهادتین را اعلام نمودم.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|