10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3328940
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2957 تعداد مشاهده : 776 تاریخ اضافه : 2013-01-31

 

ماجرای اسلام آوردن آسیه عبدالظهیر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از وقتی که توانایی این را پیدا کردم تا به تفکری عمیق در درونم بپردازم همیشه به وحدانیت خالق توانا که همه چیز به وجود وی بستگی دارد معتقد بودم. گرچه والدینم بودایی هستند، ولی از سن سیزده سالگی مرتب به درگاه خداوند دعا و نیایش می کردم و ثمره ی آن هدایتی بود که از آن روزها نصیبم شد.  

در نمازهایم ثابت قدم بودم و هر روز از پروردگار درخواست هدایت می نمودم. اما در مدرسه میان دانش آموزان دیگر خودم را مسیحی قلمداد کرده بود. متأسفانه اطلاعاتم نسبت به اسلام خیلی جزیی بود و آن را به عنوان دینی غیر مانوس که فقط مختص به چند کشور توسعه نیافته در خاورمیانه است، می دیدم. 

احتمال می دادم زنان مسلمان در درجه دوم قرار دارند و مانند مستخدم در خانه کار می کنند، اغلب مورد تنبیه بدنی قرار گرفته و برای به انجام رساندن خواسته های همسرانشان تحت فشار می باشند. چنین تصوراتی اکثریت از طریق شایعه گسترش پیدا کرده بود.

حدود سه سال پیش وارد دانشگاه شدم، اینجا بود که با تعدادی دانشجوی مسلمان از کشورهای مختلف برخورد کردم. به طور باورنکردنی به سمت آن ها کشیده شدم، تمایل عجیبی برای یادگیری و درک بیشتر از دین آن ها داشتم. رفتار و اعمالشان را زیر نظر گرفتم و دیدم که چقدر با گرمی و ملایمت با من و یکدیگر برخورد می کنند. اما مهم تر از همه غرور و احساس سربلندی آنها نسبت به دینی بود که این همه تصورات بد را به یدک می کشید.

سرانجام شیفته ی اسلام شدم و طی فرایند یادگیری، بیشتر از مسیحت به آن احساس تعلق خاطر و احترام نمودم. از عقاید نادرست قبلی خودم نست به اسلام شرمنده شده و از این همه برابری و عزت زنان در اسلام متحیر ماندم.

به واقعیت راه و رسم زندگی اسلامی پی برده و همچنین حقیقتی در باب اینکه که بدعت ضعیف و ناتوان آمریکایی را بنیادگرایی اسلامی می نامیدم. قابل ذکر است که اگر فردی درست مانند من، دارای افکار نادرست و معیوبی باشد، باید ذهن خود را باز کرده و زمانی که با چنین موردی مواجه می شود با عقل و منطق با آن برخورد نماید.  

دلم می خواست هر چیزی درباره ی اسلام را فرا بگیرم، چرا که از قبل احساس برادری و همبستگی با پیروان آن داشتم. چیزی که مرا تحت تأثیر قرار داد، اعمال دینی اسلام بود؛ اینکه چگونه برای هر بند و فصل زندگی قوانینی در نظر گرفته شده است. به لطف و مرحمت خداوند، سرانجام متوجه خطا و اشتباهاتی که در آیین مسیحیت وجود دارد شدم و عقاید سابقم را بدون هیچ سؤال و کنکاشی پذیرفته بودم.

در بعد از ظهر ماه آگوست سال 1994، قبل از سن بیست سالگی رسماً به دین اسلام مشرف شدم. هیچ گاه خوشی و سعادتی که آن روز نصیبم شد را فراموش نمی کنم. طی یک سال گذشته سعی کردم بیشتر درمورد اسلام بیاموزم و آموخته هایم را توسعه دادم، شروع به خواندن قرآن نمودم.

حتی یک بار هم با چیزی برخورد نکردم که شک و تردید مرا نسبت به اعتبار و اصلیت قرآن و ارتباط اسلام با جامعه ی امروزی برانگیزد. این تنها مذهبی است که از آن کاملاً مطمئن هستم. به علاوه، هویت و شخصیت خودم را بازسازی کرده و به عنوان یک زن قوی و رنگین پوست اعتماد به نفس زیادی دارم. بیشتر از هر چیزی از خلقت خود و امنیتی که برای آن در حال نبرد هستم آگاهی دارم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010