شماره مقاله :

بعد از نماز عشاء به اتاقش برگشت، عبدالرحمن بیست و چهار ساله اهل هندوستان است. با ذهنی پر از افکار، قلم در دست نشست. او ماجرای زندگیش را به زبان مادری می نوشت (راهب هندویی که مسلمان شد).

او در شرکت "بتات" انحصاری شاه عبدالعزیز در عربستان روبروی مسجد بزرگ، انبار دار بود. قبل از اینکه به جده بیاید و مسلمان شود، "عبدالرحمن" به اسم "سوشیل کومار شارما" معروف بود. وی اهل "امادالپور" دهکده ای کوچک در شمال هندوستان است. در خانواده ای هندو به دنیا آمد، آنها مسؤل برگزاری تشریفات مذهبی در معبد دهکده بودند.

وقتی وی در جده شروع به کار نمود، همکارانش چند کتاب اسلامی به زبان هندو به وی دادند. عبدالرحمن می گوید: "چندین مسلمان اهل هندوستان و پاکستان در آنجا کار می کردند که درمورد دین اسلام برایم توضیح می دادند".

از میان آنها سلیم دوست صمیمی من، اهل راجاثان، هندوستان بود. هر دوی ما در یک اتاق زندگی می کردیم. هنگام فراغت او داستان هایی راجع به حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و حدیث هایی از ایشان برایم تعریف می کرد. قلبم به لرزه می افتاد، سؤالات زیادی ذهنم را به خود مشغول می ساخت. بعد از مرگ چه اتفاقی برایم خواهد افتاد؟ گناهانم چه بلایی بر سر من خواهند آورد؟ از عذاب قبر به خاطر بی اعتقادی می ترسیدم.

شب ها خواب نداشتم، می دانستم زمان آن فرا رسیده که مسلمان و جزو پیروان حقیقی پیامبر صلی الله علیه وسلم شوم. سرانجام جستجوی طولانی من برای یافتن حقیقت به اینجا ختم شد. صبح روز بعد به سلیم و هم اتاقی هایم اعلام کردم که می خواهم مسلمان شوم. ناگهان غوغایی بر پا شد و همه خوشحال شدند، آنها تبریک گفته و مرا در آغوش می گرفتند.

عبدالرحمن می گوید: " اسلام نظامی برادری و برابری جهانی است که هیچ فرقی میان رنگ، نژاد، طبقه و یا زبان در آن وجود ندارد". روز بعد از طرف اعضای اداره ی شرکت نشستی به منظور هدایت تازه مسلمانان برگزار شد و در آنجا عبدالرحمن شهادتین خود را اعلام نمود.

پس از به پایان رساندن چندین پروژه در شهرهای عربستان وی به نزد خانواده اش بازگشت. او می گوید: "هم اکنون مسؤلیت مهمی بر دوش من است، یعنی تبلیغ پیام اسلام در میان خانواده ام". وی دارای همسر و دو فرزند می باشد.

همچنین عبدالرحمن پیامی برای غیر مسلمانان دارد:

"پیام من به تمام غیر مسلمانان دنیا این است که به دین اسلام روی بیاورند، چرا که در زندگی دنیا و آخرت کامیاب خواهند شد".

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com