22 شهريور 1404 20/03/1447 2025 Sep 13

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3377077
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2839 تعداد مشاهده : 641 تاریخ اضافه : 2012-11-29

 

جنی، مسیحی سابق از استرالیا (قسمت اول)

گاهی مردم از من می پرسند چطور شد که دین اسلام را پذیرفتم؟ نفس عمیقی می کشم و بعد سعی می کنم نظرم را کوتاه و مؤثر برایشان بگویم. فکر نمی کردم اسلام چیزی باشد که من تا این حد ناگهانی آن را بپذیرم.

سال 1978، در استرالیا به دنیا آمدم، خانواده ام مسیحی بودند و من هم طبق دین آبا و اجدادم تربیت شدم. از بچگی به کلیسا سپس به مدرسه ی روزهای یکشنبه می رفتم. در کل والدینم راجع به دین زیاد سخت گیر نبودند، بنابراین مذهب زیاد موضوع با اهمیتی در خانواده ی ما نبود.

وقتی که در دبستان بودم، تعلیمات دینی جزو درس های هفتگی ما بود. درمورد ارزش های واقعی مسیحیت و انجیل مطالب زیادی آموختیم. موضوعات جالبی که یاد می گرفتم درمورد چیزهایی بودند که به آن اعتقاد داشتم و به نوعی برایم اهمیت داشتند فقط نمی دانستم به چه دردی می خورند.

دوران دبیرستان من هم مانند تمام دختران دیگر اصلاً توجهی به دین نداشتم. گاهی خودم انجیل می خواندم. به وجود خدا ایمان داشتم اما نه به شیوه ای که در کلیسا از آن یاد می شد. مثلاً موضوع تثلیث، امیدوار بودم وقتی بزرگتر شدم از آن سر در بیاورم. در مسیحیت چیزهایی وجود دارد  که باعث سردرگمی من شده بود. بعضی از موارد را می توانستم درک کنم و قبول نمایم اما برخی دیگر به نظرم صد در صد در آیین مسیحیت درست نبودند.

نمی توانم بگویم که با فرهنگ استرالیایی راحت کنار آمده بودم. مدتی بعد همراه خانواده ام به چندین کشور سفر کردیم فکر می کردم این مسافرت ها باعث می شود جایی بهتر پیدا کرده و بتوانم زندگی راحتی داشته باشم و این همه فشار را تحمل نکنم.

اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که فقط فرهنگ نبود که در جستجویش بودم بلکه چیزهای دیگری نیز هستند. می خواستم بیشتر درباره ی زندگی پس از مرگ بدانم. یک روز از مردی ژاپنی که انگلیسی تدریس می کرد، راجع به عقیداش پرسیدم؛ او گاهی به آمریکا می رفت و گاهی به ژاپن، و در پاسخ گفت که وقتی در آمریکا هستم مسیحی و وقتی به ژاپن می روم بودایی هستم.

در آیین بودایی چیزهای جالبی وجود دارد اما نتوانستم آن را به عنوان دین بپذیرم. به طریق مختلف از هر دین و اندیشه های فلسفی و آیین ها نکته ای را انتخاب می کردم. در دبیرستان مطالب زیادی راجع به مباحث فلسفی جمع آوری کرده بودم. هنوز به مسیحیت معتقد بودم و برایم اهمیت داشت. اما احساس می کردم که باید به جستجوی حقیقت ادامه دهم.

 

پایان قسمت اول

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010