10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3328394
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2821 تعداد مشاهده : 628 تاریخ اضافه : 2012-11-13

 

چنین مقدر شد که مسلمان شوم

بسم الله الرحمن الرحيم

در یک خانواده ای به طور قطع بی دین بزرگ شدم. به جز مراسم خاکسپاری و عروسی، هیچ گاه به کلیسا نرفتم. می دانستم مسیح کیست، اما اصلاً از چیزهایی که در انجیل آمده بود خبر نداشتم. در کل هیچ احساس مثبت و یا منفی نسبت به مذهب نداشتم. والدینم هرگز راجع به آن صحبتی نمی کردند.

بزرگتر که شدم، یک بار برای مراسم ازدواج دوستم می بایست به کلیسا می رفتم. از اینکه آنجا باشم احساس راحتی نمی کردم. هنگامی که با همسر مسلمانم آشنا شدم، در موقعیتی از زندگیم قرار داشتم که احساس می کردم با خودم قطع رابطه کرده ام و اتفاقاً نیازمند چیزهای بیشتری بودم. احتیاج به راهنمایی داشته و بیشتر از همه به اینکه بدانم چرا در زندگیم اتفاق های ناگوار می افتد.

مسلمان شدن ایده ی خودم بود. او هرگز از من نخواست چنین کاری انجام دهم. اما برای این کار دنبال دلایل مختلفی بودم. قطعاً می خواستم والدین وی مرا بپذیرند، و این بستگی به مسلمان شدن من داشت. اما در اصل به خاطر این مسلمان شدم که واقعاً نیاز داشتم تا به چیزی معتقد باشم، کسی که همیشه مراقب من است.

باید بگویم که من دختری سفیدپوست اهل کانادا هستم. اگر همچنان غیر مسلمان باقی می ماندم در وجود خودم احساس گناه می کردم. وقتی خانواده ام را تصمیم خود باخبر کردم، مادرم مردد بود. فکر می کردم او نگران خواهد شد و در این باره تحت فشار بودم. طی فرایند مسلمان شدنم کمک بزرگی به مادرم کردم تا نسبت به اسلام آگاهی لازم را به دست بیاورد. ولی چون او بی دین بود خیلی سخت بود تا با این موضوع کنار بیاید. خوشبختانه دلواپسی او مرا خوشحال می کرد.

از اینکه به دیگران می گفتم که مسلمان شده ام خیلی خوشحال بودم. اکثریت که از قبل درمورد دین چیزهایی می دانستند، فکر می کردند که این خبر خوبی است. بنابراین درمورد تغییر عادات غذایی و یا مصرف الکل از من سؤال می پرسیدند. من هم به ترتیب جوابم بله یا نه بود.

از سن چهارده سالگی به گیاه خواری روی آوردم، بنابراین از همان موقع گوشت خوک نمی خوردم. هم اکنون نیز از گوشت ماهی و مرغ استفاده می کنم. مسلمان شدن من تجربه ی بزرگ آموزشی بود، چنانکه سه بار تا به حال قرآن خوانده ام. از مسائل به خوبی آگاهی دارم، در حال یادگیری زبان عربی هستم و می توانم قرآن بخوانم. چیزی که اسلام برایم به ارمغان آورد معنای واقعی زندگی بود.

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010