...
با آنکه عیسی مسیح در تحریف و کفری که در کتاب مقدس صورت گرفته بیان نموده که در روز قیامت وی به جای خداوند مردمان را مورد قضاوت قرار خواهد داد. چون عیسی مسیح به برخی از پیروانش که به اسم او پیشگویی کرده و شیاطین را از بیماران خارج ساخته و معجزه آفریده اند می گوید: از من دور شوید ای گناهکاران، چرا که من هرگز شما را نمی شناسم.
او چگونه انسان ها را قضاوت می کند، بنابه قول کتاب مقدس درحالی که اراده و قدرت در دستان او نیست و در دستان پدر است که مسیح را فرستاده؟ او به دیگر پیروانش که به عیادت بیماران، زندانیان و فقرا نرفته اند (از من دور شوید ای ملعونان، به سوی آتش ابدی که برای ابلیس و لشگریانش آماده گشته) آیا این منطقی است که عیادت نکردن این افراد باعث جاودانگی مسیحیان در آتش دوزخ گردد؟
سپس دعا می کند که نیکوکاران ملکوت هدایی را به ارث برند، و نه ملکوت خسیح، حتی بعد از آنکه عیسی مسیح را پرستش کرده و کتاب هایی از جانب او نوشته و به آن نیز ایمان نداشته اند!
اما در اسلام: خود را برای حساب و کتابی طولانی بعد از مرگ آماده می سازم، با عمل صالح، عبادات، توبه و دعا و با ترس از عقاب خداوند و امید به رحمت و آمرزش او. امید آن دارم که خداوند به لطف و فضل و عفو و رضای خویش من را وارد بهشت سازد.
بعد از مرگ: مسیحیان باور دارند به وجود مکانی برای انتظار ولی باوری به سؤال و عذاب قبر و نعمت های آن ندارند.
با آن که در کتاب آنان داستانی هست که این حقایق را تصدیق می کند. قصه ی فقیری به نام لعازر که نزدیگ دروازه ی کاخ یکی از مردان ثروتمند زندگی می کرد که هرگز به او کمک و صدقه ای نمی بخشید (انجیل لوقا 19:16) فرد تهی دست مرد و ملائکه او را به آغوش ابراهیم، یعنی بهشت حمل کردند.
فرد ثروتمند نیز مرد و ملائکه او را به دوزخ بردند تا عذاب ببیند. فرد ثروتمند از فرشته خواست تا نزد هفت برادر او رفته و به آن ها هشدار دهد که مانند او زندگی نکنند تا مثل او در عذاب نیافتند.
این بدان معنی است که عذاب و بهره مندی از بهشت در موقع تداوم زندگی، یعنی در قبر رخ داده است. این موضوع مهم در قرآن کریم و احادیث صحیح نبوی بیان شده اند. مهم ترین مثال آن این است که فرعون و لشگریانش از وقتی که در دریا غرق شده اند، هر روز، صبح و شب عذاب داده می شوند و روز قیامت ملائکه آنان را به عذاب شدیدتر خواهد افکند. (سوره ی غافر آیه ی 46)
اما در رابطه با رستاخیر مردگان در باور مسیحیت: باورم بر آن بود که مسیحیانی که از دنیا می روند قبل از همه از قبر برخواهند خواست و ملائکه آنان را بدون حساب و کتاب به همراه مسیحیان زنده برای ملاقات عیسی مسیح به آسمان خواند برد و سپس قیامت تنها برای غیرمسیحیان به پا می گردد و حساب و کتاب آن ها شروع می شود.
با آنکه در انجیل ها آمده که قیامت و حساب و کتاب در برابر عرش خداوند و برای همگان است و ابرار و نیکوکاران در سمت راست عرش و اشرار و بدکاران در سمت چپ آن ایستاده و مسیح خود در برابر خداوند اظهار فرمانبرداری خواهد نمود. (رساله ی اول پولس به کورنثوس 34:15)
به همین دلیل مانند دیگر مسیحیان موضوع حساب و کتاب را تا زمانیکه عیسی مسیح را می پرستیدم ناچیز می شمردم.
اما اکنون مهم ترین چیزی که فکر من را به عنوان یک مسلمان به خود مشغول داشته ترس از حساب و کتاب و اهوال روز قیامت می باشد و می دانم که هر مظلومی حق خود را از کسی که به او ستم کرده قبل از توزین اعمال خواهد ستاند.
اما در مورد بهشت و جهنم: مسیحیان باوری به آن نداشته و من معتقد به وجود دوزخ بودم، اما باور داشتم که مسیحیان وارد آن نمی شوند و مسئول شکنجه ی اشرار در آن شیطان است که او کلید دوزخ را دارد.
اما ابرار که همان مسیحیان باشند مانند ملائکه در آسمان خواهند بود و نه می خورند و نه می نوشند و نه ازدواج می کنند.
اما در اسلام باور دارم که بهشت و دوزخ حق هستند و هر کس که قبل از اسلم به پیامبر خود ایمان آورده به فضل خداوند وارد بهشت خواهد گردید و همه ی کافران وارد دوزخ خواهند گردید.
اما بعد از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم، هر کس که از آن خبر داشته و بدان ایمان نیاورده باشد در دوزخ خواهد بود و مسلمان گناهکار کارش با خداوند است و مسلمانی که اسلام خوبی داشته باشد با اعمال خود و به فضل و رحمت الهی وارد بهشت می گردد و مسلمان منافق در درک اسفل دوزخ به همراه کافران است.
همه ی گناهکاران موحد در امت پیامبران مختلف بعد از آن که خداوند اذن شفاعت برای آنکه خود راضی باشد فرمود، با شفاعت پیامبرانشان از دوزخ خارج خواهند گشت.
این عقیده ی من است اکنون، عقیده ی اسلام و توحید و عقیده ی وسطی و آشکار و واضح.
دهم، قضا و قدر:
مانند سایر مسیحیان چیزی درباره ی قضا و قدر نمی دانستم و بدان باور نداشتم. باور ما بر این بود که زندگی خود را آنگونه که می خواهیم می آفرینیم و می توانیم عمر خویش را با محافظت از سلامتی خود با داروهای تقویت کننده طولانی کنیم...
اما در اسلام، اکنون به قضا و قدر، خیر و شر آن، باور دارم که همگی از جانب خداوند است و خوبی ها از جانب خداوند به ما رسیده و بدهی ها از خود ما است و تقدیر همگان پیش از خلقت نگاشته شده است.
در پایان: من مانند دیگر مسیحیان همیشه به دین اسلام فکر می کردم و در درون به آن احترام می گذاشتم و این افکار را بیان نمی کردم. به ويژه می دیدم که قرآن کریم و احادیث از لحاظ بلاغت و معنی از کتاب مقدس ما بهتر هستند. تا آنکه اطمینان یافتم انجیل تحریف شده و در آن اشتباهات توجیه ناپذیری وجود دارند و آنگاه احترام و منزلت قرآن که تغییر در آن راه نیافته نزد من بیش تر گردید.
اگر غیر از این بود و قرآن دستخوش تحریف می شد، مسیحیان آن را جار می زدند.
تصمیم گرفتم که قرآن را بخوانم و خداوند متعال من را به دین اسلام راهنمایی نمود. پس تا زنده ام شکر و سپاس خداوند را نمی توانم به جای بیاورم.
پایان