28 فروردين 1403 07/10/1445 2024 Apr 16

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2928339
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2715 تعداد مشاهده : 522 تاریخ اضافه : 2012-09-16

 

بندهای شک و تردید سوختند

اسم قبل از اسلام: ماريو

اسم بعد از اسلام: عبدالعزيز

ملیت: هندي

آدرس تصویر: http://ipc.org.kw/images/photo/_583.jpg

http://ipc.org.kw/images/photo/_582.jpg

 

تازه مسلمان؛ عبد العزيز:

- عبادت های سابق من عمرم را بیهوده تباه کرد

- من بت بزرگی از جنس سنگ را می پرستیدم، اما به سود و منفعت آن یقین نداشتم

- به محض آشنایی  با دین اسلام، خرافات عقاید باطل دیگر آشکار می شوند

- خانواده ام را به دین اسلام دعوت نمودم و همگی به وحدانيت خدای متعال و قدرت او ایمان آوردند

این نومسلمان، عبدالعزيز، تعریف می کند: ادیان و باورهای مختلف زیادی در کشور زادگاه من وجود داشتند. من تابع یکی از این ادیان یابهتر است بگویم باورها بودم. بر طبق آن ها به پرستش می پرداختم و حال من حال بسیاری دیگر از ساکنان شهری بود که در آن می زیستم. برخی وقت ها می پرسیدم این باورها و مراسم چیستند که ما بدون فکر و اندیشه بدان ها عمل می کنیم؟ حتی به گونه ای هستند که اگر لحظه ای به کاری که می کنیم فکر کنیم، درمی یابیم که داریم وقت خود را بهیوده هدر می دهیم و در این عبادت ها هیچ منفعتی جز بدبختی و اتلاف وقت وجود ندارد.

در این عبادت ها همواره شک و تردید داشتم. چگونه در مقابل این بت بزرگ و ساخته شده از سنگ می ایستم، مگر چیزی می شنود؟!..، می خواهم به پرسش های بسیار من پاسخ گوید. چرا؟... چگونه؟...، بسیار آرزو داشتم که بذرهای ایمان در قلب کوچکم رشد یافته و میوه های آرامش و رضای معبود، نفس و زندگانی ام را به بار نشیند. اما هیچ پاسخی در کار نبود. بندهای شک و تردید در برابر من در رابطه با این باور قلابی گسترده شدند.

دوستی که مدت ها بود از او بی خبر بودم را دیدم، پیشتر – قبل از آمدن به کویت- باهم در کشورمان با هم دیدار می کردیم. ما با هم عهد کرده بودیم که با هم در ارتباط بوده و دیدار داشته باشیم و دوستی ما پا برجا بماند. وضعیت به گونه ای شد که او را در کویت ملاقات نمایم. او در مسیر انجام کار مهمی بود، به چشم هایم باور نداشتم و بعد از روبوسی، رو به من کرد و گفت: با من بیا کمی با هم وقت بگذرانیم، زیاد طول نمی کشد. کمی با هم حرف می زنیم و خوش می گذرانیم.

آرزو می کردم که کاش این موضوع خیلی پیشتر پیش می آمد. دوستم من را به (انجمن آشنایی با اسلام) معرفی کرد. آن جا برادران و دوستانی پیدا کردم که انگار سال ها بود من را می شناختند. دوستم می خواست برای یکی از تازه مسلمان ها کتاب و مواد اسلامی بگیرد و به من نگاه کرده و گفت: نمی خواهی در مورد اسلام چیزی بدانی؟ منتظر پاسخ نماند، چون چشم هایم پیشاپیش جواب داده بود. دستش را به سوی من دراز کرده و کیفی پر از جزوه و نوار به زبان هندی را به من داد و من هم از او تشکر کردم.

به خانه رفته و شروع به خواندن این جزوه ها یکی پس از دیگری نموده و به نوارها گوش دادم. در ذهنم به مقایسه و سبک سنگین کردن آن ها می پرداختم. نمی گویم که فرقی بین این دین و آنچه من بدان اعتقاد داشتم فرقی هست، هیچ تفاوتی بین آن ها نبود، چون در واقع این همان چیزی بود که من به دنبالش بودم. از او خواستم ترجمه ای از قرآن كريم به من بدهد. تا آنکه چشمم به این آيه ی كريمه افتاد که خدای متعال می فرمود: (.. يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ) قصص:30، یعنی: (... ای موسی همانا که من خدای پروردگار جهانیان هستم.) این خطاب الهي من را برانگیخت تا هر چه بیشتر درباره ی این دین جستجو تحقیق نموده و آن را و خدای پروردگار عالمیان را بشناسم.

مرحله ای نوین از تحقیقات در رابطه با کتاب ها و رفتن به انجمن و بحث و گفتگو با دعوتگران در مورد سؤالات و شبهه هایی که در ذهنم می گذشت، شروع شد. کم کم فهمیدم که دیگر گریزی از آن لحظه ی پراحساس نمانده است. لحظه ای که پایانی بر زندگی دردناک و تاریک و شروعی بر زندگی پابرجا بر راه درست و صحیح بود.

به انجمن و میان دعوتگران و کارکنان آن رفته و شهادتین را با اشک شادی و سرور به زبان آوردم: (أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمداً رسول الله).

در حقيقت تفاوت هست بين بت پرستی که پیشتر بر آن بودم و فایده و ضرری برای کسی نداشت، با عبادت خدای واحد قهار، خالق همه ی موجودات که تنها اوست که لایق پرستش می باشد. در ادیان و شیوه های عبادت دیگر تشتت و فرقه های زیاد و عدم ثبات عقيده مشاهده می کدم. همچنین اهل این ادیان و حلال و حرام را از هم نمی شناسند. کارها نزد آن ها یکی هستند، چه نیک و چه بد. تازه مسلمان، عبدالعزيز، می گوید: آیا عاقلانه است مه 365 معبود وجود داشته باشد؟.

پس از آنکه ایمان آوردم به ربوبیت خداوند، دین اسلام و رسالت حضرت محمد صلى الله عليه و سلم، شروع کردم به دعوت خانواده و آشنایانم. الحمدلله همه ی افراد خانواده ام اسلام آورده اند، خداوندمتعال بر ما منت نهاده و آنان را هدایت فرمود. با توجه به اینکه همسایگان ما در منطقه حضور ما در آن جا را نمی پذیرند، تصمیم گرفته اند از آن جا نقل مکان کنند.

تازه مسلمان عبدالعزيز می گوید: بسیار علاقمند و مشتاق تعالیم و آموزه های دین اسلام هستم. علاوه بر پاکی معنوی از شرك و گمراهی، پاکی جسمی که نیز در دین اسلام بسیار مورد تاکید می باشد.به لطف خدا فرد مسلمان برای هر نماز وضو می گیرد و این بهترین نوع نظافت در طول روز می باشد که در هیچ دین دیگری وجود ندارد.

او می افزاید که دستورات و مسائل بسیار زیاد دیگری در اسلام هستند که با دیدن آن ها فرد چاره ای نخواهد داشت جز آنکه بگوید: (این همان دین راستین است).

 

والسلام

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010