10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327665
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2685 تعداد مشاهده : 572 تاریخ اضافه : 2012-09-16

 

توبه ی یک مرد بعد از فوت دوستش در اثر مواد مخدر

بسم الله الرحمن الرحيم

او داستان خود را چنین تعریف می کند:

من به رقص علاقمند بودم و خود را به چپ و راست می چرخاندم و با تمام توان فریاد می کشیدم و به همراه جمع جام های پی در پی شراب می نوشیدم... در ان مکان مصیبت بار پر از شیطان که آن را دیسکو می نامند، به ترانه های مایکل جاکسون گوش می دادم.

این وضعیت در یکی از کشورهای عربی بود و هر بار که دوستی از من می خواست به آن جا می رفتم و بدون خبر فرزندان و خانواده ام پول و سلامتی خود را در ان جا خرج می کردم...

کارهایی را در آن جا مرتکب می شدم که با یادآوری آن بدنم می لرزد و احساس اندوه و تاسف من را فرامی گیرد. اما تاثیر شیطان بر من بسیار بیش تر از پشیمانی و فرسودگی بود.

این وضعیت ادامه داشت و هوای نفس من را داشت که از آن کشور عربی دوز شده و هواخواه شهرهای بزرگ اروپایی شدم. آن جا به شکل آسان تر و بدون مشکل می توانستم به بی بندوباری و فجور دست یابم. یک روز در اواخر ماه شعبان یکی از دوستان خواست که به بانکوک برویم و یک بلیط رایگان و اقامت رایگان به من داد. از این پیشنهاد بسیار خوشحال شده و چمدان ها را بستم. به سمت بانکوک عازم شده و در آن جا فسادی را تجربه کردم که هرگز در عمرم تجربه نکرده بودم.

یک شب من و دوستم در یکی از اماکن فساد بوده و آن شب هر دو عقل از سرمان پریده بود. از آن جا بیرون آمده و تلوتلو می خوردیم. در مسیر هتلی که در آن اقامت داشتیم، دوستم به حالت ضعف و سستی شدیدی افتاد و من در وضعیت عقلی چنانی نبودم که به او کمک کنم. با این حال خودم را کنترل کرده و یک تاکسی نگه داشتم تا ما را به هتل ببرد.

در هتل بی درنگ یک پزشک درخواست کردم. در این مدت دوستم خون استفراغ می کرد و بعد از سه روز بستری شدن در بیمارستان، به منزل بازگشتیم و حال دوستم بد و بدتر می شد.

یک روز بعد از رسیدن ما، او به بیمارستان منتقل شد. چهار روز بیش تر تا ماه رمضان نمانده بود. آن شب، به عیادت دوستم در بیمارستان رفته و قبل از رسیدن به اتاق دوستم متوجه وضعیت غیرهادی شده و کنار در ایستادم و صدای جیغ و ناله به گوشم خورد.

دوستم بعد از خونریزی شدید داخلی از دنیا رفت. گریه کرده و از بیمارستان خارج شدم. خود را انسانی تصور نمودم که زندگانیش تباه گشته و در یک چشم برهم زدن زندگیش پایان یافته است... به گریه افتاده و توبه کردم...

با اعتکاف و عبادت و شی زنده داری و تلاوت قرآن کریم به استقبال رمضان رفتم. از زندگی فسق و هرزگی خارج شده و به زندگی پر از احساس امنیت، اطمینان و پایداری پا نهادم.

من از چنین چیزی بسیار دور بودم و در بی بندوباری و گناهان غرق بودم. تا آنکه دوستم اجلش در رسید و در برابرم جان داد... از خداوند می خواهم که من را ببخشاید.

 

والسلام

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عياض بن حمار (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((أهل الجنة ثلاثة: ذو سلطان مقسط متصدق موفق، ورجل رحيم رقيق القلب لكل ذى قربي ومسلم، وعفيف متعفف ذو عيال)). [مسلم].

سه نفر اهل بهشتند: فرمانرواي عادل و صدقه دهنده موفق و كامروا، مرد مهربان و نرم دل بر هر قوم و خويش و مسلمان، و پرهيزكار پاك دامن كه داراي فرزندان بسيار است.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010