10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327960
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2679 تعداد مشاهده : 570 تاریخ اضافه : 2012-09-16

 

توبه ی یک جوان بعد از دیدن قیامت

بسم الله الرحمن الرحيم

ع.ا.غ. جوان با آرزوهای جوانی، مانند برخی از همسالانش به اوامر الهی توجهی نداشت. یک شب خداوند برای او اراده ی خیر کرده و در خواب صحنه ای را مشاهده کرد که او را از خواب غفلت بیدار کرد و به راه راست بازگرداند.

این جوان خود داستانش را چنین تعریف می کند:

یک شب مانند بقیه ی شب ها به تخت خوابم رفتم تا بخوابم. به نوعی احساس نگرانی داشتم که استعاذه کرده و از شر شیطان به خداوند متعال پناه برده و خوابیدم. در خواب دیدم که شیئ بزرگ و عجیبی از آسمان بر زمین افتاد... نفهیمدم آن چیز چه بود و نمی توانم آن را وصف کنم. مثل یک توده ی بزرگ آتش بود که پایین می افتد و مطمئن شدم که خواهم مرد...

در خواب به شدت بر زمین تقلا کرده و دست و پا می زدم و به دنبال مخلوقی بودم که من را از این مصیبت نجات دهد... گفتند این آغاز روز قیامت است و آن روز فرارسیده و این اولین نشانه ی آن است.

وحشت من را فراگرفته بود. همه ی کارهای خوب و بدی که پیش تر انجام داده بودم را به یادآوردم و به شدت پشیمان شدم...

از حسرت و ندامت آنچه در برابر خداوند انجام داده بودم، انگشت به دهان می گزیدم. در حالیکه وحشت و ترس من را فراگرفته بود گفتم اکنون چه کنم؟ چگونه نجات یابم؟

ندایی را شنیدم که گفت: امروز پشیمانی سودی ندارد... به زودی به خاطر کارهایت جزا داده خواهی شد.. در اوقات نماز کجا بودی؟ زمانی که اوامر خدا به تو می رسید کجا بودی؟ چرا اومر را به جای نیاورده و از نواهی دوری نکردی؟ تو از پروردگارت غافل بودی.. عمرت را در لعب و لهو و موسیقی سپری کردی، اکنون آمده ای و گریه می کنی... به زودی شکنجه ات را خواهی دید.

حسرت من از شنیدن سخنان منادی که به عذاب وعده ام می داد بیش تر شد... گریستم و گریستم، اما سودی نداشت... در این لحظه ی بحرانی و پراضطراب از خواب بیدار شدم. خود را در تخت خوابم یافتم. باور نمی کردم که خواب بوده ام تا آنکه کاملاً به هوش آمدم.

نفس راحتی کشیدم، اما هنوز ترس و وحشت از بین نرفته بود. فکر کرده و با خود گفتم: به خدا قسم این هشداری است از جانب خداوند... گریزی از روز رستاخیز نیست، پس چرا نافرمانی خداوند نمایم؟ چرا از آنچه خداوند نهی کرده دست برندارم... سؤالات زیادی به ذهنم خطور کرد و پاسخی برای آن ها نیافتم: به سوی خدا بازگرد تا در آن روز بزرگ رستگار گردی.

صبح شد، نماز صبح را به جای آوردم. در درون خویش لذتی یافتم... در قبل از ظهر آن روز وارد اتومبیل شده و داخل آن را نگاه کردم که پر بود از نوارهای موسیقی... آن ها را بیرون آورده و تنها چند نوار اسلامی مفید را باقی گذاشتم.

بر همین منوال بودم، هر روز یک قدم در مسیر هدایت پیش می رفتم که امیدوارم که خداوند من و شما را بر آن استوار نگاه دارد.

امروزه چه بسیار فریب خوردگان دنیای فانی و غافلان از آن روز ترسناک هستند. آن روز که مرد از برادرش، مادرش، پدرش، دوستش و پسرش می گریزد. روزی که پول و فرزندان کمکی نمی کند، جز آنکه با قلب سلیم نزد خداوند آید. پس آیا کسی هست که پیش از مرگ به سوی خداوند بازگردد.

 

والسلام

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم   فرموده است: 
(علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی):
«به سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من، چنگ بزنید».
سنن ابی داود (4/201) ترمذی (5/44)؛ این حدیث، حسن و صحیح است

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010