او در گرین ویل واقع در شمال کارولینا در خانواده ای پیرو سنت های قدیمی مسیحیت به دنیا آمده و بزرگ شده است. در سال های نخست نوجوانی وی سخت درگیر رفت و آمد به کلیسای نزدیک منزلشان بود.
او قصد داشت در دانشگاه باب جونز ثبت نام نماید، دانشکده ی مشهور کتاب مقدس که مدرک فوق دیپلم را به دانشجویان ارائه می دهد. ولی در پاییز 1996، زندگیش به کلی تغییر کرد. با مطالعه ی مرحله به مرحله ی کتاب مقدس و فهمیدن اینکه بعضی از چیزها نادرست و غیر قابل درک می باشند، همچنین بسیاری از عقایدی که وارد زندگی وی شده بود مسیری نبود که وی در جستجوی آن باشد. بنابراین مسیحیت را کنار گذاشته و به دنبال حقیقت رفت. پس از سیر و گذرهای فراوان در این راه و بررسی ادیان مختلف موجود در جهان و جستجوی برهانی قابل لمس برای انتخاب مسیر درست زندگی، با مسلمانی آشنا شده و به او قرآنی داده می شود. پس از خواندن قرآن در زمستان 1998، به دین اسلام روی می آورد.
یوشا (جاشوا) ایوانز به طور متداول درباره ی اسلام سخنرانی و دعوت می نمود. وی مؤسس و بنیانگزار دو ایستگاه تلوزیونی اسلامی در شمال آمریکا می باشد، که در بسیاری از نقاط دنیا این کانال ها قابل دریافت می باشند. تحت نظر چندین استاد مجرب علوم اسلامی اعم از شیخ ولید المنسی یکی از سرشناس ترین دانش پژوه علوم قرآنی و علوم مختلف به تحصیل پرداخته است.
در اینجا مصاحبه ای از طرف روزنامه انجام شده است و برایتان بیان می کنیم. از کلام خودش:
- طبق کدامین آیین بزرگ شده اید؟
- آیین مسحیت.
- چطور وارد مسیحیت شدید؟
- درواقع من به دانشکده ی کوچک انجیل در گرین ویل در همان کلیسای نزدیک محل زندگیمان می رفتم. این دانشکده تحت نظر همان دانشگاه باب جونز می باشد. قصد من این بود که کشیش و مبلغ مسیحی شوم. همچنین دوست داشتم که پژوهش گر انجیل شوم، بنابراین شروع به مطالعه ی دقیق کتاب مقدس به زبان های یونانی و عبری نمودم.
- چه موقع به دین اسلام مشرف شدید و چرا؟
- دسامبر 1998 بود، پس از شش یا هفت بار خواندن کتاب مقدس، صفحه به صفحه و به صورت تحلیلی، فهمیدم که چنین عقایدی بی ثبات و متناقض هستند. این پریشانی و درهم ریختگی باعث شد تا به کلی مسیحیت را کنار گذاشته و به جستجوی مذاهب دیگر روی بیاورم. هر ادیان و مکتبی که به نظر می رسید حقیقتی در درونش نهفته است را مطالعه می کردم. یک روز با مسلمانی آشنا شدم. او روز جمعه مرا به نماز جماعت دعوت نمود، جایی که مسلمانان را می دیدم که دارند نماز می خوانند. اینجا بود که چراغ خاموش ذهنم روشن شد. درخواست ترجمه ی قرآن کردم. تقریباً یک هفته تمام قرآن را مطالعه کردم و همین کافی بود.
- تصمیم گیری درباره ی مسلمان شدن تا چه حدی برایتان مشکل بود؟
- خود تصمیم زیاد سخت نبود اما بعد از آن مشکلات خاصی وجود داشتند.
- آیا خانواده ی شما با دین جدید تان مشکلی نداشتند؟
- درواقع مادربزرگم که خیلی سنتی بوده مرا بزرگ کرده بود، و هضم این موضوع برای وی سخت به نظر می رسید. مادرم کسی که غسل تعمید داده شده و پدرم که یک مبلغ مسیحی می باشد، برای آنها کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نبود. بعضی از فامیل که پست های سیاسی بالا در کارولینا داشتند سعی می کردند با من صحبت کنند تا عمل مرا هر چه بیشتر محکوم نمایند.
- روند مسلمان شدن درکل چگونه است؟
- اگر شما به قلب خود باور داشته باشید که خدایی به غیر از پروردگار وجود ندارد، و حضرت محمدصلی الله علیه وسلم پیامبر بر حق خدا است، پس شما باید کلمه ی شهادتین را بیاورید. شما قبل از اینکه کسی شاهد مسلمان شدن تان باشد این کار را انجام داده اید. من این کار را در منزل یکی از برادران مسلمان انجام دادم. در اینجا چیز خاصی نیست که شبیه به تشریفات مذهبی باشد چنانچه فکر می کنید.
- تا چه حدی اسلام زندگی شما را تغییر داده است؟
- پس از اینکه دین مسیحیت را ترک نمودم مسیر درستی پیش روی خود نمی دیدم چون آن موقع نوجوانی هفده ساله بوده و کاملاً گیج شده بودم. اسلام را به مسیر درست برگرداند و دید درستی را به من داد تا جاییکه خانواده ام این را فهمیده بودند که من خیلی بهتر از قبل شده ام.
- آیا اسلام آوردن شما دیدتان را نسبت به خود تغییر داده است؟
- آیا تا به حال شما دینی را به عناون دینی واقعی قبول نموده، و آن را به کس دیگری توصیه کرده اید؟ من کاملاً آن را سفارش می کنم نه به خاطر دین درستی که از هر چیز دیگری جدا است بلکه به عنوان تنها دین واقعی که خداوند آن را برای بشر فرو فرستاده است و اغلب ادیان از همان ابتدای شکل گرفتن این دین آن را تأیید کرده اند.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com |
