10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3328898
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2627 تعداد مشاهده : 626 تاریخ اضافه : 2012-09-15

 

عبدالله اشتی... بعد از درک حقیقت مسلمان شد

بسم الله و الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله وبعد

 

او نام عبدالله را بر خود گذاشت؛ چون می خواست با نام، گفتار و کردارش و با تمام وجود بنده و عبد حقیقی خداوند گردد...

او یک مسلمان هندی الاصل می باشد که با هم دیدار داشتیم تا برای ما درباره ی چگونگی مسلمان شدن خود از 3 سال و نیم پیش صحبت کند.

عبدالله، این جوان 21 ساله، خاطرات خود را مرور کرده و داستان قبل از مسلمان شدنش را اینگونه تعریف می کند:

"از کودکی شور و شوق زیادی داشتم برای دانستن اینکه هدف از زندگی چیست؟ چرا آفریده شده ایم؟ و چه کسی ما را آفریده است؟  در دامان خانواده ای که از دین هندو پیروی می کرد بزرگ شدم.  وقتی 14 ساله شدم همه ی از معابد جنوب هند دیدن کردم تا بیشتر درباره ی حقیقت این آئین بدانم."

 

سرآغاز راه

یک روز، اشتی با یک جوان مسلمان هندی، در همان دانشکده ای که در آن تحصیل می کرد، آشنا می شود. آن ها با هم دوستان نزدیک شدند. به همین نحو اولین جرقه های آشنایی او با دین اسلام زده می شود.

"با آنکه در دانشکده ای درس می خواندم که در آن افراد از ادیان گوناگون بوده و دانشویان مسلمان هم با من بودند، هرگز چیزی درباره ی دین آن ها نشنیده بودم و جز آنچه از رسانه های گروهی بیان می گردید چیزی نمی دانستم. تا آنکه با این دوست مسلمان در دانشکده آشنا شدم. با هم باب گفتگو درباره ی دین اسلام را آغاز کرده و مجادله ی بی پایانی را شروع کردیم."

عبدالله عنوان می دارد که دوست مسلمانش به او کتابی در مورد معجزات علمی موجود در قرآن کریم داد. بعد از خواندن آن دریافت که قرآن کریم آنچه در گذشته اتفاق افتاده و موضوع پیدایش جهان و مسائل بعد از ان که هنوز دانشمندان بدان ها دست نیافته اند را تفسیر نموده است. این چیزی است که سایر ادیان در زمینه ی آن ناتوان می باشند.

در این مرحله او به قناعت فکری مورد نظرش دست یافت. او پاسخ همه ی سؤالات پیشین خود را پیدا کرد و تصمیم گرفت که مسلمان شود...

او اسلام آورد و آن را از خانواده و اطرافیانش مخفی نگه داشت. می ترسید واکنش تندی از جانب آن ها داشته باشد. کم کم برای نماز به مسجد رفت و آمد می کرد. امام مسجد و دیگران از حضور او در آن جا استقبال کرده و پشتیبانی می کردند، مخصوصاً خانواده ی دوست مسلمانش.

گفتگو با مادر

زمانی که عبدالله قضیه ی مسلمان شدن خود را پنهان نگه می داشت، سانحه ی تصادفی برایش پیش آمده و به مدت سه ماه در منزل بستری گردید. این زمان فرصت خوبی بود که با مادرش وقت بیشتری سپری کرده و صمیمی تر گفتگو کند.

او از این فرصت استفاده کرده و بدون آنکه چیزی درباره ی مسلمان بودن خود بگوید باب گفتگو درباره ی اسلام با وی را گشود. او در این مورد چنین تعریف می کند:

"برای اولین بار با مادرم درباره ی اسلام صحبت کردم. در مورد این دین با او بحث کرده و دانسته هایش را تصحیح می نمودم. چند ماهی که بستری بودم با او در این زمینه صحبت می کردم. تا آنکه اعتراف کردم که مسلمان شده ام. او من را منع نکرد و فقط گفت: من را وادار نکن که راه تو را انتخاب کنم. پاسخ دادم: اسلام کسی را به پذیرش آن مجبور نمی کند."

بعد از آنکه عبدالله بهبود یافت، دوست مسلمانش گفت که او باید به یکی از کشورهای مسلمان برود تا در آن جا بهتر و عمیق تر با دین اسلام آشنا شود. او می بایست دانشکده را ترک کرده و در دبی به شغل معاون مدیر یکی از شرکت های املاک مشغول شود.

مرحله ی تازه ای در زندگی او شروع شده بود. او بیش از پیش به اسلام علاقمند گردید و زندگی او زیباتر، آسان تر، مطمئن تر و امن تر گردید.

مسلمان شدن مادر و خواهر

از آن جا که عبدالله دینی جدای از خانواده اش گرفته و به دبی رفته بود، برای آنان بسیار ناراحت بود که بر دینی جز اسلام بودند. برای همین هر روز با مادرش تماس گرفته و سلامتی او را جویا می شد. همچنین با خواهرش درباهر ی اسلام حرف می زد و کم کم او را به اسلام متقاعد می ساخت.

اما او هنوز آماده ی مسلمان شدن نبود. وی همچنان به صحبت تلفنی با مادر و خواهرش درباره ی اسلام ادامه داده و توانست با آن ها را دلسوزی و محبت شدید خود تحت تاثیر قرار دهد و کم کم دل های آن ها نسبت به دین اسلام نرم می شد.

بعد از گذشت چهار ماه از حضور او در دبی، مادر و خواهرش هر دو تلفنی شهادتین را گفته و مسلمان شدن خود را اعلام داشتند. او آن ها را نزد خود به دبی آورد تا با او زندگی کرده و امور و دستورات اسلام را به آن ها بیاموزد!

 

در برابر کعبه

عبدالله می گوید: "اسلام زندگی من را روشن کرد و به آن معنای دیگری بخشید." وی تاکید می نماید که اسلام تنها به مسائل روحانی و معنوی بسنده نمی کند، بلکه سبک زندگی است که زندگانی را آسان تر و زیباتر می سازد.

با رفت و آمد به مراکز تعلیم تازه مسلمانان توانسته است 25 سوره ی کوتاه را حفظ کرده و عمره را به جای آورد. وقتی که مقابل کعبه ایستاد، خوشبختی و خوشنودی بی کرانی در درونش احساس کرد.

اما اولین روزه اش را در هندوستان گرفته بود. او آن موقع معنای روزه و اینکه تنها خوددرای از خورد و نوش نیست و بلکه از شهوت ها نیز می باشد، را نمی دانست. تا آنکه به دبی رفته و با تعالیم اسلامی آشنا گشت.

منبع: مجله ی الاتحاد امارات.

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لاَ تَزَالُ أُمَّتِي عَلَى الْفِطْرَةِ مَا لَمْ يُؤَخرُوا الْمَغْرِبَ إِلَى اشْتِبَاكِ النُّجُومِ».

امت من همچنان بر فطرت پاک اسلام باقی می‌مانند اگر نماز مغرب را تا هنگام ظاهرشدن کامل ستارگان به تأخیر نیندازند.
 
ابوداود؛ السنن، 1/169 و ابن ماجه، 1/225، احمد: المسند، 4/147 و 5/422.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010