سؤال دیگری که ذهنم را به خود مشغول ساخته این بود که اگر شما می گویید که ما به مسیح به عنوان نجات دهنده معتقد نیستیم، پس درمورد پیامبر که بعد از حضرت ابراهیم آمده اند چه؟ یا پیامبرانی که قبل حضرت مسیح آمده اند چه؟ اگر به من بگویید که به آنها باور ندارم پس به جهنم خواهم رفت، پس آنها چطور؟ حضرت ابراهیم پیامبر بود و آنها نیز از او پیروی می کردند.
سؤال: آیا پاسخ آنها برای شما قانع کننده نبود؟
خواهر میشل: نه، به نظرم پاسخ آنها اصلاً منطقی نبود.
سؤال: پس باید مذهب برای شما چیزی جز هدر دادن وقتتان نبوده باشد؟
خواهر میشل: بله بود.تا وقتی که با همسرم آشنا شده بودم احساس می کردم دارد زندگیم هدر می رود. واقعاً نمی دانستم که چه باید بکنم. جایی که داشتم این همه سال خدا را در آن عبادت می کردم حالا دیگر به کارم نمی آمد، از خدا می پرسیدم که چرا باید این اتفاق برایم بیافتد؟ چرا دیگر نمی توانم به کلیسا بروم؟ من که در کلیسا غسل تعمید داده شده ام. لحظه هایی را که در کلیسا نزد کشیش می ایستادم و با راهبه ها حرف می زدم به یاد می آوردم، حتی وقتی که بچه بودم دلم می خواست راهبه شوم.
سؤال: حالا که مسلمان هستید این مسائل تا چه حد برای شما حل شده اند؟ آیا به پاسخ سؤالاتتان رسیده اید؟
خواهر میشل: درواقع می خواهم بگویم که وقتی شما از اسلام آگاهی پیدا می کنید مانند این است که دارید مثل یک انسان زندگی می کنید. چرا که برای هر چیزی و هر موضوعی حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود دارد که می توان از آن فیض برد. حدیث برای من مانند کتاب با ارزشی می باشد که هر گاه با مشکلی مواجه می شوم از سخنان پر گوهر پیامبر صلی الله علیه وسلم استفاده می کنم. در صورتی که چنین چیزی اصلاً در مسیحیت وجود ندارد. موضوع دیگر نماز است، ما روزی پنج مرتبه از مسائل دنیوی دوری جسته و روی معنویات تمرکز می کنیم. صبح خیلی زود از خواب بیدار می شوید و وضو می گیرید، گرچه کار سختی است اما به خاطر خدا این کار را انجام می دهم. روزه گرفتن باعث می شود به یاد مردم فقیر و گرسنه بیافتیم. امیدوارم خداوند همه ی گناهان ما را بیامرزد و غیر مسلمانان را به راه راست هدایت فرماید.
پایان
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com |
