شماره مقاله :

دنباله رو هراکلیوس نباش، حقیقت روشن است (قسمت آخر)

...

عموی عزیز و حامی پیامبر صلی الله علیه وسلم ابوطالب، و هراکلیوس امپراطور بیزانس هر دو انتخاب کردند که دین اسلام را نپذیرند. در هر دو مورد اگر منصف باشیم می بینیم که آنها برای این تصمیم اهمیت قائل بودند. به هر حال مطیع فشارهای بیرونی بودند. به جای اینکه تنها از خدا بترسند، از افکار دیگران راجع به خودشان می ترسیدند، اینکه چه می کنند یا چه می گویند. امروزه بیشتر از ملیون ها نفر خودشان را در چنین وضعیتی می بینند. آنها می دانند و احساس می کنند که اسلام دین واقعی و درستی می باشد، اما هنوز از پذیرش هدیه ای که خداوند به آنها ارزانی فرموده خودداری می کنند.

در جوامع امروزی فشارهایی وجود دارند که سیمای پذیرش اسلام را ترسناک جلوه می دهند. فشارهای بیرونی مردم مدرن امروزی درست مانند موقعیتی می باشد که ابوطالب و امپراطور بیزانس در آن قرار داشتند. به هر حال خداوند کسی را به سوی اسلام فرا نمی خواند و سپس آنها را رها سازد. اگر کسی بدون شک بداند که اسلام دین درستی است آنها می توانند مطمئن باشند بدون شک خداوند این قدرت و توانایی را دارد که به هدایت آنها ادامه دهد و سفر معنوی را برایشان آسان نماید. گاهی این چیزها مانند کوهی در برابر چشمانمان بزرگ نمایی می کند ولی اگر تسلیم خواسته ی خداوند باشیم مگر این کوه جزو کوچکی از خلقت خداوند نیست که کاملاً مطیع وی می باشد.

{آیا ندیدی که سجده می کنند خدای تعالی را آنانکه در آسمان هایند و آنانکه در زمین هستند و خورشید و ماه ستارگان و کوه ها و درختان و چهارپایان و بسیاری از مردمان و بسیار کس هستند که ثابت شده است برایشان عذاب و هر که را خوار کند خدا پس نیست او را هیچ گرامی دارنده، هر آئینه خدا می کند آنچه می خواهد.} (22:18)

خداوند پذیرفتن اسلام را آسان کرده است اما این ما، فرزندان آدم، هستیم که مسیر زندگی را برای خودمان سخت کرده و موانعی ایجاد می کنیم که در واقعیت وجود ندارند.

{...نمی خواهد خداوند که مشروع کند بر شما مشقتی را...}(5:6)

آیات قرآنی ایمان را بسیار ساده بیان می دارند، به هر حال وقتی که ایمان تبدیل به عمل می شود همیشه آسان نخواهد بود. این به دو دلیل است، ابتدا وقتی فرد قرار است اسلام را بپذیرد، شیطان به وسیله ی توهمات وی را وسوسه می کند و شخص را از مسیر درست الهی دور می سازد. دیگر اینکه کسانی که از ذات پروردگار آگاهی کاملی ندارند از واکنش خانواده و دوستان و هم کلاسی هایشان می ترسند.

ابوظالب از اینکه دین اجدادش را رد کند می ترسید که در میان قبیله اش احترام و بزرگی را از دست دهد. هراکلیوس فکر می کرد که ارزش موقعیت و قدرت و زندگیش کم شود. وقتی کسی می خواهد مسلمان شود تغییرات بزرگی روی می دهد. از لحاظ احساسی فرد دوباره احیا می شود، احساس می کند که به فرد دیگری تبدیل شده است. ذهن پر از سؤال، افکار و سناریوهایی شده که هر دم شیطان با آن سر و کار دارد.

امروزه از خودمان سؤال هایی را می پرسیم که فقط آسایشمان را بر هم می زند. اما واقعیت این است که این سؤالات هیچ ربطی به این که فرد بخواهد مسلمان شود یا نه ندارد. اگر کسی بداند که اسلام دین واقعی است باید بدون درنگ مسلمان شود.

معلوم است که شما مسلمان هستید و در موقعیت پذیرفتن اسلام قرار ندارید. در عین حال ما باید توجه داشته باشیم به تغییراتی که به خاطر دین اسلام بپذیریم و از خداوند بخواهیم که مسیر را برای ما آسان گرداند. عادت های قدیمی باید کم کم از بین روند ولی مسلماً یادگیری درمورد ماهیت خداوند و قوانین وی به هر کس اجازه می دهد تا به فردی تبدیل شود که خداوند دوست دارد.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com