10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3328404
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2527 تعداد مشاهده : 695 تاریخ اضافه : 2012-09-09

 

تونی‌،‌ مبلغ مسیحی کانادایی: چهار آیه ی قرآن... من را به سوی اسلام کشاند!

  • ملیت: كانادایي

 

(بیشتر عمر خود را در مسیحیت گذرانده و انجیل را از ابتدا تا انتها خوانده و مطالعه کرده ام. همین کار را با قرآن نیز انجام داده و آن را از آغاز تا پایان خوانده و بررسی کرده و فرق و اختلاف بسیار زیادی را بین آن دو یافتم. دیدم که باطل نه از پیش و نه از پس راهی به قرآن ندارد و کتابی است آسمانی برای اهل زمین و تحریف و تغییر بدان راه ندارد)

 

سرآغاز

در شهر آلبرتای کانادا و در یک خانواده ی مسیحی متدین به دنیا آمدم. بسیاری از اعضای آن برای کلیسا کار می کردند و به همین دلیل ارتباط و وابستگی زیادی با آن داشتند. در خانواده ی ما پدرم برای مدتی طولانی خادم کلیسا بود. اما خواهرانم در مدارس انجیلی تحصیل نموده و یکی از آن ها با یک کشیش جوان ازدواج کرده است.

همیشه به وجود خداوند باور داشتم. چرا که عاقلانه نیست فکر کنیم که این جهان پهناور به طور تصادفی پدید آمده باشد. هر مخلوقی حتماً باید خالقی داشته باشد و در نتیجه این جهان نیز خود به خود پدید نیامده است. خداوند متعال کسی است که آن را آفریده و به وجود آورده است.

 

برنامه ی رادیویی اهانت آمیز به مسلمانان

اولین باری که درباره ی اسلام چیزی شنیدم از طریق رادیوی ماشین بود که آن موقع شانزده سالم بود. مجری رادیو درباره ی مسلمانان صحبت کرده و آن ها را چنین معرفی می کرد: مسلمانان قومی هستند که ماه را می پرستند و پیامبرشان محمد – صلى الله عليه وسلم را عبادت می نمایند-، آن ها همچنین سنگ سیاهی را در صحرای کشور عربستان سعودي که (كعبه) می نامند پرسستش می کنند.

او همچنان به سخن گفتن ادامه داده و اسلام را چنین توصیف نمود که ترور و شکنجه را گسترش می دهد و به ضعیفان کمک نمی کند بلکه بر آنان سخت گرفته و بزرگ ترها را حرمت نمی گذارد و بر کوچک ترها رحم نمی آورد، زن در اسلام هیچ حقی ندارد، اسلام به یتیمان و بیماران کمک نمی کند. سپس گوینده ادعا نمود که در مورد دین اسلام آگاهی کافی دارد و نوزده سال است که آن را بررسی و مطالعه می نماید.

بعد از شنیدن این برنامه پنداشتم که اسلام دینی است که برای بقا و ماندگاری قوی ترها بوده و قوی تر ها ضعیف ترها را می خورند.

 

مبلّغ مسیحی... برای دعوت مسلمانان به مسیحیت

همان زمان بود که این ایده در من شکل گرفت که مبلغ مسیحیت شده و مسلمانان را به مسیحیت دعوت نمایم و شروع کردم به یادگیری انجیل و تعمق در مسیحیت. زمانی که به ۲۱ سالگی رسیدم توجه و تلاش من برای مطالعه بیشتر گردید. با رخ دادن حوادث ۱۱ سپتامبر علاقه ام برای کمک به مسلمانان برای تحول از اسلام به مسیحیت بیشتر نیز شد. چرا که رسانه ها چنین نشان می دادند که آن ها تشنه ی خونریزی بوده و بیمار روانی هستند که جز بریدن سر بی گناهان برای نزدیک تر شدن به خدایشان چیزی نمی خواهند.

مسلمانان در آن زمان در کانادا مورد حملات سیاه نمایی، افترا،‌ بی حرمتی و سختگیری بر آنان در زمینه های مختلف زندگی قرار گرفتند. تک تک مسلمانان به صرف آنکه مسلمان هستند مورد اتهام قرار گرفته و مردم بر آنان تف انداخته و بیشتر مردم می خواستند از آنان به خاطر حوادثی که رخ داده بود انتقام بگیرند.

 

حوادث 11 سپتامبر

علی رغم آن که بیشتر مردم پیرامون من از مسلمانان بدشان می آمد، من تنها می خواستم به آن ها کمک کنم؛ برای همین حوادث 11 سپتامبر انگیزه ای برای آشنایی با اسلام شد. همچنین می خواستم دین خود را نیز بیشتر بشناسم تا بتوانم با آنان وارد جدل شده و سؤالات آنان را پاسخ گویم.

از همین جا بود که شروع به خواندن انجیل با تعمق و حوصله ی بیشتر از سابق کردم. در همین زمان بود که با حقیقت شگفت انگیزی که برای من بسیار غافلگیرکننده بود روبرو شدم؛ و آن اینکه در انجیل هیچ اشاره ای به حقیقت تثلیث وجود ندارد.

 

در انجیل خدا یکی است و سه تا نیست

فهمیدم که در چند جای انجیل آمده است که خداوند یکی است. مطمئن نبودم که عیسی مسیح بن مریم خدا است یا پسر خداوند است. برای آنکه مسیحیان خود نیز در این مورد و بر سر این موضوع اختلاف دارند.

ولی از حضرت مسيح عليه السلام به گونه ای در انجیل یاد شده که خداوند از وی بزرگ تر است و همچنین گفته شده که انسانی است که بدون کمک پروردگارش نمی تواند کاری انجام دهد. این ها نشان می دهند که معجزاتی که حضرت عيسى – عليه السلام – انجام می داد از جانب خداوند بوده اند و نه از طرف خود او.

 

پیامبران مانند مسلمانان پیشانی بر سجده می گذاشتند

تحیر و سردرگمی من وقتی بیشتر شد که فهمیدم در انجیل آمده که پیامبران نماز می خواندند و پیشانی های خود را برای سجده برای خدا به خاک می افکندند. این موضوع در سفر تكوين چنین بیان شده است: (و ابراهيم بر صورتش به سجده افتاد) 3:17. (و بر صورت هایشان سجده کرده و گفتند: ای خداوند ای آفریدگار روح) 22-16. (پس ياهو شاناط بر چهره بر زمین نهاد و همه ی یهودا و ساکنان اورشلیم برای پروردگار خود به سجده افتادند) اخبار روز دوم 18-20.

او چنین می افزاید: چیزی که تحیر و شگفتی من را بیشتر کرد این بود که حضرت عيسى - عليه السلام – خود به همان شیوه نماز می خواند. (و عيسى کمی دور شده و بر صورت به سجده افتاد و برای خداوند نماز گزارد) متى 39-26.

مبهوت شده بودم از اینکه می دیدم همه ی پیامبران به شیوه ی مسلمانان نماز می خوانده اند. حال آنکه در کلیسا آموخته بودم که برای نماز دست هایم را روبروی صورتم برابر هم قرار داده و به آسمان بنگرم،‌ در حالی که پیامبران با سجده بر صورت های خود نماز می گزاردند. این چگونه ممکن است؟ چرا او چنین نماز می گزارد ولی مسیحیان به شیوه ی او نماز نمی گزارند؟

 

بكـّـه... بكّه کجاست؟..

همچنین در انجیل عبارت دیگری یافتم که من را تکان داد و آن این بود (خوش به حال آن مردمانی که با تو عزیزشان گردانید. آنان که قلب هایشان برای حج می تپد و از وادی بکه می گذرند) مزامير6-5: 84.

نزد استاد خود در کلیسا رفته و از آنان پرسیدم: بکه کجاست؟ آن ها گفتند که کسی مکان آن را نمی داند ولی جایی است در میان صحرا.

در پایان کشف کردم که (بكه) همان (مكه) ای است که مسلمانان هر ساله بدانجا برای حج می روند. برای همین علاقه ی بیشتری پیدا کردم که دلایل حج مسلمانان بع بکه و عدم اقدام مسیحیان به این کار را بفهمم.

موضوع دیگری را در انجیل یافتم که از آمدن پیامبری دیگر سخن می گفت. یهودیان در آن زمان کسانی را نزد یحیی - عليه السلام – فرستادند تا سه سؤال از وی بپرسند؛ زمان بازگشت الیاس، بازگشت مسيح، و همچنین حضرت محمد صلى - الله عليه وسلم،‌ برای این پرسیدند تا ببینند که آیا آن پیامبر کسی از میان آنان خواهد بود؟ (و این بود پاسخ های يحيى وقتی که یهود راهب هایشان را از اورشلیم فرستادند تا از وی بپرسند: تو کیستی؟ او پاسخ داد و انکار نکرد که مسیح نیستا. از او پرسیدند: آیا تو الیاس هستی؟ گفت: خیر... پرسیدند: آیا تو آن پیامبر موعودی؟ گفت: خیر...

برای همین خواستم بیشتر درباره ی این پیامبر بدانم و در انجیل پیدا کردم که می گوید او خواهد آمد و پیروز خواهد گردید. (و از کوه های باران مردی خواهد درخشید که با او ده هزار مؤمن خواهد بود و از سمت راستش برای آنان شریعت را شعله ور می سازد) باران همان کشور عربستان سعودي کنونی است و زمانی که پیامبر خدا – صلى الله عليه وسلم – مكه را فتح کرد ده هزار تن از صحابه ی مؤمن با او بودند. این که می گوید: (شریعت را برای آنان شعله ور می کند) منظور قانون محکم و استوار می باشد و البته پیامبر خدا– صلى الله عليه وسلم –شريعتی غراء با آورد.

همچنین در انجيل بیان شده که حضرت عيسى - عليه السلام – فرموده که سرزمین پروردگار گرفته خواهد شد و به مردمانی داده خواهد شد که میوه های خداوند را حمل می کنند و منظور از آن ها مؤمنان هستند. (برای همین من، عيسى، به شما می گویم: که سرزمین پروردگار از شما گرفته خواهد شد و به مردمانی داده خواهد گردید که میوه هایی را به بار می آورند) (متى: 43-21).

توني این گونه ادامه می دهد: و زمانی که به تاريخ مسلمانان نگاه کردم دیدم که این گفته ها جز بر آنان منطبق نمی گردد. چون هیچ امت خداترس و مؤمن دیگری جز مسلمانان صدر اسلام وجود نداشت.

 

ترجمه ی قرآن كريم

به مسجد رفتم تا یک جلد قرآن كريم خریداری نمایم. آن جا با امام مسجد آشنا شدم که اهل سومالي بود و یک جلد رایگان قرآن كريم به زبان انگلیسی به من داد.

 کنجکاوی من برای شناخت اسلام بیشتر گردید و چنین می پنداشتم که قرآن کتاب بی ارزشی است که پر از اشتباهات است که یک فرد عربی در قرن هفتم میلادی نوشته است.

 

چهار آيه ی عظيم

وقتی شروع به خواندن قرآن كريم نمودم با دیدن چهار آیه ی عظیم شوکه شدم، آن جا که باری تعالی می فرماید: (اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ ..) بقره: 255، (یعنی: خدا آن است که هیچ معبود برحقی نیست وی زنده ی تدبیر کننده ی عالم نمی گیرد او را چرت و نه خواب او را است آنچه در آسمان هاست و در زمین است کیست آنکه شفاعت کند نزد او الا به حکم او می داندآنچه پیش روی ایشان است و آنچه پشت سر ایشان است و فرانمی گیرند مردمان دانش حق چیزی را مگر به آنچه وی خواسته است، فراگرفته است کرسی او آسمان ها و زمین را و سخت نمی شود بر او نگهبانی این هر دو و او بلند مرتبه ی بزرگ قدر است.)  

و می فرماید: (لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ..) بقره: 256، (یعنی: نیست جبر کردن برای دین هر آئینه ظاهر شده است راه یابی از گمراهی،‌ پس هر که منکر طاغوت شود (یعنی معبودان باطل) و ایمان آورد به خدا پس هر آئینه چنگ زده است به دستاویزی محکم که نیست گسستن آن را و خدا شنوای دانا است.)

و آن جا که می فرماید: (وَقَالُواْ كُونُواْ هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) بقره: 135، (یعنی: و گفتند شوید یهود یاترسا تا راه بیابید،‌ بگو بلکه پیروی می کنیم از ملت ابراهیم که حنیف بود و نبود از اهل شرک.)

و این آیه: (مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلَكِن كَانَ حَنِيفاً مُّسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) آل عمران: 67،‌ (یعنی: نبود ابراهیم یهودی و نه نصرانی و لیکن بود حنیف مسلمان و نبود از شرک آورندگان.)

این آيات مبارك نقطه آغاز تحول در زندگی من بودند. ملت ابراهیم چیست؟ راه او کدام است و چگونه راست دین و مسلمان بوده؟ آیات فوق پاسخ آشکار و قانع کننده ای بود به تمام سؤالاتی که در دوره ی تحول و وقتی که می خواستم در مسیر هدایت دادن مسلمانان پیش بروم و خود را در نهایت محتاج کسی می دیدم که خیالم را آسوده کند از آن همه تناقضاتی که منشأ آن ها چیزهایی بود که در انجیل خوانده بودم و پرسش هایی را در ذهنم پدید آورده بود که هیچ پاسخی در اطراف و پیرامون خویش برای آن ها نمی یافتم... با آن ها روبرو شده بودم.

 

راه حضرت ابراهيم عليه السلام

می خواستم راه حضرت ابراهيم عليه السلام را بپیایم. بواسطه ی مطالعاتم مطمئن شده بودم که در دین اسلام هیچ گونه اشکال یا تناقضی وجود ندارد. به همین دلیل مسیر جدید خویش را آغاز کرده و به تحقیق و بررسی پرداخته و باز به همان نتیجه ی قبلی رسیدم و نه تناقضی و نه اشکالی! همه ی شبهات درباره ی این دین زیبا به راحتی قابل برطرف شدن و پاسخ گویی بوده و حتی یک غیرمسلمان به آسانی می تواند بفهمد آنچه در رابطه با آن می گویند همه دروغ و افترا می باشد.

 

اعلام مسلمان شدن من

بنابراین بار دیگر نزد آن امام مسجد رفته و به او گفتم: من بیشتر عمر خود را در مسیحیت سپری کرده و انجیل را از ابتدا تا انتها مطالعه و بررسی کرده ام و همین کار را با قرآن نیز انجام داده و آن را نیز از آغاز تا پایان بررسی و مطالعه کرده و بین این دو تفاوت زیادی مشاهده کرده ام.

 متوجه شدم که قرآن از پیش و پس راه بروز خطا و باطل ندارد و کتابی است از آسمان برای اهالی زمین که مشمول هیچ نوع تحریف و تبدیلی نگشته است. به همین علت می خواهم مسلمان شوم... و در همان مسجد مسلمان شدن خویش را اعلام کردم.

تصمیم گرفتم که اسم خود را تغییر ندهم. چرا که صحابه - رضي الله عنهم – نام های خود را تغییر نمی دادند جز در دو حالت زیر:

-      اگر آن اسم متعلق به دين دیگری باشد.

-      اگر آن اسم زشت یا ناپسند باشد.

 

اکنون دو سال از مسلمان شدن من می گذرد. در حال حاضر من در کویت زندگی می کنم تا تحصیلاتم را در زمینه ی اسلام کامل نموده و زبان عربی را بیاموزم. من اکنون به عنوان داعی در انجمن آشنایی با دین اسلام به زبان انگلیسی فعالیت می کنم. انجمن آشنایی با اسلام را به دلیل تجربه ی طولانی آن در عرصه ی دعوت برگزیده ام. می خواهم زندگی خود را به طور کامل در مسیر انتشار اسلام در سراسر گستی وقف نمایم.

به تازگی یک وبسایت در رابطه با دین اسلام ایجاد کرده ام با آدرس: http://www.ashadu.com.

از خداوند متعال می خواهم که ما را به راه راست خویش هدایت فرموده وبر دین خویش استوارمان دارد. آمين.

 

نوشته ی محمود بكر

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtaden.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
(اقتدوا باللذين من بعدي ،أبي بكر وعمر). 
 «به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید» 
صحيح سنن الترمذي: ألباني 3/200

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010