اسم قبل از اسلام: لامان پل
اسم بعد از اسلام: لامان پل
شغل: داعي اسلامي بواسطه ی اینترنت مركز اسلام آنلاین
ملیت: بريتانیایی
سن: 35 سال
دين سابق: مسيحي
محل کار: مركز اسلام آنلاين
سال تشریفات مذهبی مسیحی: سال دین مسیحیت و کلیسا است که کلیسا آن را برای برگزاری پرستش قدیسین تعیین می کند. این سال زمان مهمی است برای مشارکت هرچه بیشتر در مهم ترین مناسبت های مربوط به عیسی مسیح.
همچنان که سال تقویمی از گردش زمین به دور خورشید پدید می آید، سال دینی از گردش کلیسا به دور مسیح و پیروی از زندگانی او شکل می گیرد. این سال از اولین یکشنبه ی شروع شده و به زمان های خاصی تقسیم بندی می شود: زمان ميلاد مسیح - اوقات دنح یا آبتنی - اوقات روزه - اوقات دردها – زمان راهبری و هنگامه ی محیطی و در نهایت دوره ی انتظار یا بازگشت دوباره.
بازگشت به فطرت
تمدن بی بند و بار، آزادی های کذایی و روزهای در حال گذر و سال های از دست رفته، چگونه این ها جزو عمر انسان محسوب می شوند؟ به سود یا به ضرر او به شمار می آیند؟! و چه چیزی ارزش ها و فطرت پاک او را مورد هجوم قرار می دهد؟... خود انسان؟ یا طبیعت زندگانی است که عمر انسان را در غفلت او به یغنا می برد؟!
سفر «لامان» سفری غيرعادي در مسیر هدايت است که در آن گام برمی داشت. به گونه ای که فراز و نشیب های بسیاری که در طول زندگی پشت سر نهاده است عجیب و جالب توجه می باشند و از رنج و سختی هایی که از تربیتش بر اساس مسیحیت و رو در رو شدن با مادرش تا رسیدنش به وضعیت کنونی ایمان و هدایت.
تولد او:
- پدرش وقتی او پنج سال سن داشت از دنیا رفت و او را با مادرش تنها گذاشت تا بعد از طعم سختی و تنگنا در زندگی او را بچشد.
ایستگاه های رسیدن به ساحل امنیت و آرامش قفل و زنجیر شده بودند در میان تمدنی که در آن هدف وسیله را توجیه می کند و موفقیت به هر روشی که بتوان بدان دست یافت دنبال می گردد.
- مادر مسلمان پسرش «لامان» را ترک کرد، و در آن زمان مفهوم واقعی اسلام ر ادرک نکرده بود تا بتواند در برابر طوفان هایی که در برابرش بودند مقاومت نماید. برای همین پسرش و جگرگوشه اش را در حالی که کودک خردسالی بیش نبود و به شدت قابل تغییر و انعطاف پذیر از طبیعت مسلمان به دین پدربزرگ و مادربزرگش بود تسلیم نمود، درحالی که می دانست آن ها مسیحی هستند.
اما این مسیر زندگی او بود. به دلیل اختلاط زنان در مشاغل در جوامع غربی و خروج زنان برای کار دوشادوش مردان و کسب رزق و روزی برای رفع نیازهای اولیه ی خود، باعث گردید لامان را به تربیت پدربزرگ و مادربزرگ بسپارد.
- پدربزرگ و مادربزرگ پایبند دستورات و تعالیم کلیسا و آداب و رسوم غربی و آزادی عمل در همه ی کارها بوده و بدون مشورت با مادر لامان تربیت دیده و بزرگ می شد. او کودکی را به مانند یک کودک مسیحی سپری کرد و رفتار و سرشتش مطابق عقاید پدربزرگ و مادربزرگش شکل گرفت.
وی به عبادت در کلیسا و رفت و آمد به آن جا و پیروی از آداب و فرهنگ غربی که کاملاً از دین اسلام متفاوت بود عادت کرده بود. دوری او از آغوش مادر تنها یک جدایی جسمی و بدنی نبود و از لحاظ فکری و دینی که مهم تر نیز می باشد، نیز بود. برای انسان بهتر آن است که اگر از والدینی غیرمسلمان متولد شده و در دامان مسلمانان بزرگ شود نه آنکه از والدین مسلمان بوده و در دامان غیرمسلمانان بزرگ شود.
- در میان ادعاهای واهی غرب در پیشرفت و تمدن، لامان چون اسیری دربند قرار گرفته بود. او پرورشی بر اصول غیراسلامی و خلاف دیانت ولادتش دریافت نمود.
«لامان» مسيحي:
«لامان» از والدینش دور شده و آثار فطرت اسلامی در او با ورود و غوطه خوردن در تربیت و پرورش در آئین های مسیحیت، محو می گردید. ولی او در کودکی توجه چندانی به دین مسیحیت نداشت و وضعیت محیطی او را مرتبط و پایبند به مسیحیت نموده بود.
برای همین حتی یک روز هم به جستجوی حقیقت آفریدگار خود و یا تحقیق درباره ی دین خود نپرداخت. او بدون اطلاع و آگاهی از کرده ی خود و قبل از سن بلوغ به کلیسا می رفت توجهی به مسائل دینی و اعتقادی و عبادت در کلیسا نمی کرد ورفتن به کلیسا برایش مانند رفتن به پارک به همراه پدربزگش بود. انگار برای تفریح بیرون رفته و هیچ هدفی جز تفریح و لهو و لعب نداشت.
سن بلوغ:
- «لامان» به سن شانزده سالگی رسید و در این حال و هوا قرار داشت. نمی دانست چه راهی را پیش برود و بنابر سن و سال بلوغ و نوجوانی و وضعیت پیرامونش به مشروب فروشی ها رفته و به انواع و اقسام سرگرمی ها، مواد مخدر، شراب و غیره عادت کرده بود.
زندگی او مانند زندگی بیشتر جوانان غربی، بدون توجه و میل و رغبت به موفقیت در تحصیل و غیره می گذشت. گذشته از این در مرحله ی پا نهادن به دانشگاه و فراغت از تحصیل در مدرسه، به پایین ترین درجه ی معنویات رسیده بود.
- در این سن و سال چیزی از دین نمی دانست، و نمی دانست خدای او کیست یا چه عقیده ای را پیروی می کند. شروع نمود به اندیشیدن درباره ی آنچه پیرامونش می گذرد. والدینش مسلمان و پدربزرگ و مادربزرگش که عهده دار تربیت و بزرگ کردن او بودند مسیحی بودند. وی نمی دانست که به کدام سو تعلق دارد و حتی خود را نمی شناخت.
در همین حین، مادرش با یک مرد مصری ازدواج کرده و با ازدواج مادرش با این مرد، اندکی شناخت از دین اسلام و فواید آن کسب نمود. این بمانند انگیزه ای قوی برای او جهت تقویت و رشد دین اسلام در درونش بود. پس از ازدواج او به همراه همکارش یک مرکز اسلامی کوچک را راه اندازی نموده و هرنوع آموزش دین از قبیل آشنایی با قرآن كريم و سنت نبوي و فقه اسلامي و نیز مبادی و اخلاقيات تربيت اسلامي را در آن تعلیم می دادند.
این مرکز برای آموزش علاقمندان به یادگیری مسائل دینی اقدام می نماید. این بار دین اسلام توجه بیشتری به خود جلب نموده و مادرش اهمیت زیادتری بعد از فوت شوهر سابق و ازدواج با شوهر کنونی اش بدان می داد. این اتفاق بعد از تأسیس این مرکز بود و تا آن وقت چیز زیادی از اسلام نمی دانست و حتی از وجود خداوند متعال!
جستجو به دنبال خویشتن:
- بعد از آنکه مادرش مرکز اسلامی را افتتاح کرد و متوجه گمراهی و پریشانی پسرش گردید، تلاش کرد تا پسرش را از غرق شدن در آن بازدارد و سعی کرد او را نزد خود ببرد.
با وجود آنکه در دانشگاه مشغول تحصیل بود، اما درست در همین برهه به حمایت و پشتیبانی مادرش نیاز داشت. به ویژه که با دریافت آگاهی دینی و عمل به مسائل اسلامی اکنون خود را قادر می دید که از ریشه در زندگی خود تغییر ایجاد نماید.
- مادرش او را مانند کودکی در گهواره نزد خود برده و مورد لطف قرار می داد، بعد از این همه سال، گرچه او را می دید اما این بار با دیدارهای پیشین فرق داشت. این بار می دانست چه وظایفی به عنوان یک مادر بر دوش دارد و مطمئن بود که خود او نقش مهمی در گمراهی فرزندش با دور نگاه داشتن او از خود داشته است.
به تلخی می گریست از دوری سالیان دراز از پسرش، که این دوری بیشتر از درون بوده است و نه تنها در ظاهر. اولین بار لامان گرمی و محبت آغوش مادر را احساس می کند. انگار نوزادی شیرخواره است و از همین لحظه شناختن خود را آغاز کرد. بیدار شده بود و دیگر خود را کوچک نمی دانست و از زندگی بدون معنی و بیهوده خسته شده بود.
- «لامان» در این برهه از زمان خوب می دانست که باید به موفقیت دست ابد و همه ی سختی های سر راهش را برای رسیدن به آن پشت سر بگذارد. وی بعد از نزدیک تر شدن با مادر و اطمینان از اینکه می تواند با او زندگی کند، به همراه مادرش به لندن رفت. به نظر می آمد که مادرش او را به خاطر سفارش های شوهرش و اینکه در این مسیر با او بود، پیش خود می برد. مادرش می خواست در فعالیت های اسلامی که به همراه همکار مسلمانش پیش می برد موفق عمل نماید.
- هنوز «لامان» از حقيقت وجود خداوند متعال در هستی و نیز حقیقت دين جز گفته های مادرش، بدون درک آن و قانع گشتن، چیزی نمی دانست.
- بعد از آنکه مادرش کتاب هایی را که از وقتی با پدر لامان زندگی می کرد نگاه داشته بود برایش آورد، و آن کتاب ها درباره ی فلسفه و سرشت و حقیقت اشیاء و مسائل مرتبط با حقایق جهان هستی درباره ی اعجازات علمی و غیره ی دینی در طول زمان بودند، کم کم عقل و منطق لامان هوشیار گشت و پرده های تاریکی از قلبش کنار رفتند.
اکنون پرسش های زیادی از خود می پرسید و می خواست نیک و بدها را از هم بازشناسد، می پرسید: من با خود چه رابطه ای دارم؟ آنچه اکنون در پیش چشمانم می بینم، آیا واقعاً حقیقت اند؟ پروردگار این جهان کیست؟ و پرسش های بسیاری که پس از گشوده شدن دیده هایش با کتاب های پدرش، از خود می پرسید.
روی آوردن او به قرآن كريم:
- این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر او را واداشت تا به قرائت قرآن كريم و تفسير آن سایرکتاب های پدرش بپردازد. اکنون که تحت سرپرستی مادرش بود می توانست همه ی حقایق دینی یا علمی را دریابد. او خود چنین تعریف می کند:
- شروع کردم به مقایسه بین حقایق دینی موجود در قرآن كريم با حقایق علمي که از زمان های پیشین تا کنون بشر به آن ها دست یافته است. هر چه تحقیقات و بررسی هایم پیشتر می رفت، شگفتی ها و حقایق باورنکردنی در مطابقت متون قرآن كريم را می یافتم که حاکی از درستی و صادق بودن این کتاب بودند. موردی پیش نیامد که با اشکال یا تناقضی در میان کتاب قرآن کریم و طبیعت هستی و آن چه در آن هست مواجه گردم.
- سبحان الله العظيم – آری این قرآن كتاب خداوند است که بر پیامبر امین و صادقش حضرت محمد صلى الله عليه و سلم نازل گردیده و هرگز هیچ باطل و دروغی نه از پیش و نه از پس بدان راه ندارد و هر که بدان حکم کند عدالت کرده و آنکه بدان راه یافته راه راست و مستقیم را پیش گرفته است.
"قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ {15} يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ {16}" (سوره ی مائده آيات 15 - 16)
یعنی: «هر آئینه آمد به شما پیامبر ما بیان می کند برای شما بسیاری از آنچه پنهان می داشتید و از کتاب یعنی از کتاب الهی و او درگذر می کند از تقصیرات بسیار. هر آئینه آمد به شما از جانب خدا نوری و کتابی روشن (قرآن). به سبب آن راهنمایی می کند خدا کسی را که طلب رضای او کرد به سوی راه های نجات و بیرون می آورد ایشان را از تاریکی ها به سوی روشنایی با اراده ی خود و راهنمون می نماید ایشان را به سوی راه راست.»
- افکار و اندیشه های ایمانی در راستای دین مبین اسلام اندک اندک شروع به موج زدن در ذهن «لامان» نموده و شوق و اشتیاقش افزون گشت.
- طی بررسی ها و تحقیقاتی که در رابطه با قرآن کریم داشت «لامان» درک کرد که آن آفریدگار یگانه و بی شریکی که او و همه چیز را آفریده و بر همه چیز تواناست، کیست. او کسی است که دریاها را آفرید و روان ساخت، آسمان را برافراشت و زمین را گسترد، کوهها را ثابت نگاه داشت و آنکه او را آفرید و متناسب و در شکل و قامتی که خود می خواست قرار داد و دو چشم و زبان و دو لب ارزانی داشت.
اسلام دين رضایت و خرسندی است:
- هر قدر آفتاب اسلام بر سرزمین کفر می تابد، آن را روش گردانیده و تاریکی ها را به نور و کفر را به ایمان مبدل می سازد. صد البته همین آفتاب تابان بر قلب «لامان» درخشیدن گرفت و لایه های ضخیم کفر را آب کرد و دریچه های ایمان را بر او نورانی کرد.
خارها و غبار شک و گمراهی که به سبب پدربزرگ و مادربزرگش و تربیت ناشی از آنان او را در برگرفته بود را زدود. آری، روح یکتاپرستی در او وزیدن گرفت و ذهن و عقلش روشن شد و روبرویش را چون بهاری صاف و زیبا زلال کرد تا حقیقت را نیک بنگرد.
- از آن جا که او به عقیده و باور خاصی وابسته و متکی نبود و تنها بی دینی سرکشانه در ذهنش ریشه داشت، با انجام مقایسه ها، به حقایقی که بر وجود خداوند متعال تأکید می نمود و نیز وجود آیات و نشانه های بسیاری که بیانگر قدرت او بودند، رسید. این آیات و نشانه ها و حقایق آشکار، انسان را با کمال میل و رغبت و با یقین و قطعیت عقلی و باور قلبی و مشاهده ی ظاهری به قبول آن چه روبرویش می باشد می کشاند.
لحظات ايمانی
- یک شب درحالیکه در خلوت خود نشسته بود و دوست و مونسی جز قرآن کریم نداشت، و خداوند گواه صداقت و خلوص او بود، در لحظه ای مسیر زندگیش از شک و اوهام تحول یافت و تصویر کلیسا و دیگر خزعبلات از ذهنش پاک گردید و ایمانی صاف و صادق و یقین قلبی جای آن را گرفت.
او خدا را شاهدی بر خویش گرفت و خداوند پیشاپیش گواهی داده است که «او به وجود خداوند و یکتایی او باور کرده بود و اینکه خداوند یکتا و بی شریک در کل هستی است».
- لامان بیان می دارد: در اتاقی که در آن نشسته بودم بسته بود و شب سکوت خود را گسترده و تنها و جز خدا کسی همراهم نبود. احساساتم در این لحظه کشش پیدا کرد که به وجود خدای متعال نزد خویش اعتراف نمایم و قلم را برداشته و بر صفحاتی از جنس نور نوشتم که:
- «اشهد أن لا إله إلا الله .. وأشهد أن محمداً رسول الله»
- پس از آن نفس عمیقی کشیده و تمام بدنم آرامش یافت. بر ورقه ای شهادتین را که راه هدایت را برای من روشن گردانیده بود و خداوند بر آن شاههد بود نگاشتم.
"اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ "
(سوره بقره آيه 257)
یعنی:«خداوند کارساز مؤمنان است، بیرون می آورد ایشان را از تاریکی ها به سوی روشنی و آنانکه کافرند کارسازان ایشان طاغوت (معبودان باطل) است، بیرون می آورند ایشان را از روشنی به سوی تاریکی ها، این جماعت باشندگان دوزخند، ایشان در آنجا جاویدند.»
تأثیر آن بر دوستانش:
- در بین دوستانش، دوست مسلمان عرب زبانی اهل تونس داشت، ولی دوستی با او دیرتر صورت گرفت. وقتی با او دوست شد که در جستجو به دنبال حقیقت و صراط مستقیم بود. وقتی این دوست تونسی از آنچه بر «لامان» با نفس خود و با خدایش گذشته بود مطلع گردید به تهلیل و تکبیر گفتن پرداخت و خداوند را شکر می گفت که هدایت و حمایت خویش را نصیب دوستش گردانیده است.
او را از اولین نماز جمعه با خود به مساجد برده و اولین نماز او در مسجد به همراه دوستش بود. پس از آن ایمان در قلبش لانه کرد و هرگز نماز در مسجد را ترک نکرد و در ابتدا بیشتر نمازهایش را به همراه همین دوستش در مسجد ادا می نمود.
اعلام مسلمان شدن به صورت علنی
- بعد از آنکه خداوند با نعمت اسلام را به او بخشید و با دوستانش از آن سخن گفت، تصمیم گرفت اسلام آوردنش را اعلام دارد. به کمک دوست تونسی که با تعدادی از دوستانش نزد او آمده بود به یکی از مراکز اسلامی رفته و به طور رسمی مسلمان شدن خود را اعلام داشت و نام خود را در میان اسامی تازه مسلمانان مرکز لندن ثبت کرده و گواهی هدایت به دین اسلام را دریافت کرد.
تأثیر نماز بر روحیات لامان
- نماز رابطه و اتصال انسان با پروردگارش است. به گونه ای که وقتی اسلام در وجود هدایت یافتگان راه یافت، اولین کاری که تازه مسلمان بعد از هدایت یافتن انجام می دهد، ادای نماز می باشد و به این ترتیب و بواسطه ی حفاظت و پایبندی بر نمازها و ادای آن ها سر وقت خود. ایمان خود را رشد و نمو می بخشد.
نماز تأثیر بزرگی بر «لامان» داشت، به طوری که بواسطه ی آن اخلاقیات و منش اسلامی در وی متجلی شد و با آن با خداوند متعال در ارتباط و آگاهی قرار گرفت. خود را که پیشتر گم کرده بود با دیدن تحقق یافتن هدفی که به خاطر همان آفریده شده بود در این فریضه و دریافت رضایت و خرسندی خداوند متعال در همه ی کارها، بار دیگر پیدا کرد.
"تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ"
(سورة فتح آيه 29)
یعنی: «می بینی ایشان را رکوع کننده و سجده نماینده، می طلبند فضل را از خداوند و خوشنودی را، نشانه ی صلاح ایشان در چهره هایشان است از اثر سجده.»
به بهانه ی همین نماز بود که «لامان» توانست بر وسوسه های درونی و مشکلات آن فایق آید و تغییر و تحولی ریشه ای را به لطف چنگ زدن بر نماز در خود پدید آورد و به یکی از باورمندان و مؤمنان حقیقی به پروردگار خویش گردد که به اوامر او مطیعند: «وأقيموا الصلاة وآتوا الزكاة واركعوا مع الراكعين».
تغییرات جدید بعد از هدایت یافتن در زندگی لامان:
- زندگی «لامان» بعد از کسب هدايت از جنبه های اجتماعي، ديني و شغلی تغییر یافت:
- اجتماعي: زندگی او از بیخ و بن با دوری و پشت کردن به زندگی تجملاتی و سرگرمی ها و مساؤل جنسی که جوامع غربی در شکل آزادانه در آن غوطه ور است متحول گردید.
- ديني: زندگی او ارزشمند گشته و اهداف و دلایلی برای دست یافتن پیدا نمود. اولین غایت او همان «عبادت خداوند» است که همان هدف نام برده شده به عنوان هدف خلقت انسان می باشد...
"وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ "
(سوره ذاريات آيه 56)
یعنی: «و نیافریده ام جن و انس را مگر برای آنکه بپرستند مرا.»
تعمق در تفسير حقائق قرآن كريم و مطالعه ی آن و یادگرفتن قرائت آن به زبان عربي تا بتوانم آن را به نیکی از حفظ نمایم.
- شغلی: بعد از آنکه قبل اسلام آوردن حالات و موقعیت های نومیدی و مشکلات معنوی چیزی نمانده بود او را به طور کامل از پای درآورد، مادرش در آن لحظه او را بسیار یاری داد تا از آن وضعیت بیرون آید. برای همین متوجه شده بود که بعد از مسلمان شدن و ثبات فکر و عقیده، لازم است همه ی مشکلات و ناگواری ها را به جان خریده و در رسیدن به موفقیت از پای ننشیند و تلاش کند که به اهدافی که لازم است دست یابد.
- بعد از آن همه تنگنا و دشواری هایی که در مسیر زندگی (لامان) پیش آمده بودند، ارزش و قیمت خود را در این زندگی فهمیده و می دانست که باید برای پاس داشتن آن کار کند. در راستای همین اندیشه توانست تحصیلات دانشگاهی را به اتمام رسانده و مدرکش را در راه خدمت به دین اسلام کسب نماید.
راه اندازی سایت اینترنتی
- پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، به راه اندازی سایتی اختصاصی درباره ی اسلام در اینترنت اقدام نمود. در این سایت به تشریح و توضیح بعضی مسائل و پرسش ها ونیز پرده برداشتن از شبهات در رابطه با دین اسلام پرداخته و آن ها را در سایت قرار می داد.
از جمله ی این موارد حقوق زن در اسلام، اسلام و مفهوم ترور بود. این موارد خود پرسش های زیادی را برمی انگیخت. افراد زیادی با او به تبادل نظر پرداخته و بسیاری از کسانی که می خواستند مسلمان شوند از آن بهره بردند.
از آن جا که او خود در آغاز زندگی اسلامی توان پاسخگویی به پرسش ها را نداشت، آن ها را به جمعیت های اسلامی در آمریکا (اکنا) و بریتانیا ارجاع می داد. بیشتر این سؤالات در مورد این بودند که چگونه می توانم مسلمان شوم.
پیوستن به شبکه ی اینترنتی اسلام آنلاين
- از طريق ارتباط با مركز اسلامي بريتانيا «نيو مسلم اوجيكت»، و مهارتی که در این رابطه کسب نموده بود و تسلط به مهارت های ورود و تنظیم داده ها و تلاش زیاد در مسیر دعوت اسلامی، این مرکز محل اتصال او با سلام آنلاين گردید و وی توانست آزمون ها و امتحانات را با موفقیت پشت سر نهاده و بدین وسیله یک «داعي اسلامي» شود. او اکنون توسط جمعیت های اسلامی برای کمک به برنامه های آن ها در زمینه ی دعوت اینترنتی دعوت می شود که به ارائه ی جدیدترین روش ها در زمینه ی دعوت اینترنتی در سراسر جهان بپردازد.
دیدگاه رسانه ی های غربی به اسلام از نظر «لامان»
- رسانه های غربي عموماً اعتماد و تکیه ی اصلی خود را بر مادیات و نیازهای روزمره ی مردم نهاده اند. یعنی چنانچه معلومات مهم یا نیرومندی ارائه دهند مردم بیشتری را به خود جذب می کند.
بنابر همین تفکر رسانه های غربي به نشر جوانب منفی درباره ی دین اسلام پرداخته و به عمد تصویر آن را کدر و نازیبا نشان می دهند. چون هر چه قدر جوانب منفی و زشت بزرگ تر نشان داده شوند موفقیت بیشتری خواهند یافت. این همان اندیشه و دیدگاه رسانه های غربی در رابطه با دین اسلام است، نشان دادنه اسلام به صورت منفی.
سختی های پیش روی مسلمانان در غرب
- «برای من مشکلات و سختی های آن چنانی به لطف خداوند وجود نداشت.»
«لامان» تعریف می کند که در حین یکی از گردهم آیی ها با یکی از مؤسسات در بريتانيا، مؤذن بانگ اذان سرداد. وی شروع کرد به پاسخ گویی به آن، اما برخی از مسلمانان در بعضی از کشورها که با حجاب زنان مسلمان مخالفت می کنند دچار مشکل می شوند. آن ها دین را از شغل و کار خود جدا می کنند؛ در زمینه های عبادت، اندیشه و دیگر زمینه ها. برای همین بانوان مسلمانی که حاب می پوشند، بدون مشکل از کار اخراج می شوند و بعضی از آن ها اخراج شده و قانون برهمان مبنا بار دیگر آن ها را به سر کار بازگردانده است.
پایان