من نهله سرديويا ( 32 ساله ) اهل کشور فيلیپين هستم. فيليپين کشور زیباو سر سبزی است که اطراف آن را ساحل فراگرفته و می توان از دیدن آن لذت برد.
خانواده ی من مسیحی بوده و دو برادر و چهار خواهر دارم که اکنون در فیلیپین سکونت دارند. من در حال حاضر حدود سه سال است که در العین مشغول به کار می باشم.
در گذشته زندگی من بی هدف بود و گوی هرگز به این نمی اندیشیدم که راه درست کدام است؟ در گذشته با وجود خوشگذرانی با عادات نادرست، هرگز خوشبخت نبودم. چنانچه در فیلیپین عادات و رفتارهایی مانند سیگار کشیدن و غیره وجود دارد که من را بسیار به خود جلب می نمود.
من در عین حال کار کرده و درس می خواندم. اما در ته قلبم از این زندگانی شاد نبودم. تعداد زیادی دوست بد داشته و تجربیات بد بسیاری در زندگی از سر گذرانده بودم.
هر زمان، هر جا که می خواستم می رفتم و از همه ی دوستانم می خواستم که به منزل آمده و هر رفتار ناپسندی را تجربه می کردم. آن ها به راستی دوستان بدی بودند که تجارب بدی را با آنان داشتم. می توانم بگویم که اصلاً بر راه درستی پیش نمی رفتم.
اما اکنون مسلمان شده و زندگی من بسیار تغییر کرده است. در ابتدا در کشور فیلیپین مسلمان شدم ولی اسلام را در قلبم احساس نمی کردم. برای آنکه مسلمانان فیلیپینی نمی توانستند به خوبی ماهیت اسلام را به من تفهیم نمایند.
اما من همچنان به دنبال کسی می گشتم که اسلام را به خوبی به من بفهماند و بگوید که اسلام چیست و مسلمان به که می گویند؟ مسلمان شده و بسیار هم خوشحال بودم.
با دیدن مسلمانان در حال نماز کنجکاو شده و می خواستم بیشتر یادبگیرم. بنابراین کتاب های زیادی را مطالعه کرده و از دوستانم می پرسیدم که اسلام چیست؟
به پاسخ های بسیار خوب زیادی دست یافتم، اما آن ها من را راضی نمی ساخت. کنون در دار زاید تحصیل می کنم و معلومات کافی کسب کرده ام و می توانم آن ها را به شکل بسیار خوبی توضیح دهم.
این شجاعت و نیرو را به لطف خداوند در خود می بینم که معلومات خویش و آن چه در این جا آموخته ام را به دیگران بیاموزم و در اخیار آن ها بگذارم و می توانم اسلام را بسیار به خوبی شرح دهم، مخصوصاً برای خانواده ام.
به فضل و لطف الهی و از برکات خداوند متعال پاسخ همه ی سؤالاتی که در ذهنم و تمام شک و تردیدهایی که در قلبم بودند را پیدا کردم. اکنون آمادگی بازگشت به کشور و شهر خود و نزد خانواده ام و شرح آن چه در ذهن و قلبم هست به شیوه ی بسیار نیکویی را دارم.
همچنین آمادگی آن را دارم که به همه ی سؤالات درباره ی حضرت محمد صلی الله علیه و سلم، حضرت عیسی علیه السلام و درباره ی معبود حقیقی "الله" متعال، پاسخ گویم.
اکنون می توانم برای خانواده و دوستانم همه چیز را توضیح دهم، با آنکه پیشتر از دانسته هایم رضایت نداشتم، اما اکنون آن را رضایت بخش می دانم. دوستانم در فیلیپین را به جدال فراخوانده و از آن ها خواسته ام با پیامک پرسش های خود را مطرح کنند و انشاءالله توانایی پاسخ گویی به آن ها را داشته و می توانم میزان دانسته های در زمینه ی تحصیلی خود را اثبات نمایم.
من مسلمان شده و به همراه آن معلومات و عشق به اسلام را نیز در خود ایجاد کردم. افتخار می کنم که اکنون یک زن مسلمان هستم و از خداوند سپاسگذارم به خاطر مسلمان شدنم و از شخصی که من را به این جا، "دار زاید"، آورد ممنون هستم.
بسیار خوشحالم که می توانم دانسته هایم را با همکارانم در میان بگذارم. همیشه به آن ها می گویم: خواهش می کنم سؤالاتی را از من بپرسید تا خود را بسنجم. تا آن که بدانم آیا خواهم توانست آن ها را به خوبی پاسخ بگویم یا خیر؟
همچنین از همسایگان و دوستانم هم می خواهم پرسش هایشان را در میان بگذارند و از آن ها می خواهم در مورد اسلام سؤال کنند و انشاءالله به شیوه ای درست و از صمیم قلب و بنابر دانسته هایم درباره ی الله به آن ها پاسخ خواهم گفت.
قبل از بیان شهادتین و گفتن " أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله" شادی و خوشحالی عجیبی را احساس کرده و گریستم. نمی دانم در قلبم چه می گذشت؟ اما بسیار گریه کردم و یقین یافتم که این بار بر مسیر درست گام نهاده ام. احساس شوریدگی کرده و بی قرارانه می گریستم، تا جاییکه دوستم هم در آن موقع به خاطر من گریست.
نمی توانم آنچه در درونم هست را توصیف کنم. اما مطمئنم که بسیار خوشبخت و شاد هستم و می توانم بگویم که این زمان و این مسیر صحیح و درست است و من به شدت خوشحال و سعادتمند می باشم و این اشک ها از خوشحالی هستند.
اکنون یک زن مسلمان هستم و می توانم بگویم که سعادتی وصف ناشدنی در قلبم موج می زند. خانواده ام با پذیرش اسلام توسط من موافقت کردند و در واقع آن ها خیلی هم خوشحال بودند و بدان افتخار می کردند. آن ها دوستان خود را نیز از مسلمان شدن من باخبر ساختند.
چنانچه من نیز نیت آن را دارم که همراه تعداد زیادی کتاب برای آن ها بازگردم و نه تنها به نیت خانواده بلکه دوستان و خویشاوندان و همسایگانم نیز. به خوبی می دانم که والدینم از مسلمان شدن من خوشحال هستند و به آن افتخار می کنند. به خاطر آنکه من تغییر پیدا کرده ام.
انشاءالله دین اسلام را به آنان یاد خواهم داد و آرزو دارم که خانواده ام مسلمان شوند و این اولین هدف من است.
همین موضوع را برای دوستانم نیز می خواهم. از آن جا که من اکنون یک مسلمان هستم، لازم است که بسیار بیشتر یادبگیرم و می خواهم قرآن خواندن را بیاموزم که تاکنون قادر به این کار نبوده ام.
در حال حاضر مسائل اسلامی زیادی را آموخته و اولین چیزی که فراگرفتم، نماز و دستورات آن بود. خیلی مسائل را به خصوص در رابطه با زندگانی رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ یادگرفته ام. در گذشته زود از کوره در می رفتم ولی اکنون فرد بسیار آرامی بوده و قلب صلح جویی دارم. معمولاً به حرف هایی که می خواهم بزنم یا کارهایی که می خواهم انجام دهم خوب فکر کرده و در قلبم احساس آرامش عجیبی می کنم.
در مورد کارهای نیک هم بسیار آموخته و یک ماه رمضان را نیز روزه گرفته ام. این کار به من نه تنها از جنبه ی ایمانی بلکه از لحاظ روحی نیز بسیار کمک کرده است.
اکنون آمادگی دارم که روزه ی یک ماه دیگر رمضان را در رمضان آینده یا در هر زمان دیگر تجربه نمایم. به همه ی آن هایی که می خواهند اسلام بیاورند توصیه می کنم که دودل نباشند و مطمئن باشند این تصمیم آنان را به بهشت و راه درست رهنمون خواهد ساخت. خواهش می کنم جستجو کرده و اسلام را در دل های خود جای دهید. کتاب ها را مطالعه نمایید.
می توانم بگویم که اسلام همان دین راستین و حقیقی است. از شما خواهش می کنم جستجو و تحقیق خود را ادامه داده و تصمیم خود را بگیرید که خوشبختی و سعادت در دین اسلام است.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|