10 فروردين 1403 19/09/1445 2024 Mar 29

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2925186
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2380 تعداد مشاهده : 482 تاریخ اضافه : 2012-08-28

 

آمنه از ایسلند

نام من آمنه است، و در سی و یکم ژانویه سال 1999 به دین اسلام مشرف شدم. در سال 1976، در ایسلند به دنیا آمدم، خانواده ام به کلیسای پروتستان وابسته بودند. با وجود اینکه مذهب همیشه در زندگیم حد و مرز مشخصی داشت اما هیچ وقت نقش بزرگی در تربیت من نداشت. وقتی که به سن نوجوانی رسیدم مرتب در کلاس تعلیم روزهای یکشنبه شرکت می کردم. در فصل تابستان به اردوهایی که مربوط به گروهای مذهبی بود می رفتم، و مادربزرگم عادت داشت شبها قبل از خواب با وی دعا بخوانم.

به هر حال خانواده ام زیاد به کلیسا نمی رفتند و می توانم بگویم که هر روز به مسائل مذهبی نمی پرداختم. در ایسلند سنت بر این است که از سن چهارده سالگی باید به کلیسا بروی و در آنجا دین خود را تصدیق نموده و غسل تعمید داده شوی. وقتی که مجبور شدم که تصمیم بگیرم این کار را انجام بدهم یا نه، با خودم فکر کردم که آیا من به چنین باورهایی اعتقاد داردم یا نه، سپس تن به انجام چنین اعمالی بدهم.

نتیجه این بود که به خدای یگانه معتقد بودم، اما فکر می کردم که اگر دینم را تصدیق نکرده و به سنت ها عمل نکنم از خدا رانده می شوم، گاهی اوقات نیز نمی توانستم انجام چنین کارهایی را تصور نمایم. قبل از غسل تعمید و تأیید ایمان و باور می بایست مرتب به کلیسا رفت آمد نموده و در کلاس های تعلیم که توسط کشیش برگزار می شود شرکت نماییم. سعی می کردم مرتب این کار را انجام دهم، اما در درونم احساس راحتی نمی کردم.

رفتن به کلیسا حکم انجام ندادن هیچ چیزی را برای من داشت. بنابراین سال های بعد مذهب هیچ تأثیری روی زندگی من نگذاشت. فقط گاهی دعا می کردم، و در مقابل به تحقیق و جستجوی هیچ دینی نمی پرداختم.

در ایسلند اسلام خیلی کم گسترش پیدا کرده بود و چیزی راجع به آن نمی دانستم. در مدرسه هیچ گاه درباره ی ادیان دیگر به ما چیزی یاد داده نمی شد فقط کمی راجع به یهودیت آنهم به خاطر ارتباط آن با تاریخ مسیحیت بود.

چندین بار درمورد اسلام در روزنامه چیزهایی خوانده بودم، اطلاعات من راجع به اسلام فقط محدود به خبرهایی که از طریق رسانه ها به مردم ابلاغ می شد، بود. روی هم رفته، تصویر خوبی از آن نبود، اما بر خلاف خواندن این همه واقعه های هراس برانگیز در که مورد مسلمانان خوانده بودم خدا را شکر هیچ گونه پیش داوری در این باره نداشته و ذهن خودم را کاملاً باز گذاشته بودم. یکی از دلایل اصلی برای آن، احتمالاً به علت مکاتبه و مناظره ای که با یکی از دانشجویان اهل اندونزی که برای ادامه ی تحصیل به ونزوئلا آمده بود و من نیز در همان جا درس می خواندم بود.

وی در نامه اش و بعد از اینکه به کشورم برگشتم درمورد زندگی و تجارب شخصی خودش در اندونزی برایم شرح داده بود. حرف های او دید مثبت و متفاوتی درباره ی اسلام و مسلمانان به من القا نمود. به هر حال از لحاظ شخصی هیچ گونه ارتباطی با اسلام تا وقتی که در پاییز سال 1997، برای ادامه ی تحصیل به آمریکا رفتم، نداشتم.

در دانشگاه با پسری مسلمان اهل مصر آشنا شدم. با هم از دوستان نزدیک شدیم و همین باعث شد تا به دین اسلام علاقمند شوم. سؤالاتی در این باره از او می پرسیدم و سپس به جستجو و تحقیق راجع به اسلام پرداختم. ابتدا از طریق اینترنت و بعد کتاب هایی درمورد اسلام و همچنین قرآن را مطالعه نمودم.

جستجوی من همچنان ادامه داشت، فصل تابستان به کشورم برگشته و در پاییز برای اتمام تحصیلاتم دوباره به آمریکا بازگشتم. در طول این مدت تنها کسی که با او درمورد اسلام بحث می کردم و سؤال می پرسیدم، دوست مصری مسلمانم بود. دسامبر سال گذشته در اینترنت با چند مسلمان به گفتگو پرداختم و همان جا بود که ذهنم درگیر اسلام شد. سؤالات زیادی می پرسیدم و آنها نیز کمک فراوانی به من نمودند.

وقتی برای اولین بار درمورد اسلام به تحقیق و مطالعه پرداختم چیزهای خیلی جالب و هیجان برانگیزی در آن یافتم. نمی توانستم حتی یک لحظه هم فکر کردن درباره اسلام را از ذهنم دور کنم، فقط دلم می خواست بیشتر و بیشتر درمورد آن بیاموزم. مدتی آشفته بودم و مفهوم خیلی از چیزها را نمی دانستم، دنبال چیزی می گشتم تا نادرستی اسلام را برایم ثابت شود. آن موقع خودم را متقاعد کرده بودم که نمی خواهم مسلمان شوم. گیج و سردرگم بودم و فکر می کردم که بهتر است همین روال زندگی که دارم را ادامه دهم.

همچنان سردرگم بودم تا اینکه یک روز صبح احساس کردم اسلام دین واقعی است، باید خودم را تسلیم پروردگار نموده و مسلمان شوم. تصمیم گرفتم دیگر به وسوسه هایی که از دورن مرا پریشان ساخته بود توجهی ننمایم. همان لحظه با خواهر مسلمانی که در چت اینترنتی با او آشنا شده بودم تماس گرفتم. دیگر وقت اعلام شهادتین فرا رسیده بود، او به من گفت که در یکی از اتاق های مربوط به خواهران مسلمان در اینترنت همراه چند خواهر دیگر شهادتین را بخوانم.

از زمانی که مسلمان شده ام، هم لحظات خوش و هم ناراحت کننده ای را داشتم. با یادگیری بیشتر راجع به اسلام و اینکه چگونه مسلمان خوبی باشم، سعی کرده ام قدرت و تحمل خود را بالا ببرم. می دانم که مسیر درستی را انتخاب کرده ام و از خداوند سپاسگزارم که مرا به سوی راه درست هدایت فرموده است.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول ‎الله  صلی الله علیه و سلم  است می‌فرمايد: «كُلُّ أُمَّتي يَدْخُلُونَ الجَنّةَ، إلاّ مَنْ أبَى»
تمام امت من وارد بهشت می‌شود بجز كسي كه‌ انكار مي‌كند. پرسيدند: اي رسول خدا چه كسي انكار مي‌كند؟ فرمود: «مَنْ أطاعَني دَخَلَ الجنةَ، ومَنْ عَصانِي فَقَدْ أبى.» یعنی: (هركس از من اطاعت كند وارد بهشت می‌شود و هر كس از من نافرماني كند از ورود به بهشت سرباز می‌زند).
بخاري ش/7280




 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010