10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3328622
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2311 تعداد مشاهده : 709 تاریخ اضافه : 2012-04-14

 

قلب مالامال از عشق اسلام (سارا پولیانا)

هنوز هم چیزهایی وجود دارند که برایم جالب و شگفت انگیز می باشد و هر روز که می گذرد بیشتر درباره ی اسلام می آموزم که اقرار می کنم در دریای بیکران دین اسلام مانند قطره ای کوچک هستم. با درک حقیقتی به این بزرگی احساس می کنم باید سخت تلاش کنم تا به ساحل زیبای این اقیانوس آرام و بی انتها برسم.

فکر می کنم که علاقه ی من به اسلام از همان لحظه ای در قلبم جرقه زده شد که چهار سال پیش بار سفر به کشور عمان را بسته بودم. جایی که بعد از آن ده سال از عمر خود را در آنجا سپری نمودم. اینجا بود که یک حس تحسین و تقدیر از زندگی به عنوان یک مسلمان در من ایجاد شد و این تحسین تا ابد با من ماند.

ما مسیحی و اهل عمان بودیم. در سن نه سالگی وقتی همراه خانواده ام به انگلستان نقل مکان نمودیم، به یکی از مدرسه های مسیحی فرستاده شدم. تنها برای مراسم های خاص به عمان بر می گشتیم. همه ی فامیل مسیحی بودند و در این میان من به خدای یکتا ایمان داشتم. یقین داشتم که می توانم به چیزهایی که فکر می کنم اعتقاد پیدا کنم و دنباله رو آن باشم. این احساسی بود که از ته قلبم به آن باور داشتم.

مدرسه ی مسیحیان خیلی خسته کننده بود، از خانواده ام به خصوص وطنم عمان دور بودم و دلم تنگ شده بود. آن موقع دوازده سالم بود، طولی نکشید که مریض شده و در بیمارستان بستری شدم. به هر حال آن سال ها هر چه بود گذشت و پس از اتمام دبیرستان در دانشگاه ناتینگهام قبول شدم. محیط آنجا را دوست داشتم و خیلی خوب تلاش می کردم. اینجا بود که با همسرم آشنا شدم و در ماه آوریل سال 2001، با هم ازدواج کردیم.

او نیز یک مسیحی بود ولی مانند من به خدای یگانه اعتقاد نداشت. با وجود اینکه به او علاقه داشتم اما این اشتباه بزرگی بود که با فردی ازدواج کردم که به خدا ایمان نداشت. مراسم ازدواج ما در کلیسا برگزار شد و من از این بابت احساس راحتی نمی کردم. چند سال بعد یک روز همسرم راجع به یکی از همکارانش به نام محمد با من حرف زد. او زانودرد داشت و من هم هر چیزی که می توانست به کم کردن درد وی کمک کند برایش فرستادم.

چند روز بعد روی میز آشپزخانه کتابی دیدم، از همسرم درمورد آن سؤال کردم و فهمیدم که این کتاب را محمد به عنوان هدیه به او داده است. کتاب ترجمه وتفسیر قرآن به زبان انگلیسی بود. مطمئن نبودم که باید آن را مطالعه کنم یا نه. دو روز بعد کتاب را برداشته و شروع به خواندن کردم.

به حدی شیفته ی مطالب آن شده بودم که به سختی می توانستم آن را کنار بگذارم. نمی توانم احساسی را که از خواندن آن داشتم بیان نمایم. این جا بود که پاسخ تمام سؤالات خود را در آن یافتم. نمی دانستم چه باید بگویم فقط این را می دانستم که بهترین هدیه ای بود که تا به حال دیده بودم.

از آن پس تمام تلاشم را کرده تا بتوانم به عنوان یک زن مسلمان زندگی نمایم. متأسفانه انتخابی که برای ازدواج داشتم باعث شده بود تا تمام اعتقادات و همچنین کتاب هایی را که می توانست به تقویت ایمانم به خداوند یکتا کمک نماید را از دست دادم. فقط گاهی آنها در اعماق قلبم زنده می شدند.

آن موقع همسرم مرا ترک نموده و قصد داشتیم از هم جدا شویم. این موقعیت خوبی بود تا بتوانم گذشته ی فراموش شده ام را دوباره احیا نموده و از نو به آن ادامه دهم. بنابراین کپی از قرآن و چند کتاب اسلامی دیگر را تهیه نموده و شروع به مطالعه کردم. زمان زیادی طول کشید تا اطلاعاتم به حدی رسید که بتوانم بدون هیچ شک و تردیدی به دین اسلام روی بیاورم. این گنجینه ی با ارزشی بود که در جلو روی خود می دیدم.

باید اقرار کنم که به سختی توانستم چنین اندیشه ای را در ذهن خود تقویت نموده و دنبال نمایم. چرا که در جایی که زندگی می کردم تنها کسی بودم که به اسلام اعتقاد داشت. حتی مسجدی نیز در آن اطراف وجود نداشت. بنابراین در نهان خانه ی قلب خود شهادتین را خواندم. طولی نکشید که در شهر لندن مسجدی یافتم، که توانستم به طور منظم به آنجا رفت و آمد داشته باشم. مکانی که سرا پا آرامش را نصیب من ساخته بود.

از آنجایی که قبلاً در عمان زندگی کرده بودم زبان عربی را به خوبی می دانستم، بنابراین یادگیری نماز برایم آسان بود. خیلی خوشحالم چرا که شیوه ی زندگی مسلمانان با نحوه ی زندگی کردن در بریتانیا بسیار فرق دارد.

پنج وعده در روز صدای دلنواز اذان روح و جان ما را نوازش می دهد و با شنیدن آن همه دست از کار می کشند و همه چیز متوقف می شود. امیدوارم این بار که صدای آن را می شنوم در وطنم باشم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمود: «مَنْ نِيْحَ عليهِ فإنَّهُ يُعَذَّبُ بما نِيْحَ عليهِ».

هر کسی که برایش نوحه خوانده شود به سبب آن نوحه‌خوانی عذاب می‌شود.

مسلم، 2/644 و بخاری، 2/80.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010