از وقتی که مسلمان شده ام، از اینکه هویت و شخصیت خود را نمایان کنم هرگز نترسیده و یا خجالت نمی کشیدم. هر وقت که نیاز بود که در جایی خودم را معرفی نمایم، با افتخار می گفتم؛ نام من آلسیا است و اصلیتم چینی آمریکایی بوده و مسلمان می باشم. مشخصاً معرفی کردن خود به این شیوه فقط به خاطر خود نمایی نیست بلکه به این معنا است که مردم به چه اسمی تو را فرا خوانند. دوستانی دارم که به این موضوع علاقمند شده اند، و با وجود ادیان مختلف می خواهند بدانند که کدام یک حقیقی است. حتی گاهی نیز مخصوصاً به تحقیق و بررسی دین اسلام می پردازند. گاهی آنها را با خود به مسجد برده و با هم به بحث و گفتگو می پرداختیم.
در مسجد کلاس های آموزش قرآن برای خواهران تازه مسلمان وجود دارد تا قرآن به زبان انگلیسی را یاد بگیرند. کم کم در میان آنها جای گرفتم. برای شروع خودم را موضف می دانم تا احکام اسلامی را به خوبی فرا گرفته و به آنها پایبند باشم. همچنین مسلمانان به غیر مسلمانان برای ایمان آوردن به دین آنها هیچ فشاری وارد نمی کنند چرا که اسلام دین اجبار و اظطرار نیست. پس از اینکه رشته ی تحصیلیم را در زمینه ی ارتباطات بین المللی به پایان رساندم، برای کارشناسی ارشد در دانشگاه کولورادو به تحصیل در رشته ی هنر پرداختم. نمی دانستم چرا ولی خیلی به کشیدن طرح ها و نقوش اسلامی علاقمند بودم.
در این حین در یکی از شرکت های تجاری و تبلیغاتی به کار مشغول شدم. نمی خواستم اسلام را از دست بدهم در واقع شغلی که داشتم باعث می شد در زندگی دنیوی بیشتر و بیشتر غوطه ور شوم. می خواستم تا از درون حالت و گرایش های خودم را بشناسم و با رفتاری درست آنها را به بیرون انتقال دهم. معتقد هستم که این خواست خداوند است که چشم و قلبم باز شود و به دین اسلام مشرف شوم.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|