این داستان هم در "Galaxy Beat" توسط جمعیت تازه مسلمانان سنگاپور (دارلارقم) و در 1 دسامبر 1999 نوشته شده است.
در نگاه اول ممکن است سیتی وردا عبدالله، که مدیریت یک کافه تریا را بر عهده دارد، به اشتباه از والدینی عرب-مالیایی به نظر بیاید اما این خانم ریزنقش اهل فیلیپین و همسر مردی از سنگاپور می باشد.
او با شوهرش در فیلیپین آشنا شده و بعدها به دنبال او به سنگاپور می رود. وی "دارالارقم" را خانه ی دومش می نامد: "وقتی که به این جا آمدم هیچ دوست و فامیلی به جز شوهرم نداشتم. زمای که او من را به دارلارقم آورد در آن جا احساس امنیت می کردم. کسانی که این جا هستند خیلی با درک و محبت بوده و صمیمیت دارند و در آن جا استادی داشتم که هرگاه به شک و تردید می رسیدم به وی مراجعه می نمودم."
او می افزاید که با وجود کار پرمشغله ی اداره ی کافه تریا و درآمد ناچیز آن، شغلش را دوست می دارد: "به کمک خداوند، اسلام آوردم. اکنون دارلارقم خانه ی دوم من است. آمدن به این جا را دوست دارم."
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com |