12 آذر 1404 12/06/1447 2025 Dec 03

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3445350
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2207 تعداد مشاهده : 588 تاریخ اضافه : 2012-03-11

 

ام احمد

همیشه در زندگیم احساس می کردم که با بقیه فرق داشته و به جای دیگر و زمانی دیگری تعلق دارم، ولی نمی دانم به کجا. این حسی درونی بوده که از بدو تولد با من همراه بود. در دوران بچگی توانستم تا حدی آن را نادیده بگیرم، ولی تا بزرگتر می شدم این حس نیز قوی تر می شد. دوران نوجوانی دوران اندیشیدن است، مخصوصاً اگر در آن احساس راحتی نکنید. در این دوره بیشتر احساس تنهایی می کردم، از همه دوری نموده یطوریکه افسرده شده بودم. خانواده ام زیاد مذهبی نبودند، تنها به صورت رسمی به کاتولیک اعتقاد داشتند. برای شناخت خدا تلاش زیادی می کردم، زیرا او را تنها امید خود می دانستم. پدرم هر یکشنبه مرا با خود به کلیسا می برد و از این کار لذت می برد. اما چیزی که به دنبالش بودم را در آن نمی یافتم. احساس نزدیک بودن به پروردگارم را نداشتم، همچنین از تعلیمات کاتولیک گیج و سردرگرم شده بودم. فکر می کردم خدایی که کاتولیک ها آن را می پرستند از من بدش می آید و یا اینکه اصلاً خدایی ندارند.

 خدا را شکر پس از مدتی از حالت فشار و پریشانی بیرون آمدم، سرانجام دوستانی پیدا نموده و در مدرسه وضعیتم رو به بهبودی نهاد. خوشبختانه سیگاری و مشروبی نبودم. بعد از پایان دبیرستان وارد دانشکده شدم، و تابستان سال 2004، بود که مسیر زندگیم به طورکلی تغییر نمود. در یک مهمانی با اهمسر آینده ام آشنا شدم. قبل از اینکه تصمیم ازداواج را بگیریم چند ماه با هم تلفنی صحبت کردیم.

ازدواج کردن با کسی که او را به خوبی نمی شناختم کمی عجیب به نظر می رسید، اما برای هر دوی ما طبیعی بود. همسرم مسلمان و اهل کشور عراق بود، جالب اینجا بود که با او بی اندازه احساس آرامش می کردم.

با کسی چون او که افکاری روشن و آگاه داشت، خیلی چیزها از او یاد گرفتم. میل من به آموختن هر روز بیشتر می شد، از وی سؤالات زیادی می کردم و او هم با خرسندی و صبر و تحمل به همه ی آنها پاسخ می داد. از وقتی که متوجه شد که علاقه ی فراوانی به کسب دانش و اطلاعات دارم مرا تشویق به مطالعه  می نمود.

پس از مطالعه ی اولین مقاله راجع به اسلام، مات و مبهوت مانده بودم. چیزهای خیلی ساده و خالص که  به غیر از دین اسلام در هیج جایی نیافتم. به نظرم منطقی آمد و کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته بودم و همین باعث شد تا در سال 2004 شهادتین را اعلام نموده و مسلمان شوم. با نگاهی به گذشته حالا می دانم که چرا با دیگران فرق داشتم. با وجود اسلام دیگر احساس تنهایی نمی کنم، از پروردگار سپاس گزارم که چنین چیز گران بهایی را سر راه من قرار داد.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010