اسم قبل از اسلام: ژولي سيس
الإسم بعد از اسلام: احمد يوسف
ملیت: فلیپيني
آدرس تصویر: http://ipc.org.kw/images/photo/_401.jpg
سفری طولانی پر ترس و هراس و تردید با به دنیا آمدن "ژولی سیس" در ظهر مسیاس فیلیپین در سال 1968 میلادی آغاز گردید. او مانند هر پسر دیگری در خانواده ای مسیحی و پایبند به عبادت در کلیسا بود. تحصیلات مدرسه و دانشگاه را با موفقیت پایان داد.
" ژولي " با شيطان پرستان: از دین مسیحیت خارج شده و فرقه ای شیطان پرست را پیدا کرد. این فرقه به دین و به خدا باور نداشت. خداوند متعال می فرماید: (إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثاً وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَاناً مَّرِيداً * لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيباً مَّفْرُوضاً * وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيّاً مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَاناً مُّبِيناً * يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً) نساء 117/120 یعنی: (مشرکان نمی پرستند به جز خدا مگر بتانی را که به نام دختران نام نهاده اند و نمی پرستند مگر شیطان دور رفته از حد را. لعنت کرد او را خدا و گفت شیطان بگیرم از بندگان تو حصه ای که در علم ازلی معین شده. و البته گمراه کنم ایشان را و البته در آرزوی باطل افکنم ایشان را و البته بفرمایم ایشان را تا بشکافند گوش چهارپایان را و البته بفرمایم ایشان را تا تغییر دهند آفرینش خدا را و هرکه دوست گیرد شیطان را به جز خدا پس زیان کار شد زیان ظاهر. وعده می دهد ایشان را و در آرزو می اندازد ایشان را و وعده نمی دهد ایشان را شیطان مگر به فریب.)
این افراد شیطان را از کفر و نافرمانی و وسوسه دور می دانند. یعنی شیطان را خیرخواه انسان می پندارند تا او را در رسیدن به هدفی که به هر ترتیب در دنیا می طلبد کمک کند. طبق معمول خانواده اش را به سوی این گروه دعوت و باورهای آنان دعوت کرده و آن ها به شیطان ایمان آورده و دیگر به وجود آفریدگار جهان باور نداشتند... این عیناً همان گمراهی دوری است که خدای متعال در قرآن كريم بیان می دارد: "والذين كفروا أوليآؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون" بقره 257، یعنی: (... و آنانکه کافرند کارسازان ایشان طاغوت است (یعنی معبودان باطل) بیرون می آرند ایشان را از روشنی به سوی تاریکی ها، این جماعت باشندگان دوزخ اند ایشان.)
مانند همیشه اراده ی خدای متعال در مسیر زندگی و تدبیر امور خاتمه دهنده بود و به زودی هدایت او از راه می رسید: (لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ) بقره272، یعنی: (لازم نیست بر تو (ای محمد) هدایت ایشان لیکن خدا هدایت می کند هر که را می خواهد و آنچه خرج کردید از مال پس نفع آن برای خود شماست و لایق نیست که خرج کنید مگر برای طلب رضای خدا و آنچه خرج کردید از مال به تمام رسانیده شود به سوی شما (یعنی ثواب) او، و به شما ستم نخواهد شد.)
مرحله ی شک و تردید بعد از آن در ذهن "ژولی سیس" رخنه کرد و بار دیگر برنامه و نقشه هایش به هم ریخت. دیگر هیچ عقیده و باور راسخی در او موجود نبود، بنابراین با هر بادی به سویی م رفت.
این بار شروع کرد به مقایسه میان ادیان مختلف و از همه ی ادیان مسیحیت گذشته و به پرستش شیطان رسید.
سپس نوبت به دین راستین اسلام رسید که خود ژولی سیس آغاز راه اسلام را اینگونه بازمی گوید:
"پس از آنکه اندیشه ام از باورهای پیشین فرونشست، دیگر هیچ دینی من را متقاعد نمی ساخت." او را برای شناختن این دین عظیم، دين عقل و روح و دين فطرت و حيات، به کویت بردند.
او می گوید: به انجمن آشنایی با اسلام آمدم تا اسلام را بدون آنکه مسلمان شوم، بشناسم. ولی لازم بود لازم بود پاسخ سؤالاتی را که پس از تجربیات و مشکلات پیشین در ذهنم ایجاد شده بود پیدا کنم!
آمدم تا بدانم آیا این جهان خدایی دارد؟ صفات او کدامند، و اگر خدایی هست چه خصوصیاتی دارد؟
این دریچه ای برای ورود بود... آری، اولین دری بود که در سفر هدایت خویش می کوبیدم، بعد از آنکه جام هایی از باورهای سابق و زندگی پر از گمراهی را سرکشیده بودم.
خدای متعال خواست تا بر اولین پله ای که من را به نور بینش و بصیرت می رساند بایستم... و پایه های ايمان به خدای یکتا و یگانه را تقویت می بخشد.
آن روز مقدر بود دریچه های هدایت را بر من بگشاید، در جلسه ای به همراه دعوتگر محمد سماوی اهل فیلیپین نشستم که سال ها پیش خداوند او را هدایت نصیب کرده بود و چند نفر از تازه مسلمانان همراه او بودند. آن ها در پاسخ دادن به پرسش های من از او پیشی می گرفتند. پاسخ های بسیاری از سؤالات را دریافت کرده و ذهنم به اندیشه درباره ی اسلام باز شد.
سفر جستجو و تحقیق در مورد اسلام آغاز گردید و مدت چهار سال را به دور از انجمن آشنایی با اسلام به جستجو و مطالعه ی کتاب های گوناگون درباره ی درستی ادیان و حقیقت وجود آفریدگار گذراندم. بخش عمده ی تحقیقات من بر روی اینترنت بود و این جستجو برای آن بود که برای خودم مشخص نمایم که دین درست و صحیح کدام است؟!
بعد از این دفعه؛ بار دیگر به IPC برگشته و به مدت یک سال در کلاس های آموزشی انجمن شرکت نموده و با دعوتگر فیلیپینی گفتگو می کردم. او با صراحت و روشنی تمام به من پاسخ می داد. در نهایت راضی گشتم به اسلام که دينم باشد و حضرت محمد (صلى الله عليه و سلم) نبي و رسول من باشد، پس از آنکه خدای متعال سینه ام را گشوده و دیدگانم را روشن ساخته و ابرهای تیره را کنار زد.
من در کلاس های انجمن مسلمان شدنم را بین همکاران و برادران تازه مسلمانم از ملیت های مختلف اعلام کردم و شادترین و مسرت بخش ترین لحظه ی زندگی من وقتی بود که شهادتین را بیان نمودم: أشهد أن لا اله الا الله – و اشهد أن محمدا رسول الله.. (و هرکه جز اسلام دینی را دنبال کند هرگز از او پذیرفته نبوده و در آخرت جزو زیانکاران خواهد بود).
از همین جا سفر نور و روشنایی من شروع شده و سفر شک و ترس پایان یافت و سفر احمد يوسف نومسلمان به جای ژولي سيس آغاز گردید.
واکنش خانواده در برابر اسلام:
موقعی که در باره ی موضع خانواده اش در رابطه با اسلام سؤال کردیم، خندیده و گفت:
پدر و مادرم در موارد پیشین با هم همراهی نمودند تا آنکه حتی به شیطان پرستی هم رسیدند. امروز وظیفه ی من است که آن ها را از گمراهی خارج سازم و از خداوند متعال می خواهم من را در این راه توفیق دهد.
کتاب ها و نشریات اسلامی زیادی را برای آشنایی آن ها با اسلام ارسال نموده ام. اما آن ها هنوز همچنان در اعماق کفر گرفتار هستند ولی به زودی به امید خدا به خدای متعال ایمان خواهند آورد. از وقتی مسلمان شده ام هنوز نزد آن ها نرفته ام و تقریباً یک سال از مسلمان شدنم می گذرد. به امید خدا سبب هدایت آن ها برای هدایت خواهم شد، چون نشده که به چیزی دعوت شان کرده و نپذیرفته باشند.
نگران هستم که بر کفر وفات کنند. از خدا می خواهم آن ها را هدایت دهد. سپس لبخندی زده و می گوید: (نزدیک ترین عضو خانواده به اسلام خواهرم است. چرا که پیوسته با او تلفنی درباره ی دین صحبت می کنم. نیرومندترین چیزی که در سفر جستجوی اسلام بر من تاثیر گذاشت قرآن كريم كتاب الله ثابت در همه ی زمان و مكان ها بود. کتابی که در قلوب مؤمنين و نزد خدای متعال محفوظ می باشد. پیشتر نشده که در ادیان و عبادت های پیشین چیزی از کتاب های آن ادیان را حفظ نمی کردم ولی به لطف خدای متعال اکنون ده سوره ی کوتاه از قرآن کریم را از حفظ می باشم.
تازه مسلمان/ احمد يوسف جنازه ای را در بيت الله الحرام حمل می کند
انواع سفرها به تناسب انواع مقاصد آن ها فرق می کند؛ برخی به خاطر کالا یا تفریح مسافرت می کنند، بعضی ها به خاطر کار دیگری مسافرت می کنند. برخی سفرها هم مانند حج و عمره تنها به خاطر لبیک امر الهی صورت می گیرد. من جزو گروه نور اعزامی امسال توسط انجمن بودم.
اما موثرترین صحنه برای من، منظره ی اشخاصی بود که لباس احرام پوشیده بوده و در حال انجام مناسك عمره از قبیل طواف، سعي و نماز در بيت الله الحرام و تربيت نفس و پاکیزگی جسم از پلیدی های پیشین و پیدا ساختن زلایت آن با آفریدگار متعال بودند.
(ارواح ما بواسطه ی هربار رفت و آمد در اوقات نماز، نسبت به بيت الله الحرام عشق و محبت زیادی پیدا کرده بود. در یکی از نمازها مشاهده کردم که خیلی شلوغ شده و مردم برای حمل میت از هم سبقت می گیرند... از خودم پرسیدم: خدایا چرا؟ حتماً چیزی در این بین هست... حتماً باید سر از آن دربیاورم، به نظر می رسد که خیری در آن باشد! سپس پیش آن فرد دعوتگر رفته و سؤال را از او پرسیدم: چرا مردم پشت سر میت و برای حمل آن مانند موج دریا ازدحام کرده و از هم سبقت می گیرند؟
آن فرد دعوتگر عبدالهادي گفت که در پس آن پاداش بزرگ و ثواب زیادی از جانب خدای متعال هست... وقتی از آن خبردار شدم مانند کسی که چیزی مهمی گم کرده و پیدا کرده باشد به سوی آن شتافته و صف مردم در پشت سر میت را شکافتم تا آنکه با سختی زیادی در وسط جمعیت به او رسیده و جنازه را به همراه عمره گزاران بر دوش گرفتم و تا نزدیک كعبه و روبروی نمازگزاران حمل نمودم).
احمد يوسف در زمان حال:
احمد يوسف نومسلمانی که در انجمن آشنایی با اسلام خود دعوتگری شده است و پس از گذشت 5 سال از مسلمان شدنش مردم را به نور اسلام دعوت می نماید و افراد زیادی به وسیله ی او اسلام آورده اند.
پس از مهارت و برگزیده شدنش به عنوان یکی از دعوتگران خوب و ممتاز، در انجمن در کلاس های شرعی به یاری دعوتگران می پرداخت تا آن که به مرحله ی کنونی رسیده است...از خداوند متعال براى او توفيق واستواری خواهانیم.
چگونه دیگران را به دین اسلام دعوت می کنی؟
احمد يوسف در رابطه با تلاش هایش برای دعوت غيرمسلمانان به اسلام می گوید: دعوت من از غيرمسلمانان بر حسب خلق و خوی شخص مورد دعوت فرق می کند. روش من این است که دعوت را همیشه با تشریح دین اسلام شروع نمی کنم، بلکه داستان را با اديان دیگر و اشتباهاتی که در آن ها هست آغاز نموده و گمراهی های سابق خودم را که به سبب گوناگونی این رخ داده بود را تعریف می کنم و آنگاه بستر مناسب برای صحبت درباره ی اسلام مهیا می گردد.
اما در ارتباط با دوستان و نزدیکان، برای آن ها شخصيت انسان مسلمان آنگونه که در اسلام بیان گردیده را توصیف نموده و سعی می کنم شبهاتی که برای آن ها در مورد دین جدیدم ایجاد شده را پاسخ گفته و برطرف سازم.
والسلام
