شماره مقاله :

(شخصيت پيامبرمسيحيت = پولس (شاوول طرطوسی)

 نخستين دليل برا اينکه مسيحيت دين خدا نيست نام آن ميباشد ، زيرا  بر اساس نام اين دين نسبت آن ‏بسوی يک شخص ميشود که آن حضرت مسيح است ، از نام آن معلوم ميشود که از هنگاميکه نام ‏دين تغيير خورد و به عوض دين خدا ، دين مخلوق شد ، از همانروز جنازهء آن خوانده شد ، زيرا ‏دين خدا را به انسانی نسبت دادن ولو پيامبر باشد کار غلط و ناروا است . ‏

‏ هيچ گاهی پيامبر دينی را اختراع نکرده است وهيچ پيامبر نگفته است همه ميگفتند که دين دين ‏خداست ، ولی زمانی يکتن ازدشمنان خدا وپيامبران که بنام پولس بود ، عقيدهء توحيد را که حضرت ‏عيسی (عليه السلام) به مردم تبليغ نموده بود تغيير داد ، نام آنرا نيز به مسيحيت تبديل نمود ، زيرا ‏اسلام دين خدا ، وبه مفهوم تسليم شدن به ذات پروردگار ميباشد . بهترست قصه شاول طرطوسی را ‏درعنوان های بعدی مورد مطالعه قرار دهيم . ‏

اصلا بنيان گذار مسيحيت شخصی بنام پولس (شاوول طرطوسی ) آنچه در اينجا مهم است که مسيحيان او را ( پولس رسول) مينامند . شخصيت اين شخص خود دليل واضحی بر اينکه مسيحيت دين خدا نيست .  زيرا تمامی پيامبران معصوم هستند ، واين لطف خدای عزوجل است که پيامبران را به انجام دادن نيکی ها واجتناب از بدی ها حمل ميکند ، بنابراين پيامبران از گناهان ظاهری وباطنی معصوم بوده واين رحمت الهی با ايشان قبل وبعد از نبوت ميباشد .

عصمت وپاکی پيامبران در دعوت آنان خيلی ها موثر است ، زيرا بزرگترين دليل برای راستگويی يک شخص در امور آخرت راستی وصداقت وی در امور دنيوی ميباشد روی همين علت بود که پيامبر صلی الله عليه وسلم برای مردم ميگفت که من هيچگاهی دروغ نگفته ام  وحضرت ابوبکر صديق بمجرد شنيدن خبرت رسالتش گفت که محمد(صلی الله عليه وسلم) در امور دنيوی دروغ نگفته است پس در امور آخرت چطور ممکن است دروغ بگويد ، وقرآن عظيم الشان حکايت ميکند که {فقد لبثت فيكم عمراً من قبله أفلا تعقلون} من در ميان شما يکی عمر زندگی نموده ام چرا تعقل نميکنيد.

در اينجا پيامبر گرامی اسلام برای مردم عصمت، پاکی وعفت خود را بيان ميدارد که او مدت طولانی درميان آنها زندگی داشته وهمه او را بنام صادق ، امانت کار وشخصيت با عزت ميشناختند . همچنان هنگاميکه ابوسفيان با هرقل پادشاه روم ملاقات نمود او هرقل او را در مورد شخصيت رسول الله صلی الله عليه وسلم پرسيد اساسی ترين سوال وی اين بود که آيا تابحال او را به دروغ گويی متهم نموده ايد. ابو سفيان گفت که نخير در حاليکه ابو سفيان که شخص کافری در آن زمان بود .  ولی شهادت راستين داد . هرقل گفت من تصور نميکنم که او در بين مردم دروغ را ترک کند سپس بر خواسته بر خدا دروغی بگويد .

معصوم وپاک بودن پيامبران بزرگرين سند برای بدوش گرفتن امانت الهی است ، آيا ممکن است غذای پاکی را در ظرف کثيف گذاشت؟

اکنون شما در مورد موسس مسيحيت پولس (شاوول طرطوسی) که او را پيامبر مينمامند از کتاب خود شان نقاطی را بخوانيد وسپس در مورد قضاوت کنيد که مشکل در کجاست؟