ریچارد بوچم مدت زیادی را در پارکینگ مسجد به تماشای آمد و شد مسلمانان می پرداخت. تا آن زمان هرگز پا به مسجدی نگذاشته بود و خیلی دستپاچه بود.
آقای بوچمپ 31 ساله اهل ایرونگ می گوید: "آن ها فوق العاده مهربان بودند. خیلی راحت می توانستم به آن جا بازگردم."
دیدار بعدی او در جریان مراسم نماز جمعه بود. آقای بوچم اطلاعی از نحوه ی نماز گزاردن مسلمانان نداشت، بنابراین یک صندلی برای خود آن جا گذاشت و به تماشا پرداخت. بیتر مردم بر کف زمین نشسته بودند.
ادامه می دهد: "صندلی ها را برای افراد مسن تر گذاشته بودند. آنقدر حواسم به نماز گزاردن آن ها بودم که متوجه این نکته نشدم."
آقای بوچم تعریف می کند که در جوانی از عقیده ی مسیحیت روی برگردانده بود. برایش قابل هضم نبود که چطور بچه ها همراه با گناه نخستین به دنیا می آیند. همچینی برایش قابل درک نبود که چگونه می توان همزمان قائل به یگانگی خدا و تثلیث بود.
سفر او به سوی اسلام در تنهایی روی داد، که میان آمریکائیان چنین شایع است. وی اسلام را پیش از آنکه با مسلمانان برخورد داشته باشد از طریق کتاب ها کشف کرد.
طی یک سال دیدار خویش دریافت که منزلگاه معنوی خویش را پیدا کرده است. اما مسلمان شدن نیازمند یک بازبینی عمده در سبک زندگی اش بود.
وی تعریف می کند: "من یک زندگی آمریکایی وار معمولی داشتم. بیرون می رفتم، به میخانه ها و با زنان می آمیختم. در آئین اسلام دیگر نمی توانستم دوست دختر داشته و با او بگردم. مخصوصاً دیگر حق نداشتم شراب بنوشم."
دوستان وی بیش از والدینش با تغییر دین وی سرسختی نشان دادند.
او در این باره می گوید: "روش زندگی ام من بکلی دگرگون شد و برای آن ها سخت بود. اما زمانی که مطالب نویسندگان مسلمان را مطالعه نمودم، دریافتم که نگاه مشکل پسندانه تری به شیوه ی زندگانی ام بیاندازم."
همچنین تعریف می کند که طی سالیان عمرش همواره دید تیره و تاری نسبت به مسلمانان داشته و همین تغییر دینی وی را با دشواری مواجه ساخته بود. داستان هایی درباره ی انقلاب ایران، خشونت و گروگان گیری آمریکائیان او را بدبین نموده بود.
"غلبه کردن بر تعصبی که داشتم خود نبردی را درونم رقم زده بود. ولی رفتن به مسجد تمام آن باورهای منفی را درهم کوبید. من مردمان بسیار مومنی را می دیدم که صادق و غمخوار بودند."
روز دوشنبه، قرار است آقای بوچم به اندونزی مسافرت نماید تا با خانم اندونزیائی که او هرگز وقتی را نگذاشته ازدواج نماید. برای آنکه مسلمانان به وقت گذرانی دختر و پسر قبل از ازدواج باهم روی خوشی نشان نمی دهند، ناچار برای یافتن نامزد خویش به اینترنت روی آورده بود.
وی می گوید: "او زن خوبی است، خودش را فدای اسلام کرده است."
او با آن خانم به مدت شش ماه در ارتباط بود، سپس ماه پیش برای دیدار با او و خانواده اش به اندونزی پرواز نمود. او در 11 سپتامبر که تروریست ها به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون حمله کردند در آن جا بود.
وی می گوید: "بسیاری از آمرکایی ها تصویر نامطلوبی از اسلام بدست می آوردند. این مرا به درد می آورد، چراکه اسلام برای من حس واقعی آرامش و هدف داشتن در زندگی را هدیه کرده است پیشتر هرگز آن را تجربه نکرده بودم."
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com |