بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه معتقد هستم که من سه بار متولد شده ام. چرا سه بار؟ یک بار هنگامی که به دنیا آمدم، دومی وقتی که تصمیم گرفتم مسلمان شوم، سومین بار موقعی بود که به مسجد رفته و شهادتین را بر زبان و دل خود جاری ساختم.
روزی که به مسجد رفتم تا رسماً شهادتین را اعلام نمایم، از پیش در قلب خود مسلمان بودم. هفته ی گذشته به مسجد رفته تا به طور رسمی مسلمان شوم. تجربه ای حیرت انگیز بود، نه به خاطر اینکه تغییر دین داده بودم بلکه به این دلیل که برای اولین بار پا به مسجد گذاشته بودم. روز جالبی بود.
آن روز بهانه ای برای بیرون رفتن از منزل آورده و به والدینم گفتم که می خواهم همراه دوستانم به سینما بروم، درصورتی که برای ادای شهادتین همراه یکی از دوستانم در مسجد قرار داشتم. با دوستم - اد، که یک ملحد بود به برتون رفتیم. او نیز می خواست در مورد اسلام اطلاعاتی کسب نماید.
خوشبختانه در آنجا به خواهری مسلمان برخورد نموده و آدرس مسجد را از او جویا شدیم. وی با مهربانی از روی نقشه محل مورد نظر را به ما نشان داد. سپس کمتر از چند دقیقه مسجد را پیدا کردیم.
من خیلی می ترسیدم چون وقت نماز عصر بود و فکر می کردم که نباید این موقع وارد آنجا شویم. ناچار از خواهری که داشت خودش را برای نماز آماده می نمود سؤال کردم. مردم زیادی برای نماز خواندن وارد مسجد شدند. بنابراین من و دوستم نیز وارد آنجا شدیم.
امام جلو آمد و از ما پرسید که به چه منظوری به مسجد آمده ایم. من نیز ماجرا را برایش تعریف نمودم، سپس او ما را با خود به وضوخانه برد. خیلی ساده روش وضو گرفتن را به من آموخت و من نیز با خوشحالی از او تقلید می کردم. چقدر با شکوه و پر ابهت است وقتی برای اولین به داخل مسجد قدم می گذارید!
پس از آن امام ما را باخود به سالن اصلی، جایی که در آن نماز می خوانند برد. احساس آرامش و خرسندی می کردم. در آن لحظه نمی دانستم آیا در این کار موفق خواهم شد یا نه! بعد از اینکه نماز تمام شد، امام مرا به جلوی جمعیت فرا خواند. پس از پرسیدن چند سؤال بالاخره شهادتین را اعلام نمودم.
بعد از اتمام مراسم، امام چندین کتاب اسلامی و همچنین ترجمه ی قرآن به زبان انگلیسی را به من داد. با افتخار شروع به خواندن آنها نمودم و مسیر واقعی زندگی را در اسلام یافتم.
والسلام
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|