همان قدر که تنوع زبان ها در هند وجود دارد، به همان اندازه عقیده های گوناگونی هم وجود دارند. قهرمان این داستان یک زن 25 ساله ی هندی است که برای شغل پرستاری به عربستان سعودی می رود. وی از لحاظ اجتماعی احترام و منزلت کمی ندارد چون از طبقه ی براهمایان، بالاترین سطح در طبقات اجتماعی هند است. مدرک پرستاری را در بریتانیا کسب کرده و با یک وکیل مشهور از طبقه ی خودش ازدواج کرده است.
در هندوستان تنها دخترش را که شش سال دارد، یک خانه ی مجلل و خویشاوندان و دوستان بسیاری را به جا گذاشته است.
شیوه ی زندگی مسلمانان در عربستان سعودی علاقه ی او را به خود جلب کرد. با آنکه در بین مردمان شهر خود جزو برجستگان آن جا بود، آن برابری و مساواتی که در بین مردم این جا و بویژه وقتی که مردم عادی و شاهزادگان در مسجد دوش به دوش هم برای عبادت خداوند می ایستند، توجه او را به سوی خود کشانده و وادارش نمود که دین آبا و اجدادیش را مورد بررسی دوباره قرار دهد.
او می دید که مردم همگی با هم سلام و احوالپرسی می کنند، حتی اگر همدیگر را نشناسند. رفتارهای نیک و فروتنی آنان وی را مجذوب ساخته و در حیرت از زندگی ساده و آسان آن مردمان قرار داد.
نوعی کشمکش معنوی در درونش پیدا شد که به همراه ذهن کنجکاوش او را به تحقیق و بررسی واداشت. همکارانش را زیر رگبار سؤالات گرفته بود و آن ها هم از این که پاسخ او را بدهند خوشحال بودند.
سپس به مرحله ای رسید که دریافت دین اسلام تنها راه و شیوه ی درست زندگی است. به این ترتیب شهادت داد که هیچ معبود به حقی جز الله، خدای یگانه، نیست و محمد صلی الله علیه و سلم پیامبر اوست. وی از آرامش فکری و آسایش که پس از آن نصیبش گشت لذت می برد.
این زندگی یک آزمایش است. حتی پیامبران نیز سختی ها و آزمایش هایی را گذارنده اند. از جمله ی آن ها حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و یاران و پیروانش نیز این دشواری ها را تجربه کرده اند. شیرزن قصه ی ما نیز استثنا نبود. مشقت ها و امتحان هایی برای حقیقت ایمان او و صبر و بردباریش به محض آنکه شوهرش، موقعی که وی را صادقانه به پذیرش دین اسلام و کسب رستگاری ابدی با پرستش خدای یگانه دعوت نمود، فهمید که او به دین اسلام گرویده است، آغاز شد. شوهرش او را تهدید کرده و متهم به جنون نمود. حتی پیامبران نیز متهم به جنون، سحر و دروغگویی می شدند. وی محکم و راسخ ایستادگی کرد و بر ایمان خویش محافظت نمود تا رضایت خداوند و سعادت ابدی را کسب کند و از شوهر، دختر و اطرافیانش در این مسیر درگذشت.
وی سختی ها را پشت سرگذاشت و آرامش معنوی و نقش فعال در زندگی را پاداش گرفت. آگاهی و دانش خود را درباره ی اسلام افزایش داده و به عضوی فعال در جامعه ی جدید خود مبدل گشت.
در حال حاضر وی مسئول بخش زنان در مرکز اسلامی ناحیه مشغول به کار بوده و اشخاص بسیاری بوسیله ی او به دین اسلام هدایت یافته اند. او با یک مسلمان باتقوای هندی ازدواج کرده و نامش را به مونا تغییر داده است که به عربی معنی "اوج آروزهاست". ماجرای مونا ما را به یاد این آیه ی قرآنی می اندازد، که می فرماید: «و كيستخوشگفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد من [در برابر خدا] از تسليمشدگانم؟» (قرآن کریم 41:33)
والسلام.
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
|