شماره مقاله :

(RABBIYYA BOGARTS)

از آن جا که اهل ایتالیا می باشم، طبیعتاً مذهب کاتولیک در خانه ی ما حاکم بود. هرگز از والدینم حتی در گفتگوهای عادی درباره ی اسلام یا اینکه مسلمانان چه کسانی هستند، چه اعتقاداتی دارند یا فرهنگ آنان چیست، چیزی نشنیدم. دین خانوادگی مان را مورد سؤال قرار داده و می پرسیدم که چرا ما به این دین باور داریم. آیا این دین بطور خودکار برای ایتالیایی ها انتخاب می شود؟ پاسخی که دریافتم چیزی بود که از آن می ترسیدم: "ما همیشه چنین بوده ایم."

با خود اندیشیدم: "آیا چون این دین به نظر پدرانم درست بوده حتماً چنان است؟ بدون هیچ گونه دلیل و مدرک قابل قبولی؟ آیا ما باید به طور کورکورانه آنچه را پدرانمان می گویند یا انجام می دهند قبول داشته و باور داشته باشیم که صحیح بوده و به طور خودکار برای ما مناسب هستند؟"

طی سال های نوجوانی هیچ راهنمایی منطقی و معقولی را از جامعه ی مسیحیت یا سیستم آموزشی مدرسه دریافت ننمودم. آن ها تنها باورهای مسیحی و چیزی که کتاب مقدس می گوید را می آموختند. هیچ بحثی درباره ی اختلاف فرقه های گوناگون مسیحی نمی شد، چه برسد به نسخه های متفاوت انجیل یا وجود ادیان دیگر.

حالا که به ان روزها فکر می کنم، می بینم که نبود یا کمبود آموزش ما را از انتخاب کردن محروم می کند. همچنین احساس می کردم که قصدی تعمدی برای عدم ذکر نام مسلمانان در کلاس تاریخ وجود دارد. ما درباره ی امپراتوری های مختلف می خواندیم ولی چیزی را درباره ی تازه ترین امپراتوری یعنی امپراتوری عثمانی نمی خواندیم.

متاسفانه دانش آموزان عرب و ترک در مدرسه ی ما نیازی به بیان مطالبی درباره ی اسلام نمی دیدند، حتی بر پایه ی ارتباط دوستانه ای که میان ما وجود داشت نیز چنین کاری انجام نمی دهند. به عنوان یک مسلمان و یک مادر بسیار افتخار خواهم نمود، چنان که بچه هایم برای دیگر بچه ها درباره ی اسلام سخن بگویند.

اکنون هشت سال از زمانی که به دین اسلام گرویده ام می گذرد. با نگاهی به مراحل اولیه ی این تغییر، می بینم که شوهرم تاثیر مستقیمی را بر من داشته است. او کمی پس از مطالعه ی دین اسلام بدان روی آورد.او به این موضوع با بحث هایی منطقی می پرداخت و من را به اندیشیدن وامی داشت. وی به من سفارش می کرد که مسائل را با توجه به دین کاتولیک و اسلام مورد پرسش قرار دهم. در جریان اسلام آوردن من، در بین فیلم ها و کتاب هایی که برای مطالعه ی مقایسه ای ادیان مختلف می خواندم و نویسندگان مختلف، کسانی مانند سعید نورسی (از ترکیه) بدون شک تاثیر ماندگاری بر افکار من گذاشت.

اگرچه نیاز بسیاری برای کسب درک اولیه ای از دین اسلام – نه تنها به عنوان یک دین- بلکه به عنوان یک شیوه ی زندگانی داشتم، این دین به نظر من کاملاً منطقی بوده و مسیری را برای زندگی به من ارائه می داد. همه ی کسانی را که می خواهند تصمیمی اتخاذ نمایند را توصیه می کنم به آن رویکردی علمی و عاقلانه داشته باشند و قبل از گرفتن هرگونه نتیجه ای تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار دهند.

« و[لى] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق] پرهيزگارى‏شان داد.» (قرآن کریم 47:17)

منبع: islam-australia.iinet.net.au

والسلام

ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com