شماره مقاله :

به نام خدا

ژاکلین دختر جوانی اهل لیزبون یکی از شهرهای پرتقال می باشد. وی پس از اینکه به دین اسلام مشرف شد، نام خود را به جمیله تغییر داد. وی می گوید: "همیشه احساس بی میلی شدیدی نسبت به ادیان و اندیشه هایی که در اطرافم می دیدم داشتم. چنین دیدگاهی روحم را تهی ساخته بود".

جمیله دانشجو بوده و از این رو نیازمند حمایت های مالی والدینش تا هنگام پایان تحصیلات خود بود، نمی توانست آنچه را که در قلب، روح و ذهنش می گذشت آشکار سازد. پدرش بودیسم و مادرش مسیحی می باشد. به علاوه، چیزهایی که از کودکی فراگرفته و افکاری که در ذهنش جای گرفته بودند به وی اجازه نمی دادند که به ندای درونش گوش فرا داده و به میل خود دینش را انتخاب نماید.

وی می گوید: "طی دیدار از یک جشن سالانه در دبی، به امارات متحده ی عربی رفتم. در آنجا تجربه ی دیگری درمورد زندگی مردم و جامعه، به دور از آنچه که قبلاً تصور می کردم کسب نمودم. در هر جا آرامش و زیبایی دین اسلام را می دیدم. سپس شروع به جستجو درباره ی حقیقت نمودم، از کتاب هایی که اطلاعاتی درمورد اسلام در اختیارم قرار دادند پاسخ سؤالات خود را دریافت کردم. همچنین درمورد تثلیث مکتوبات زیادی را مطالعه نمودم، مخصوصاً مقالات توماس آکواینس، کسی که کتاب ها و مقالات بسیاری را درمورد مسیحیت نوشته و سازماندهی کرده بود".

بعد از خواندن کتاب های بسیاری راجع به اسلام، جمیله به حقیقت دست پیدا کرد. هیچ خدایی به غیر از الله وجود ندارد، و محمد آخرین فرستاده ی وی می باشد. او فهمید که یک دین واقعی بر پایه ی اعتقاد به یکتا پرستی و وحدانیت خداوند استوار می باشد، و تثلیث چیزی جز فریب انسان نیست.

در همان لحظه وی متوجه ی پذیرفتن دین اسلام می شود، و مشکلات یکی پس از دیگری دروبر وی را گرفتند. او تنها مانده و احتیاج به آماده کردن خود در برابر هر مشکلی بود. وی تصمیم گرفت تا به جای دیگری نقل مکان کند بلکه با مسلمان شدن بتواند بر این مشکلات فایق آید. بله این راه دور و درازی برای رسیدن به اسلام بود، ولی می توانم جایگاه این دین را در اعماق قلبم به وسیله ی روح و جسمم ثابت و محکم نمایم. مطمئن هستم که خداوند همیشه اعمال و کردار ما را می بیند و وقتی که این را حس کنیم در آخر لطف و مرحمت پروردگار شامل حال ما می شود.

از خداوند سپاس گزارم که مرا به وسیله ی مسلمان شدن به سوی یک چنین مسیر درستی هدایت فرمود، و باعث شد تا تنها او را بپرستم و شریکی بر نگزینم.  

پایان

ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com