به نام خدا
دین اسلام من را از کابوسی که دنبالم می کرد رهایی بخشید
«با وجود بهره مندی از تمام لذت های زندگی و چیزی در زندگی کم نداشتم، همیشه در طول زندگی کابوسی مرا تعقیب می کرد و از دست آن گریزی نداشتم، تا آنکه اسلام آوردم.» ... "آیکنون" که بعد از مسلمان شدن اسمش را به عبدالعزیز تغییر داده است با این جملات سخنانش را آغاز می کند:
«کابوس وحشتناکی در گذشته همواره من را دنبال می کرد و حقیقت آن را درک نمی کردم. آخر چگونه سه خدا، یکی می شوند؟ این معمای گیج کننده ای است که به هیچ وجه برایم قابل حل و فصل نبود.»
و چنین ادامه می دهد: «آنقدر در این باره فکر و تعمق نمودم که کم مانده بود دیوانه شوم. می پنداشتم که دنیا خواب و خیال است و حقیقتی در کار نیست. تا آنکه چشمم به یک کتاب اسلامی افتاد که در آن نوشته شده بود آفریدگار جهان یکی است، در آن لحظه ترس وجودم را فراگرفت. چرا که حرفی را می شنیدم که همواره در طول زندگی به آن اندیشیده و با خود می گفتم و سال ها بود دنبالش می گشتم.»
وی می افزاید: « کتاب را امانت گرفته و مطالعه نموده تا با پروردگار جهان آشنا شود. اینگونه بود که فهمیدم خداوند یکی است و دین اسلام را برگزیده و می فرماید: « ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه» یعنی: "و هر که جز اسلام دینی برگیرد از او پذیرفته نیست"»
وقتی به خود آمد، دید به سوی مرکز اسلامی در محله ی سلامت در حرکت است. وی همانجا اسلام خود را اعلام نمود. عبدالعزیز احساسات خویش را چنین بیان می کند: «احساس راحتی و آرامش کردم، چرا که از نگرانی و فکر آزار دهنده ای که مرا رنج می داد رهایی یافتم.»
منبع: نشریه عكاظ - پنجشنبه 25/03/1431 هـ - 11 مارس 2010 م - شماره: 3189
پایان
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
|