خدمتکار جدید خواهرم که فیلیپینی بوده و یکی دو ماه از استخدامش می گذرد، بدون هرگونه فشار یا سفارشی از جانب ما به دین مبین اسلام مشرف گردید.
او به میل خود نزد خواهرم رفته و از تمایل خود به مسلمان شدن گفت. این خبر شگفت آوری بود.
به خواهرم گفت: "از مدت ها قبل دوست داشتم که یک روزی مسلمان شوم. این موضوع را با شوهرم درمیان گذاشتم اما او قبول نکرد. مدت زیادی بر این امر اصرار ورزیدم و تا اینکه اکنون این فرصت را یافتم که اسلام را بپذیرم."
من از شنیدن مسلمان شدن او بسیار خوشحال شدم. گرچه نقشی در اسلام اوردن او نداشتیم. اما خوشرفتاری و رعایت حال دیگران توسط مسلمانان و دوستی و محبت آنان با اهل ادیان دیگر او را به این گرفتن این تصمیم کشانده بود.
به لطف خدا او را به مرکزی برای آشنایی با دین اسلام فرستادیم. آن جا کتاب هایی به او داده و برنامه ای برای شرکت در کلاس های آموزشی ارائه نمودند. او حجاب و جامه ای گشاد می پوشد.
انشاءالله، قرار است کیکی را تهیه کنیم که بین خانواده ی غیرمسلمانش پخش کند، شاید بذری برای تمایل آن ها نیز به دین اسلام گردد. امیدوارم او نیز سبب مسلمان شدن اقوام و خویشان غیرمسلمانش گردد.
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com |