|
در طول دوران مدرسه در تنسی، با جمع تعدادی از دانش آموزان مسلمان ارتباط برقرار کردم. دو تا از خواهران مرا به چای دعوت نمودند. متأسفانه آنها نمی دانستند که من می خواهم به دین اسلام روی بیاورم بنابراین دیدارمان کمی سردو بی روح بود. تصمیم گرفتم خودم پی گیر موضوع شوم. داشتم کم کم از مسیحیت به طور کامل زده می شدم. وقتی به کلیسا می رفتم تمام نقاشی ها و مجسمه های آن انگار مانند نیرویی مرا به بیرون می راندند. مجسمه هایی که مردم آن را می پرستیدند. می خواستم درمورد یهودیت بیشتر بدانم زیرا فهمیدم که آن خیلی به اسلام نزدیک است.
دو سال قبل برای یک شرکت شروع به کار نمودم. در آنجا همکاری داشتم که خیلی با هم دوست شدیم. او قبلاً به خاطر سرکشی از دانشگاه اخراج شده بود. از او خیلی سؤال می کردم، که چرا با وجود اینکه مسلمان است الکل مصرف می کند و به نماز جمعه نمی رود. در طول یک سالی که با هم بودیم از بسیاری از مسائل هم دیگر مطلع شدیم.
به این ترتیب جمعه ی پیش به یک مسجد محلی رفتم تا در کلاس های مربوط به تازه مسلمانان شرکت نمایم. ولی کسی آنجا نبود، وقتی می خواستم به خانه بر گردم یکی از برادران در آنجا مرا صدا زد و گفت که تا نماز عشاء منتظر بمانم. چون وقت زیادی تا نماز شب مانده بود بنابراین زیاد احساس راحتی نکردم و از آنجا رفتم. حدود چهار هفته بعد، دوباره به آنجا برگشتم. قصد داشتم در کلاس های شبانه شرکت نمایم.
ابتدا در آن مسجد جلوی برنامه ای تلوزیونی شهادتین را اعلام نمودم. حالا پس از گذشت ده سال، یک بار دیگر با حضور امام، خواهران و تمام کسانی که مشتاق این مراسم بودند، شهادتین را اعلام کردم.
از آن زمان به بعد نماز خواندن را یاد گرفتم، شروع به یادگیری زبان عربی نمودم. اگر خدا بخواهد روزی بتوانم قرآن بخوانم و معنی آن را بفهمم. خوشبختانه بدون حجاب از خانه بیرون نمی روم. مردم از من می پرسند؛ آیا شما مسلمان هستید؟ من نیز پاسخ می دهم بله. فکر می کنم آنها باور نمی کنند که دختری با نژاد اروپایی مسلمان باشد. برخورداری از حقوق و رعایت عدالت در اسلام باعث شده زنان بیشتری در آمریکا به دین اسلام روی بیاورند. در قرآن خیلی زیاد راجع به حقوق زنان بحث شده است و این یکی از دلایلی بود که مجذوب اسلام شدم.
پایان
منبع: IslamReligion
ترجمه: مسعود
سایت مهتــدین
Mohtadeen.Com |
