شماره مقاله :

اگر در سن شانزده سالگی به من می گفتند آیا می خواهی به دین اسلام روی بیاوری، پاسخ می دادم نه هرگز. در آن زمان از اینکه با دوستانم به مهمانی می رفتیم و الکل مصرف می نمودیم لذت می بردم.

با اینکه در لندن بزرگ شده بودم ولی در خانه هیچ وقت دعا و مناجات نمی خواندیم. همیشه فکر می کردم مذهب مال عقب افتاده ها می باشد و چیز بی ربطی است. اما هنگامی که با همسر آینده ام آشنا شدم، او یک نوجوان مسلمان و معتقد به خداوند بود. فرق او با دیگر هم سن و سالانش این بود که او هرگز الکل مصرف نمی کرد.

یک سال بعد، تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم، با این حال فکر می کردم که چگونه با هم کنار می آییم، او مسلمان بود و من نبودم. در اول آشنایی او گفت که هیچ وقت از من درباره ی مذهب چیزی نخواهد پرسید. من نیز از روی کنجکاوی چند کتاب اسلامی تهیه نموده و شروع به خواندن نمودم.

در ابتدا با جنبه ی عقلانی قرآن مواجه شدم سپس احساس عاطفی و معنوی نسبت به آن پیدا کردم. از آن خوشم آمد زیرا درمورد جهان طبیعت و کشفیاتی که هزار و پانصد سال پیش به وقوع پیوسته بود توضیح می داد. زنان در اسلام دارای حق و حقوق می باشند، در حالی که در غرب زن از چنین حقی برخوردار نیست.

صحبت درمورد مذهب موضوع سردی نیست، هم اکنون سه سال است که مجذوب اسلام شده ام. ولی در سال اول دانشگاه، تصمیم گرفتم ازدواج کنم و می بایست این موضوع را به والدینم بگویم. واکنش اولیه ی مادرم این بود که می گفت شما نباید با هم ازدواج کنید؟ او فکر می کرد که مانند زنان مسلمان باید در خانه بمانم. ولی آنها نمی دانستند که من به طور جدی تصمیم گرفته ام مسلمان شوم.

در ابتدا هیچ اهمیتی به مذهب نمی دادم ولی طولی نکشید که از همسرم معتقد تر شدم. کم کم احساس کردم وی از زیر بار مسئولیت یک مرد خانه شانه خالی می کند و زیاد به مسائل مذهبی توجهی ندارد. به همین دلیل پس از هفت سال زندگی مشترک تصمیم گرفتم از همسرم جدا شوم.

هنگامی که نزد والدینم برگشتم حجاب داشتم و همه از این بابت تعجب می کردند. شروع کردم به تقویت دین و بالا بردن سطح آگاهی هایم. اسلام هدف هایی در زندگی به من بخشید. از اینکه می دانم چه کسی هستم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده ام. با اینکه مسلمان هستم ولی خودم را جزو جامعه ی بریتانیا می دانم و می خواهم بین این دو اعتدال برقرار شود. حالا قسمتی از هر دو دنیا می باشم و کسی نمی تواند آنها را از من جدا کند.

پایان

ترجمه: مسعود

سایت مهتــدین

Mohtadeen.Com