وقتی عیسی مسیح را برای یک مسیحی توصیف می کنم، نمی تواند چیزی در پاسخ بگوید. نمی روم به آن ها بگویم: "عیسی مسیح خدا نیست!"، بلکه می گویم "چقدر منطقی تر است که او را یک انسان بدانیم؟!" چون اگر دین مسیح را به فرض بپذیریم. چنانچه خداوند فردای قیامت ما را بازخواست کند که "چرا مانند عیسی مسیح عمل نکردید"، می توانیم بگوییم: "ما نمی توانیم چنان کنیم چون او نیمی خدا و نیمی انسان است و ما تنها انسان هستیم و با او فرق داریم."
خداوند نمی خواهد بر ما سخت بگیرد. او می خواهد تا جای ممکن بر ما آسان بگیرد. اگر از او طلب نمایی و اخلاص داشته باشی، خداوند آن را به تو خواهد داد. ممکن است سنگ هایی بر سر راهت قرار دهد، تا سکندری خودره یا بلغزی، اما باز آن را برایت میسر می گرداند.
AB: برای ما از اولین و دومین باری که شهادتین را بیان نمودی بگو.
E: خوب، اولین بار، درست بعد از آن بود که نواری از وارث الدین محمد (پسر مؤسس ملت اسلام، عالیجاه محمد، که بسیاری از اعضای ملت اسلام را به دین اسلام هدایت نمود)
او دیدگاه الوهیت عیسی مسیح را درهم شکست. برای مسیحیان توضیح داد که مسلمانان با دادن جنبه ی بشری به عیسی مسیح لطف بزرگی در حق مسیحیان می کنند. چرا باید خداوند انسانی را بیافریند که نصف انسان و نصف خدا باشد؟ و ما را با وی قیاس نماید؟ همین قضیه مانند بمبی در ذهن من عمل نموده و باعث شد شهادتین را ادا نمایم.
آن موقع واقعاً ادعا نمی کردم که مسلمان هستم. من چیزهایی را که دوست می داشتم از آن برمی گرفتم. خداوند متعال مهلتی را به من عطا فرمود. من در زندگی همه چیز داشتم، یک میلیون دلار حساب بانکی، ماشین، زن های بسیار و هرچه که فکرش را بکنید. اما می نشستم و باخود می اندیشیدم: "چرا خوشبخت نیستم؟" سرانجام ندایی در درون می گوید: "خوب، تو ناخرسندی، چون زندگی ات نقص دارد و کاری برای رفع آن نمی کنی."
یکدندگی و لجاجت من در آن موقع اجازه نمی داد چنین چیزهایی را جدی بگیرم. به خودم می گفتم که می توانم از پس این موضوع بربیایم.
بالاخره به اندازه ی کافی فروتن شدم که مسأله را با دیواین و عبدالله درمیان بگذارم. آن ها پرسیدند: "چه احساسی داری؟ فکر می کنی آن چیست؟" در نهایت با آن ها نشسته و شهادتین را بار دیگر بر زبان آوردم. از آن لحظه به بعد با خود عهد کرده ام که تمام تلاشم را بکار بندم. تمام تلاشم را به کار می بندم تا نمازهایم را ادا نمایم. از همین جا شروع می کنم. بگذار نمازمان را بخوانیم و دعا کنیم خداوند هر بار توانایی کافی برای استقامت در برابر یکی از گناهان را به ما بدهد. هنوز هم چنین پیش می روم.
چالش با مشکلات بزرگ و فایق آمدن بر آن ها به شما نشان می دهد که چه کسی هستید. باید با این حقیقت که چه کسی هستید روبرو شوید. اکر نتوانید با این موضوع که که هستید مواجه شوید، خرد خواهید شد.
مردم همچنان از من سؤال می کنند: "مسلمان هستی؟" و می گویم: "آره، من مسلمانم، ولی گناهکار بزرگی هم هستم." سعی می کنم بر این ضعف پیروز شوم، سعی می کنم از آن ها دست بکشم. هرگز خود را برتر دانسته و نمی گویم از کسی بهتر هستم. سعی کرده ام واقعیت خودم را بازگو کنم و امید آن دارم که او خود یاریم دهد.
والسلام.
منبع: http://www.islamreligion.com/articles/79/
ترجمه: مسعود
سایت مهتـدین
Mohtadeen.Com
|