10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3329012
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1136 تعداد مشاهده : 691 تاریخ اضافه : 2010-10-11

 

یک خواب مارفین را وارد دین اسلام نموده و به خالد تغییر نام داد

نشریه ی الریاض: صبح  روز جمعه برای مارفین یک روز بخصوص بود. چرا که روز تولد دوباره ی او با طلوع خورشید آن روز بود.

"صبح روز جمعه اسلام آوردم." این چیزی بود که مارفین بیان داشت. او اسمش را بعد از اسلام آوردن به خالد تغییر داد. او درحالیکه از شادی پوستش می درخشید چنین ادامه داد: "بارها به دین اسلام دعوت شدم ولی هربار آن را نپذیرفتم. اما داستان من عجیب است، چون من با هیچ دعوت، عملکرد یا کتاب خاصی تحت تاثیر واقع نشدم. اما نمی توانم حادثه ای را که در یکی از شب های پر رمز و راز برایم پیش آمده و مسیر زندگانیم را عوض کرد از یاد ببرم. منظور من شب پنجشنبه و قبل از روز جمعه است."

خالد در گفتگو با مجله ی "عکاظ" سخنش را چنین ادامه می دهد: "آن شب خوابیدم و صدای عجیبی به گوشم خورد که من را فراخوانده و فرمان می داد که به مسجد بروم. می دانستم که مسجد محل مسلمانان است. بنابراین از خواب ترسان برخاسته و منتظر سپیده دم ماندم. مدام از مکان دعوت اقوام سؤال نموده و بدان مرکز رفتم تا ماهیت این دین را دریابم. وقتی به آن جا رسیدم، به نیکی دریافتم که اسلام راه زندگانی است. آن جا برخی محاسن این دین را برایم توضیح دادند و بی درنگ این دین عظیم را برگزیده و مسلمان شدم."

خالد سخنش را چنین به پایان می رساند: "هشت ماه از اسلام آوردن من گذشته و من احساس خوشبختی می کنم. الحمدلله و سپاس خدای را که این نعمت را نصیب من گردانید."

 

 

والســلام.


 

 

ترجمه: مسعود

سایت مهتـدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010