10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327676
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

106 تعداد مشاهده : 655 تاریخ اضافه : 2009-12-20

 

جوآن ولارده از فيليپين

 

    من «جوآن وِلارده» 22 ساله از کشور فیلیپین هستم. شش برادر و یک خواهر دارم و فرزند دوم خانواده هستم. هم زمان با دوره ی دبیرستان در مغازه خواروبار فروشی کوچکی کار می کردم تا بتوانم مخارج تحصیلم را فراهم کنم. سال 2001 دوره ی دبیرستان را به پایان رساندم، و تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم که خوشبختانه و به لطف خداوند توانستم در رشته ی برنامه‌ریزی رایانه قبول شوم.

اما به خاطر این که بودجه ی خانواده ام کفاف زندگیمان را نمی داد نتوانستم به دانشگاه که مخارج بالایی داشت وارد شوم. به همین دلیل تصمیم گرفتم کار کنم وپول هایم را پس انداز کنم. یک سال بعد دچار بیماری آپاندیس شدم و مجبور به عمل جراحی شدم. عمل جراحی هشت ساعت به طول انجامید و من به شدت بی حال و بی رمق شده بودم، به ناچار چند روزی را در بیمارستان بستری بودم و این باعث شد تمام پس اندازم خرج دوا و درمان شود.

پس از آن دیگر نتوانستم مانند سابق به کار بپردازم، چون هنوز جای بخیه ها التیام نیافته بود. چند ماه بعد تصمیم گرفتم در یک کارخانه بستنی سازی کار کنم؛ اما یک سال و سه ماه بیشتر دوام نیاوردم؛ چون با حقوق آن فقط خرج و مخارج خودم تأمیــــــن می شد و چیزی برای خانواده ام نمی ماند.

من آدم مذهبی نبودم اما در دوره ی دبیرستان عضو هیئت جوانان مسیحی در کلیسا  بودم. پدر و مادرم نیز عضو انجمن ازدواج کلیسا بودند. کار ما نیز فقط این بود که در روزهای یکشنبه در کلیسا سرود می خواندیم و گاه گاهی نیز به ما کتاب مقدس می آموختند.

در شهر ما به ندرت می شد مسلمانی را دید، در واقع تنها اطلاعاتی که در مورد اسلام و مسلمانان داشتم مربوط می شد به منطقه ی (مینداناو) که می دانستم آن جا اکثریت مسلمان هستند؛ آن جا مساجد بسیاری وجود دارد، ماه رمضان را روزه می گیرند و گوشت خوک را حرام می دانند و حتی پوشش زنان آن جا نیز کاملا ً اسلامی است.

شاید اولین چیزی که به ذهن مردم فیلیپین از این منطقه تداعی می شود گروه (ابوسیاف) می باشد که با استقرار در جنگل ها و کوه ها به جنگ چریکی با حکومت مرکزی مشغولند. از نظر مردم فیلیپین آن ها مردم خوبی نیستند و چون آن ها مسلمان هستند مردم دین اسلام را آماج حملات خود قرار می دهند. من بارها شنیده ام که مردم مسلمانان را قاتل، گروگانگیر و جنگ طلب می دانند و این بر اثر عملکرد گروه (ابوسیاف) می باشد که برای استقلال از حکومت مرکزی با دولت در جنگ می باشند.

از نظر من مسلمانان آدم های بدی نیستند بلکه ابتدا باید حرف های آن ها را شنید و به مشکلات آن ها پی برد بعد به قضاوت نشست. بسیاری از مسلمانان در سرتاسر جهان به افراد مستمند کمک می کنند حتی بسیاری از آن ها عضو گروه های خیریه هستند. در واقع ما بر اساس عملکرد افراد نمی توانیم یک دین را زیر سؤال ببریم. هم اکنون دین اسلام بیشترین رشد را در بین ادیان دیگر داشته است. این طرز تفکر من در مورد دین اسلام قبل از اسلام آوردنم بود.

 به هر حال برای اینکه بتوانم کمک خرج خانواده ام باشم تصمیم گرفتم به واسطه یکی از دوستان خانوادگی به دبی بیایم تا بتوانم کار کنم. قبل از اینکه به دبی بیایم دوستم که خودش خیلی قبل مسلمان شده بود، به من پیشنهاد داد مسلمان شوم اما من به او جواب رد دادم و گفتم: خانواده ی من همگی مسیحی هستند من چگونه می توانم دینی غیر از دین آن ها داشته باشم؟

بعد از اینکه به دبی آمدیم برای اولین بار با اسلام و مسلمین تماس مستقیم پیدا کردم. در دبی عده ای سعی کردند با نوار و کتابچه های کوچک مرا با اسلام آشنا سازند. روزی یکی از دوستان فیلیپینیم که خود مسلمان شده بود از من دعوت کرد در جلسات هفتگی آن ها شرکت کنم تا از نزدیک با فعالیت های آن ها آشنا شوم. وقتی به آن جا رسیدم تعجب کردم چون تمام کسانی که آنجا حضور داشتند مسلمان و از همه مهم تر هموطنم بودند. بعد از اینکه همگی نشستیم سخنران شروع به سخنرانی کرد. موضوع سخنرانی هم (زندگی بعد ازمرگ) نام داشت. وقتی به خانه برگشتم به فکر فرو رفتم از خودم پرسیدم: آیا من آماده ی روز حساب هستم؟ در روز جزا چه جوابی برای خدا دارم؟ در حالی که من در مواقع بسیاری حتی خدا را فراموش کرده ام و تنها عبادتم شرکت در مراسم هفتگی کلیسا بوده است.

پس از آن به مطالعه ی کتاب هایی در مورد اسلام پرداختم و تحقیقاتی انجام دادم و در نهایت تصمیم گرفتم مسلمان شوم. سرانجام من در تاریخ 22/مارچ/2006 میلادی اسلام را پذیرفتم. یکی از علت هایی  که مرا به سوی اسلام کشاند این است که پیام اسلام واضح و روشن بیان شده است. اما در مسیحیت بسیاری از باورها مبهم و گیج کننده هستند.

الان می دانم که چیزهای مادی مانند پول و ثروت که در اطراف ما وجود دارند نمی تواند سعادت ما را در این زندگی تأمین کند. بلکه چیزهای بالاتر از آن هم در این دنیا وجود دارد. مسلما ً خداوند بلند مرتبه از تمام این اسباب مادی بالاتر است. البته برای کسانی که تازه مسلمان هستند شاید اسلام دین ساده ای نباشد، علی الخصوص برای زن ها که در مورد مسأله ی حجاب کمی دچار مشکل می شوند. اما اگر انسان قلبا ً این دین را بپذیرد خداوند به او کمک می کند و راه را بر او آسان می گرداند.

هم اکنون سعی می کنم قرآن را بیاموزم و همواره از خداوند متعال می خواهم که مسلمانان را یاری دهد تا در سرتاسر جهان بدون جنگ و خونریزی و در صلح و صفا به زندگی خود ادامه دهند.همچنین امیدوارم خداوند همه کسانی را که موفق نشده اند به این دین بزرگ بپیوندند به سوی نور هدایت کند و من مطمئن هستم اگر شخصی از خداوند بخواهد خداوند راه را برای هدایت او روشن نگه می دارد و در آخر از تمام کسانی که باعث شدند من حقیقت را در یابم تشکر می کنم. از هموطنان مسیحی ام در فیلیپین می خواهم مسلمانان را بهتر بشناسند و آن ها را درجامعه ی خود بپذیرند.

والسلام.


 

ترجمه: شفیق شمس

سايت مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010