تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

حسن روف، از انگلستان بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحيم

...

 

حسن روف (انگلستان)

فعال اجتماعی

 

 

 

یک روز در سال 1945 برای مشاهده ی نماز عید و صرف غذای بعد از نماز دعوت شدم. در آن مناسبت زیبا و نیکو آن جمعیت گردآمده از مسلمانان کشورهای مختلف را دیدم که به هیچ وجه یک گردهم آیی عربی یا قومی نبود، بلکه افرادی از سرزمین های گوناگون و از طبقات اجتماعی مختلف و رنگ های متفاوت بودند.

 

در آن جا با یک امیر ترک آشنا شدم که تعدادی از حامیان مالی همگی با هم نشسته و غذا می خوردند. در چهره ی ثروتمندان هیچ نشانه ای از تصنع و تظاهر دروغین، در مساوات و برابری با دیگران دیده نمی شد.

 

مرد سفیدپوست را می بینید که نزد بغل دستی سیاه پوستش نشسته و با او صحبت می کند و هیچ خط کشی اجتماعی در میان این افراد نمی بینید. احساس طبقاتی و خودبرتر بینی بی معنا خبری نبود.

 

جای شرح دادن همه ی مسائل زندگی که در دین و شریعت اسلام پیدا کرده و عمل به آن را مشاهده کرده و مانند آن را در ادیان دیگر ندیدم نیست. همین کافی است که بگویم بعد از تفکر و تامل بسیار و پس از مطالعه ی همه ی ادیان دیگر در جهان، و نیافتن توجیه منطقی و عقلانی در آن ها، به مسیر هدایت راه یافتم.

 

در آنچه بیان شد، گفتم که چرا اسلام آوردم، اما به هیچ عنوان نمی توانم میزان افتخار و غرور خود را به واسطه ی نعمت دین اسلام را شرح دهم. این احساس با گذشت زمان و افزوده شدن بر تجربیات من رشد کرده و بیشتر گردیده است.

 

من در دانشگاهی در انگلستان در رشته ی فرهنگ و تمدن اسلامی تحصیل نموده و به یقین دریافتم که همین دین بوده که اروپا را از دوران تاریک وسطا بیرون آورد و با مطالعه ی تاریخ فهمیدم که بیشتر امپراتوری های بزرگ جهان اسلامی بوده اند.

 

زمانی که دیگران به خاطر مسلمان شدن من آمده و می خواستند من را منصرف کنند در برابر نادانی آن ها و اشتباه گرفتن بین مقدمات و نتایج لبخند می زدم.

 

آیا این درست است که جهان دین اسلام را به خاطر شرایط تحمیل شده از بیرون بر آن مورد قضاوت قرار دهد؟ کافی است در نظر داشته باشیم که بزرگ ترین دانشمندان و برترین آن ها در تمام دوره ها، همگی با احترام و قدرشناسی بسیار به فرهنگ اسلامی می نگریسته اند و این دین هنوز گنجینه هایی نهفته دارد که دست غرب به آن ها نرسیده است.

 

به گوشه و کنار جهان مسافرت کرده و فرصت آن را یافتم که از نزدیک شاهد آن باشم که چگونه با یک فرد غریب در هر جایی برخورد می شود. در غیرمسلمانان عطوفت و اکرام غریب را بدون چشم داشت ندیدم.

 

از جنبه ی اقتصادی فقط جوامع اسلامی را می بینیم که فاصله و شکاف بین غنی و فقیر را از بین برده اند. به طوریکه باعث نمی شود فقرا بر علیه اساس جامعه برخاسته و آشفتگی و نا آرامی به وجود بیاید. می توانم بگویم: کمونیسم شوروی هرگز ممکن نبود در سایه ی یک حکومت اسلامی لزومی برای بوجود آمدن بیابد.

 

گوشه ای از کتاب آنی (annie besant) مدارس، ژانویه ی 1932، ص 3. خیلی وقت ها فکر می کنم که زنان در سایه ی اسلام آزادی بیش تری از دین مسیحیت دارند. اسلام بیشتر از مسیحیت که چندهمسری را منع می کند از حقوق زنان دفاع می کند. تعالیم قرآن کریم در رابطه با زنان متضمن عدالت و آزادی بیشتری برای آنان می باشد.

 

در حالیکه تنها تا بیست سال پیش در انگلستان حق مالکیت نداشتند، می بینیم که دین اسلام این حق را از همان ابتدا برای زنان به رسمیت شناخته است و بی انصافی و افترا است اگر گفته شود دین اسلام به زنان به عنوان موجوداتی بدون روح نگاه می کند.

 

به نقل از سایت "التوضيح لدين المسيح"

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com