|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
یعقوب ون بلوم، اهل روتردامر به دین اسلام گروید |
بسم الله الرحمن الرحيم یعقوب ون بلوم، متولد و بزرگ شده در روتردامر، با چشمانی آبی و محاسنی کاملاً قرمز، یازده سال قبل به دین اسلام مشرف شد. وی می گوید: مردم به اشتباه درمورد اسلام به عنوان فرهنگی بیگانه نگاه می کنند که هیچ گونه ارتباطی با کشور هلند ندارد، اما اگر شما باورهای اصلی را از مسائل فرهنگی جدا کنید، به عقیده ای زیبا و بی نظیری خواهید رسید که برای هر کسی حقیقت محض است. چرا مردم هلند به دین اسلام روی می آورند؟ چرا دیگران آنها را با دید نفرت و بدگمانی می نگرند؟ "هیچ خدایی به غیر از الله وجود ندارد و محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر خدا است". یعقوب در حالیکه چشمانش از شوق عشق می درخشید با این جمله به دین اسلام اعتراف نمود. "طبق عقاید مسیحیت بزرگ شدم، ولی همیشه نظر و ایده ی خودم را داشتم. در اسلام، به عقیده ای که به آن باور داشتم رسیدم. دقیقاً همان طوریکه درمورد خدا می اندیشیدم بود". کلیسای ارتودکس یونانی همسر یعقوب، استفانی دانوپولوس نیز طبق عقاید کلیسای روتردام بزرگ شده بود. ابتدا از اینکه همسرش به دین اسلام گرویده خوشحال نبود، اما سرانجام وی نیز مسلمان شد. استفانی می گوید: "هنگامی که همسرم اعلام کرد که مسلمان شده، فکر کردم که او عقلش را از دست داده است. شما تنها چیزهای بدی درمورد اسلام از رسانه ها می شنوید، پس چگونه راجع به آن مثبت اندیش باشیم. اما وقتی درباره ی اسلام بیشتر آگاهی پیدا کردم، احساسم را نسبت به آن تغییر دادم". واقعه ی یازده سپتامبر به هر حال جامعه ای به این بزرگی این چیزها را درک نمی کرد. تا اینکه در یازده سپتامبر به آمریکا حمله شد. استفانی که آن موقع حجاب داشت، چندین بار مورد تعارض دیگران قرار گرفت. بر خلاف آن، هر دو احساس کردند که خیلی مهم است که پوشش آنها منعکس کننده ی دینشان باشد. " نمی توانم همیشه در خیابان مراقب کسانی باشم که قصد اذیت و آزار مرا دارند. ایمان من واقعی است و مردم می توانند آن را از نحوه ی لباس پوشیدنم بفهمند". یعقوب می گوید می دانستم که مسلمان شدنم باعث عصبانیت و وحشت بعضی ها می شود. مردم هلند در بخش کوچکی از این کره ی خاکی زندگی می کنند و جامعه و فرهنگی غنی برای خود به وجود آورده اند. می توانم تصور می کنم که مردم زیاد خوشحال نمی شوند اگر فرهنگ حاکم ناگهان در تمام زندگی آنها ریشه بدواند. پایان ترجمه: مسعود |