تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

اشوک کولن یانگ منشی اسبق اتحادیه جهانی کلیساها - 2

 

سوال: کدام اشخاص و جهت‌ها در آن کنفرانس اشتراک داشتند؟

جواب: نمایندگان کلیساهای کشورهای عربی و اسلامی، و نمایندگان کلیساهای کشورهای غربی در آن شرکت داشتند، و محور مرکزی فعالیت‌های این کنفرانس عبارت بود از این که چگونه کلیسا می‌تواند بر همه دول عربی و اسلامی حکمروایی نماید؟ چه تحت پوشش خدمات انسانی و بشری و چه از طریق فشارآوردن بر حکومت، و چه هم از راه‌ها و شیوه های مختلفی که قبلاً تذکر داده شد.

 

سوال: در کدامین کشورهای عربی و اسلامی حرکات مددرسانی وجود دارد؟

جواب: اکثر کشورهای عربی و اسلامی شاهد موج‌های قوی مددرسانیی می‌باشد، و برای هر کشوری برنامه خاصی وجود دارد، و غرب می‌تواند در هر کشوری به اندازه دلخواه کلیسا بسازد که در این راستا غرب روش و اسلوب مختلف و متنوعی را به پیش می‌برد.

 

سوال: چنانچه مشاهده می‌شود، تحت پوشش مبارزه علیه آنچه تروریسم بین المللی نامیده می‌شود، نقشه منظمی برای سرکوبی فعالیت‌های خیریه اسلامی وجود دارد، شما تفاصیل این نقشه را چگونه مشاهده می‌کنید؟

جواب: رشد فعالیت‌های موسسات خیریه اسلامی، باعث مزاحمت برای سازمان‌های مددرسانیی و کلیسایی گردید، لهذا برای توقف‌دادن به فعالیت‌های اینگونه سازمان‌های خیریه تدابیر مختلفی را روی دست گرفتند که از آن جمله می‌توان بر چند نمونه ذیل اشاره کرد:

1- توجیه و هدایت‌دادن به حکومت‌های کشورهای عربی و اسلامی جهت توقف‌دادن فعالیت‌های سازمان‌های دعوتی و موسسات خیریه اسلامی.

2- اقدام برای جلوگیری از فعالیت سازمانی‌های اسلامی از طریق مختلف، جهت تخلیه میدان به نفع سازمان‌های نصرانی مربوط به کلیسا، تا بتوانند بدون هرگونه رقابت حقیقی، برای دعوت مسلمانان به سوی مسیحیت کار کنند.

3- انکشاف‌دادن به نقش سازمان‌های غربی که تحت پوشش کمک‌های بشری کار می‌کنند، تا بتوانند فعالیت‌های استخباراتی و جمع‌آوری معلومات را نیز انجام دهند.

4- وقتی کلیسا در به دست‌آوردن اهداف و مقاصد خویش ناکام ماند، باید عده افراد گماشته شده و مزدور را برای آفریدن فتنه، تخریب و برهم‌زدن امن و استقرار، استخدام کنند.

 

سوال: از دیدگاه شما چرا غرب چنان یک هجوم قوی را علیه موسسات و جهت‌های خیریه اسلامی، آغاز نموده و این نقشه از چه هنگامی به کار گرفته شد؟

جواب: چون انتشار اسلام با این سرعت بزرگ، آمریکا و اروپا را به هراس انداخت، لهذا کلیسا برای مانع‌شدن سازمان‌های اسلامی از فعالیت‌های خیریه آنها، منجمدساختن منابع مالی آنها و محدودساختن کار آنها اقدام کرد.

این نقشه از بیست سال قبل آغاز گردیده بود، و ما هم اکنون در مراحل پایانی تطبیق آن و مسدودساختن همه سازمان‌های خیریه که دارای صبغه اسلامی بودند، قرار دادیم، چون این سازمان‌ها نقش بزرگی را در نشر و پخش اسلام، جمع‌آوری مسلمانان بر ضد عملیه مددرسانی و برآورده ساختن خواسته‌های فقراء و محتاجان، ایفاء نمودند، آنهم در مرحله‌ای از زمان که سازمان‌های مددرسانیی و مسیحی مربوط به کلیسا جزء در مناطق فاقه زده و محل حوادث فعالیتی نداشتند، ولی اکنون شمشیر ایالات متحده آمریکا بر حکومت کشورهای عربی و اسلامی مسلط است، تا فعالیت‌ها خیریه اسلامی را منجمد سازند.

 

سوال: اگر بگویید که چه چیزی شما را به سوی تغییر عقیده و پذیرفتن اسلام راهنمایی کرد، در حالی که شما مشغول مطالعه انجیل‌ها بودید؟

جواب: سوال مهمی است، انسان اگر هر اندازه در موقف بلندی قرار داشته باشد، وقتی در تلاش و جستجوی خویش در راستای حق و حقیقت جدی و صادق باشد، حتماً روزی آن را درمی‌یابد، ولی این که من چرا عقیده‌ام را تغیر دادم، جواب این سوال شما را از خلال اقوال مسیح  علیه السلام  که در انجیل‌های مسیحیان درج شده است، می‌دهم:

در انجیل یوحنا در تصحیح هشتم، پاراگراف چهارم وقتی یهود را به قتل خود (عیسی علیه السلام ) متهم می‌سازند، می‌گوید: «ولی شما اکنون می‌خواهید مرا به قتل برسانید، و من انسانی هستم که با شما در مورد حقی صحبت نمودم که آن را از خداوند استماع نموده بودم» پس مسیح  علیه السلام  انسانی است که خداوند  جل جلاله  او را برگزیده و او را موظف به رسانیدن پیغام خداوند به انسان‌ها ساخته است، و او را نبی ساخته است.

به همین دلیل، عیسی  علیه السلام  در تصحیح هشتم پاراگراف یا فقره 42 می‌گوید: «اگر خداوند پدر شما می‌بود، پس شما مرا دوست می‌داشتید چون من از جانب (پدر شما) الله فرستاده شده‌ام، و من از جانب شخص خود نیامده‌ام، بلکه مرا الله فرستاده است، پس چرا سخن مرا نمی‌فهمید؟».

بعضی انجیل‌ها در مورد نبوت عیسی  علیه السلام  صراحت دارند، چنانچه در انجیل لوقا در تصحیح هفتم در پاراگراف 16 آمده است: «همه را خوف و مجد الله فرا گرفت و گفتند: به راستی که از بین ما نبی عظیمی موظف گردید».

همچنان در انجیل متی، در تصحیح بیست و یکم در فقره یا پاراگراف‌های (9 و 10 و 11) آمده است: «وقتی به یورشلیم (بیت المقدس) داخل شد، همه شهر تکان خورد و گفتند: این کی است؟ و مجموعه‌ای از آنها گفتند: این نبی است که از کوه ناصره و این همه نصوص و اقوال با این ارشاد خداوندی در قرآن عظیم‌الشان، مطابقت دارد که می‌فرماید: «مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ »[المائدة: 75].

 

سوال: اگر لحظه ایرا که در آن تصمیم گرفتید، اسلام بیاورید برای‌ما شرح دهید، و این که چه دست آوردهایی داشتید؟

جواب: وقتی که تصمیم گرفتم به اسلام بپیوندم، به کلیسا رفتم و از آن ها تقاضای مرخصی نمودم، تا بتوانم مرخصی را با خانواده‌ام سپری نمایم، آن ها از من خواستند که صبر کنم، تا کلیسا مبلغ پنجاه تا صد هزار دلار آمریکایی را برایم بدهند، تا بتوانم آن را بر خانواده‌ام به مصرف برسانم، ولی من برای شان گفتم که من به پول شما احتیاج ندارم.

از عایدات کلیسا مبلغ دو میلیون و چهارصد هزار دلار آمریکایی و مبلغ سه صدوبیست میلیون جنیه سودانی و دو تعمیر نزد من بود که همه آن را به مسئوول و خزانه‌دار بودجه مددرسانی سپردم، و این یک امر بزرگ و غیر مترقبه برای کلیسا بود.

بعد از آن که مدت دو روز را با اعضای خانواده‌ام سپری نمودم، و روی این موضوع (پذیرفتن دین اسلام) به تفکر و مناقشه پرداختم، اعضای خانواده‌ام عبارت اند از خانمم و چهار پسرم که همه ایشان می‌دانستند، من در مورد پیوستن به دین اسلام می‌اندیشم، و وقتی به ایشان گفتم که وقت اعلان اسلام فرا رسیده است، آنها جواب دادند که خودت از ما عالم‌تر هستی، و ما بر خودت اعتماد داریم، تصمیم خودت تصمیم همه ما است، چنانچه بالفعل به یک مسجد نزدیک رفتیم، و اسلام خود را اعلام نمودیم، درست است که من از دیدگاه مادی خساره کردم و اموال زیاد را از دست دادم، ولی از جانب دیگر ایمان و آرامش روحی را بعد از چهل سال که آن را باطل سپری نموده بودم، به دست آوردم، به همین دلیل بود که کلیسا مرا به جنون و دیوانگی متهم کرد، و گفتند که من به مرض روانی مبتلاء گردیده‌ام.

 

سوال: آیا شما برای ایشان ثابت ساختید که نیروی عقلی‌تان را به طور کامل در اختیار دارید، و بعد از بحث و تحقیق و قناعت خویش به اسلام گرویده اید، بعد از آن چه به وقوع پیوست!

جواب: شاید خواست خداوند متعال این بود که من مقارنه و مقایسه بین ادیان را مطالعه کنم، و هدفم این بود که ادیان آسمانی و غیر آسمانی را بشناسم، تا بتوانم جذب و دعوت افراد به سوی عیسویت و نصرانیت را با علم و آگاهی و مطابق منهج و نصاب به پیش ببرم، ولی خواست خداوند چیزی دیگری بود، چنانچه ادیان آسمانی معروف را مطالعه کردم، و ادیان غیر آسمانی چون بودایزم، هندویزم، آتش‌پرستی، آفتاب‌پرستی، شیطان‌پرستی، بت‌پرستی و... را مورد تحقیق و تحلیل قرار دادم و در خلال مرحله تحقیق و تفتیش بار اول حقایقی از اسلام برایم آشکار شد. و از همین جا ساختار دینی من آغاز شد، و افکارم تغیر خوردند، و در یکی از مراحل تحقیق علمی خویش، متیقن شدم که اسلام دین حق است، و درین هنگام بود وقتی که من صدای اذان را می‌شنیدم، جریان صحبت و تدریسم را به احترام ندای الهی متوقف می‌ساختم و درین هنگام من به شخص دارای دو چهره مبدل شده بودم، چهره اول آن که می‌دید اسلام دین حق است، والله ذات یکتا و لا شریک، چهره دوم آن که خود را فریب می‌داد و به سرگرمی خود در اعمال کلیسا ادامه می‌داد، و از اموال کثیر آن سود می‌برد.

و هنگامی که علاقه و همدردی من با اسلام بیشتر شد، مجلس راهبان کاردینال ها و کشیش‌های کلیسا جمع شدند، نظرشان این بود که من به سوی اسلام تمایل پیدا نموده‌ام، و اینجا بود که شورای کلیساها فشارهای بر من وارد نمودند، و وقتی دین پروسه ناکام ماندند، تصمیم گرفتند تا کار مرا در اتحادیه کلیساها متوقف سازند و فیصله‌ای از اتحادیه کلیساها صادر نمودند مبنی بر این که من دیوانه گردیده‌ام، من به ایشان گفتم: من دیوانه نیستم، بلکه از خداوند واحد، لا شرک پروردگار خویش و پروردگار شما، و پروردگار محمد  صلی الله علیه وسلم  و عیسی  علیه السلام  می‌هراسم، من از عذاب خداوند می‌ترسم که نتیجه معاینه دکتوران ثابت ساخت که من دیوانه نیستم، ولی حقیقت دین اسلام را درک نموده‌ام.

 

سوال: چنانچه رسم است هرکسی که به دین اسلام می‌پیوندند، اسم خود را تبدیل می‌نماید، چرا شما نام خود را به نام اسلامی تغیر ندادید؟

جواب: اسم خود را به دو جهت تغیر ندادم:

اول: دین اسلام درین رابطه مشکلی ندارد، و این موضوعی است که در درجه اول برای من اهمیت داشت، هیچ فرقی نمی‌کند، اگر شخصی به اسلام بگراید، ولی اسم قدیم خود را حفظ کند، چون دین اسلام بیشتر بالای ایمان افراد تاکید و تمرکز دارد.

دوم: دوست داشتم اسم قدیم خود را برای اهداف دعوتی حفظ نمایم، تا بتوانم در نزد غیر مسلمانان محبوبیت خود را نگاه داشته باشم.

و بعد از آن که خداوند ذهنم را برای اسلام آماده ساخت، و از تاریکی‌های کفر به سوی روشنی اسلام بیرون شدم، و از کفر به سوی اسلام رو آوردم، و از حال اهل نار (صاحبان دوزخ) به سوی حال اهل قبله رو آوردم، بتوانم حق را برای ایشان بیان نمایم.

 

سوال: شما در کلیسا به مقام (کاردینالی) رسیده بودید، لطفا بگویید که مقام کاردینال چه است؟ و چه وظایفی را به پیش می‌برد؟

جواب: من در تشکیلات کلیسا مناصب و مقام‌های بسیار بلندی را به دست آوردم، و چنانچه در بین وظایف اجراء نموده در کلیسا، وظیفه کاردینال را نیز به دوش داشتم، همچنان پدرم نیز روزگاری به درجه کاردینال رسیده بود، منصب کاردینال در کلیسای کاتولیک تقریبا معادل وظیفه مفتی در اسلام است، لازم است تا بدانیم که در آئین مسیحی کاتولیک راهب بزرگ که در عربی آن را «قسیس» یا کشیش می‌خوانند، گناه‌های مردم را عفو می‌کند، در حالی که خوب می‌داند که او نه معبود است و نه صلاحیت عفو گناهان مردم را دارد.

ولی عجیب است که هر یکشنبه، قبل از برپایی مراسم عبادت ایشان، کسانی که مرتکب گناه شده اند، نزد کشیش می‌آیند، و اعتراف به گناه می‌کنند که گویا در فلان فلان سال مرتکب گناه شده است، و کشیش برایش می‌گوید: برو تو بخشیده شدی! ما نمی‌دانیم که کشیش چگونه جرأت می‌کند تا صلاحیت‌های خداوند را بر دوش خود حمل نماید؟ و چه کسی این صلاحیت را به وی داده است، در حالی که خودش بشری بیشتری نیست.

من صرف تحت فشار احساسات و عواطف به اسلام نگراییده‌ام، و نه هم بدون عقل و عبث، بلکه من بعد از مطالعات عمیق در مورد ادیان ایمان آورده‌ام، و بعد از آن که در اخیر تحقیقات و مطالعات خویش به این نتیجه رسیدم که اسلام دینی است که خداوند متعال به آن، رسالت آسمانی را خاتمه بخشیده است، و این که محمد  صلی الله علیه وسلم  خاتم پیامبران و فرستاده شدگان بوده و عیسی  علیه السلام  انسانی است از نسل بشر، و او نبی و فرستاده خداوند متعال است، نه بیشتر از آن، چنانچه خداوند متعال در قرآن عظیم الشان می‌فرماید:« مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» [المائدة: 75].

و از جانب دیگر، من (اشوک کولن یانگ) اولین فردی نیستم که از بین کشیشان مسیحی به اسلام گرائیده‌ام، قبل از من شماری زیادی از کشیشان و نصرانی‌ها به دین اسلام گرائیده اند، از جمله منشی عمومی شورای کنفرانس مکارانه کلیسای کاتولیک و رئیس کشیشان در ولایات شرقی.

 

سوال: از دیدگاه شما فرق بین دعوت مسلمانان برای گروئیدن به اسلام و دعوت مددرسانی (مسیحیت) چه است؟

جواب: بین دعوت به سوی مسیحیت و دعوت به سوی اسلام فرقی زیادی وجود دارد، داعیان مسلمان مبادی اساسات و تعالیم دین اسلام را برای مردم واضح می‌سازند، و تصویر درستی از اسلام را برای مردم ارائه می‌دارند، ولی هیچکسی را برای دخول به دین اسلام مجبور نمی‌سازند، چون اگر شخص به اساس قناعت و گرویده‌گی خویش که هیچ شکی در آن ها وجود نداشته باشد، عبادت نکند، پس اسلام‌آوردن او، هیچ ارزشی ندارد.

ولی داعیان دین مسیحیت متاسفانه از احتیاج فقرا و محتاجین استفاده نموده، و برای آنها غذا، دوا و فرصت‌های آموزش را در بدل گرویدن آنها به مسیحیت مساعد می‌سازد.

این افرادی که مردم را به سوی نصرانیت فرا می‌خوانند، هیچکسی را به عقیده درست قناعت نمی‌دهند، چون در جهان امروز تعالیم قانع‌کننده مسیحیت وجود ندارد، و آنچه وجود دارد، بودجه‌های گزاف و بزرگی است که اینها نزد خود نگه داشته اند.

و بی‌انصافی نخواهد بود، اگر بگویم، آن عده از سازمان‌های اسلامی که در رابطه به کمک‌های بشری کار می‌کنند، برنامه‌های بسیاری زیادی دارند که افراد مسلمان و غیر مسلمان یکسان از آن سود می‌برند، آن ها هیچگاهی به دین شخص استفاده کننده از این کمک‌ها توجه نمی‌کنند، و هیچگاهی شخص را به اساس غذا در مقابل پذیرفتن دین اسلام مجبور نمی‌سازند.

 

سوال: و در آخر پیام‌ شما به مسلمانان جهان چیست؟

جواب: می‌خواهم به برادرانم بگویم: به تحقیق که خداوند عزوجل شما را به نعمت اسلام مفتخر ساخته است، پس نه آن را ترک بگویید، و نه هم در آن افراط ورزید، چون اسلام یک ثروت حقیقی است، اگر اسلام را در زندگی خویش تطبیق نمودید، یقیناً قوی و نیرومند خواهید بود، و غرب از شما در هراس خواهد بود، و برای شما هیچ چیزی جز کسب علم برای بنا نهادن تهداب علمی ضرور نیست. و از دیدگاه من اگر مسلمان فقط ده درصد از دین خویش را در زندگی خویش عملی نمایند، تفوق و پیشرفت چشم‌گیری بر غرب را حاصل خواهند کرد، و شماری زیادی از مشاکل شان حل خواهد شد، چه رسد به این که بتوانیم همه دین اسلام را در زندگی خویش تطبیق نماییم.

پایان

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com