|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
داستان مسلمان شدن 45 نفر در یک جلسه |
دفتر همکاری دعوت و ارشاد و بیداری مهاجران در دمام تلاش های مبارک و فعالیت های ویژه ای را از بدو تاسیس صورت داده است و به لطف خداوند متعال تعداد کسانی که در این دفتر مبارک به دین اسلام گرویده اند به شش هزار تن از ملیت های مختلف از زن و مرد می رسد.
جالب بود که دیدیم تعدا زیادی ازفیلیپینی ها به واسطه ی تبلیغاتی که قبلاً انجام گرفته بود منتظر آمدن ما بودند. البته این برنامه اولین برنامه از نوع خود دراین شرکت نبود و این سومین مرتبه بود که چنین برنامه ای ترتیب داده می شد. هر بار آمدن و دیدار با مرکز به مانند نوری بود که پرده ها و موانع تاریک را در قلوب این افراد می درید. خودرو دعوی (که خودروی مخصوص تدارک وسایل دعوی به همه ی زبان ها می باشد) کار دعوی خاص خود را با توزیع و تحویل کتاب به تک تک بازدیدکنندگان قبل از ورود به محل اجرای برنامه ها پرداخته و در دروازه های ورودی برادرانی ایستاده بودند و به همه ی حاضران خرما تعارف می کردند. برنامه با مسابقات و بازی هایی که فیلیپنی ها دوست دارند شروع گردید. در طول بازی ها، متوجه افزایش حاضران و رسیدن تعداد آنان به (260) نفر فیلیپيني شدیم.
در طول سخنرانی متوجه شدیم که چهار نفر از شرکت کنندگان پرسش هایی را مطرح می کنند. یکی از آنان پرسید: الله کیست؟ دیگری پرسید: چرا در اسلام گوشت خوک حرام است؟ یکی دیگر سؤال کرد: این نماز که مسلمانان انجام می دهند چیست؟ و نفر بعدی که سؤالی پرسید که دل هار شاد می کرد. ما متوجه نشدیم چه پرسیده اند تا آنکه لبخند را بر لبان داعی دیده و شنیدیم که می گوید: الله اکبر! یکی از حاضران پرسید: چگونه می توانم مسلمان شوم؟ داعی فیلیپینی به همه ی پرسش های حاضران پاسخ گفت.
خوشحالی و شادی ما در آن لحظه وصف ناشدنی بود. داعی قبل از بیان شهادتین به تشریح دین اسلام و حقوق و واجبات آن پرداخت. در حینی که او توضیح می داد یکی دیگر برخاست و یکی دیگر بعد از او و همین طور ادامه یافت تا به 40 نفر رسید. همه ی این افراد تمایل خود را برای مسلمان شدن اعلام داشتند. داعی ادامه داد به توضیح ارکان اسلام و اینکه چگونه وارد اسلام می شوند.
همه ی آن ها بدون استثنا پاسخ دادند: بله. در این هنگام شادی و سرور همه را دربرگرفت و صدای الله اکبر و لا اله الا الله برخاست. اشک ها را می دیدیم که جاری شده و نور ایمان در میان آنان تجلی می یافت. وقتی از برخی از آن ها پرسیده شد که چرا مسلمان شدند یکی از آن ها پاسخ داد: ما نمی دانستیم که مسلمانان حضرت عیسی علیه السلام را دوست دارند. دیگری گفت: هرگز مانند اکنون احساس آرامش و خوشحالی ننموده ام. فرد دیگر گفت از لحظه ی ورود به این کشور، می خواستیم با اسلام، اذان و نماز آشنا شویم. امروز که آن را شناختم و مطمئن هستم که دین حق است. بعد از آن دفتر همکاری به گردآوری مشخصات این افراد و توزيع كتاب هایی که به آن ها نحوه ی نماز و طهارت و دیگر مسائل اساسی را آموزش می داد پرداخت. به آنان قول دادیم که فردای آن روز در روز جمعه به دیدار آنان خواهیم رفت تا آموزش ساده ای درباره ی نحوه ی وضو و نماز داشته باشند. آن روز با توزیع لباس های زمستانی و شام برای همه ی حاضران فیلیپینی پایان یافت. روز بعد داعیان به دیدار این افراد رفتند. به هر یک از این اشخاص هدیه ای شامل یک کیف محتوی سجاده، عطر و برخی کتابچه های مهم داده شد. روز جمعه پنج نفر از فیلیپینی هایی که در برنامه ی قبلی در حالت شک و تردید بودند منتظر ما بودند. اما آن ها هم قانع شده و تصمیم گرفتند به برادرانشان بپیوندند. با این ترتییب تعداد کسانی که در این برنامه اسلام آوردند به 45 نفر رسید.
به دلیل شاغل بودن این افراد، دفتر همکاری با آن ها توافق نمود که جهت ادامه ی دوره ی ویژه ی تازه مسلمانان به طور هفتگی به دیدار آن برود. دفتر پذیرفت که آن هایی که نمی توانستند در این دوره حاضر شوند دفتر همکاری ارسال موارد مورد نیاز به آن ها را به عهده گرفت تا نماز و دیگر احکام را یادبگیرند.
والسلام ترجمه: مسعود
|