تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

از جان آلاوادور به سوی شفیق عبدالله محمد

از وقتی که بچه بودم همیشه احساس می کردم فردی معنویت گرا هستم. به دلایلی فکر می کردم با بچه های دیگر فرق دارم چون اصل و نصب من لاتینی بود. در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمدم و بدون اینکه بدانم دین کاتولیک به چه معناست آداب و رسوم آن را به جا آورده و غسل تعمید داده شده و آن را تصدیق می کردم.

وقتی ده سالم شد، کم کم نسبت به آیین کاتولیک دلسرد شدم به طوریکه به نظرم خسته کننده می رسید. سپس شروع به جستجوی نوع دیگری از معنویات نمودم.

به ویژه از طرز فکر روحانیون و کشیشان دلخور بودم زیرا خیلی از چیزهایی که در انجیل نوشته شده است کلیسا از آن پیروی نمی کند. بعد از اینکه شانزده سالم شد با وجود اینکه به مسیحیت چشم دوخته بودم، به کلی دین کاتولیک را کنار گذاشتم.

به کلیساهای زیادی با عناوین مختلف سر می زدم ولی احساسی را که به دنبالش بودم را نتوانستم بیابم. در ضمن از دعوا و مناظره بین فرقه ها متنفر بودم. چیزهای دیگری نیز در مسیحیت وجود داشت که برایم پیچیده و غیر قابل حل بود. خیلی زود به مطالعه ی ادیان دیگر روی آوردم.

آیین هایی چون بودیسم، هندوئیسم و مکتب ها و افکاری که تازه بین مردم رواج پیدا کرده بودند را بررسی نمودم. مسیحیت که بدون مسیح معنایی نداشت، بودیسم نیز به نظر مبهوم و مرموز می آمد. هندوئیسم نیز دارای فاصله ی طبقاتی بوده و خدایان بیشماری را می پرستیدند. دیگر حرکت های فکری جدید نیز بسیار پیچیده و بی معنا بودند.

نمی توانم بگویم که هیچ چیز قابل توجهی در آن ها وجود ندارد ولی در کل از آن ها خوشم نیامد و نتوانستند توجه مرا به خود جلب کنند.

نوزده سالم بود که به کلی مسیحیت را کنار گذاشته و به تحقیقاتم ادامه دادم. طی تحقیقاتم هر چیزی را می خواندم حتی آن هایی را که فاقد اصولی اساسی بودند.

یک سال بعد وقتی که بیست سالم بود دوستم کتابی راجع به اسلام به من داد. پس از خواندن آن به جستجو درمورد اسلام علاقمند شدم و یکی دو سال بعد تصمیم گرفتم مسلمان شوم. حقیقت امر این است که از همان اول مسلمان بودم ولی از مسیر اصلی خود منحرف و گمراه شده بودم.

به خاطر مطالعات زیادی که در گذشته داشتم، همیشه متوجه پاسخ های اشتباه فرقه ای در مسیحیت به نام انصار می شدم. رهبر این جنبش اغلب نظر و ایده ی خود را زود به زود عوض می کرد و این برایم عجیب و غریب بود

قبل از اینکه شهادتین را اعلام نمایم مدت دو سال با این جنبش بودم. سپس به مؤسسه ی اسلامی مانهاتان رفته و دین اسلام را پذیرفتم. این اتفاق می بایست برایم بیافتد زیرا هیچ وقت دست از مطالعه بر نمی داشتم. در این بین متوجه اختلاف چشمگیری میان عقاید و نوشته های مسلمانان با افکار و عقیده ی فرقه ی انصار شدم.

در آخر دوست دارم بگویم که شهادتین آوردن من پایان سفر معنویم بود. هم اکنون بیست و هشت سال سن دارم و به مطالعه علاقه ی زیادی دارم و همین باعث شد تا حقیقت را بیابم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com