تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

کریستین بیکر چهل و پنج ساله از لندن

من در سال 1995، پس از اینکه توسط فردی به نام عمران خان با دین اسلام آشنا شده مسلمان شدم. در آن زمان من معرفی کننده برنامه های تلوزیونی ام. تی. وی. در لندن بودم. در زمینه ی شغلیم موفقیت های زیادی کسب نموده اما از لحاظ درونی احساس می کردم تهی هستم و از این چیزها در زندگیم رضایت خاطر نداشتم.

آن روزها رقابت در کار و حرفه به حدی زیاد بود که مردم به خاطر چشم و هم چشمی هر کاری می کردند تا خود را به رخ هم بکشند، طوریکه معتقد بودند که "هرکس بیشتر کسب کند بهتر می تواند خودنمایی کند".

درواقع هریک از این ها با گرایش های معنوی که من به دنبالش بود مغایرت داشتند. طولی نکشید که اهدافم تغییر نموده و خدا در کانون توجهم قرار گرفت و باعث شد تا تلاش هایم مرا به این جا برسانند.

بعضی از افرادی را که با روی آوردن به دین اسلام احساس منزوی بودن می کردند می شناختم اما با وجود آن وقتی مسلمان شدم منابع دینی خیلی کمی در دسترس بود تا بتوانم از آنها استفاده کنم. وقتی مسلمان شدم از طرف مسلمانان دیگر خیلی مورد حمایت و دلگرمی واقع شدم و دوستان زیادی پیدا کردم که در یادگیری دین جدیدم بسیار مؤثر بودند. کمکی بود تا بتوانم در شهری مانند لندن زندگی کنم زیرا آن موقع فاصله ی طبقاتی زیادی میان جامعه ی مسلمانان وجود داشت.

حالا با وجود وضعیتی بهتر و رعایت حقوق مسلمانان در بعضی از کشورها باز هم خیلی ها حجاب را نادیده می گیرند ولی من در مقابل آن همه افکار آزار دهنده روسری سر می کردم و نماز می خواندم. همیشه سعی می کردم برای اطرافیان توضیح دهم که من به دین اسلام روی آورده ام نه به فرهنگ دیگری.

جلوگیری از پیشرف زنان، قتل های ناموسی و یا ازدواج های اجباری نه مربوط به اسلام بلکه جزو انحرافات فرهنگی هر جامعه می باشد. همچنین اسلام بر اساس وقار و متانت و ارزش گذاشتن به خود و زنان استوار است. به عنوان مثال هنگام آشنایی زن و مرد مسلمان به منظور ازدواج، مردان خیلی با احترام رفتار می کنند. در اسلام زنان به عنوان مادر بسیار گرامی داشته می شوند.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com