تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

یک کشیش ارتدوکس به دین اسلام روی آورد- بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

...

-         شما ازدواج کرده و سه فرزند دارید... آیا خانواده ی تان نیز به همراه شما اسلام آورده اند؟

-    خیر، خانواده ام همچنان بر دین مسیحیت می باشند. من اعتقاد دارم که انتخاب دین توسط فرد یک مسأله ی شخصی است. من به میل و اراده ی خود به دین مسیحیت گرویده و موضوع ارتباطی به این ندارد که در کودکی غسل تعمید داده شده ام یا خیر، بلکه مهم این است که چگونه مسیحی شدم. این چیزی است که در رابطه با اسلام روی داده است.

اگر همسرم به این باور برسد که اسلام همان عقیده ی درست و حقیقی می باشد و بپذیرد که مسلمان شود، آن موقع خوشحال شده و هر سؤالی در رابطه با اسلام از من بپرسد پاسخ خواهم داد. اما قرآن به ما آموخته که در انتخاب دین هیچ اجبار و اکراهی نیست.

بنابراین اصلاً قصد آن را ندارم که کسی را به قبول دین اسلام مجبور سازم؛ نه همسر و نه فرزندانم. اما فرزندانم هنوز خردسال می باشند. هر انسانی باید حق انتخاب داشته باشد.

باز هم در مورد غسل تعمید اطفال؛ با توجه به تاریخ کلیسا، تا قرن پنجم میلادی تقریباً می توان گفت کودکان را غسل تعمید نمی دادند. قدیس یوحنا و فاسیلی بزرگ با آنکه در خانواده های متدین مسیحی بزرگ شدند، تا رسیدن به سن رشد و بزرگسالی غسل تعمید داده نشدند.

-    معنی حرف شما این است که به طور کامل نادرست است که بگوییم شما تحت فشار اسلام آورده اید، هر چند این فشار به صورت گفتگویی بوده و از آن استنتاج های خاصی به عمل آورده باشید؟

-    خیر... به هیچ وجه. اولاً: در کورسک هیچ مسجدی وجود ندارد و من عملاً با هیچ مسلمانی ملاقات نکرده ام، البته جز دانشجویان خارجی. اکنون و فقط بعد از انتشار خبر مسلمان شدن من در اینترنت به من لقب جامعه ی اسلامی کورسک را داده اند. همچنین در موسکو مسلمانان من را نمی شناختند. البته من زیاد مسافرت می روم، و حرف هایی با برخی افراد درباره ی اسلام رد و بدل می شد که البته بسیار به ندرت این اتفاق می افتاد.

خلاصه اینکه من به مطالعه ی کتاب ها و گفتگو بر اینترنت می پردازم، اما هرگز هیچ نوع اجباری در کار نبوده است. اگر فرض را بر این بگیریم که شک و تردیدهایی هم در برخی موراد داشته باشم، به اندیشه و تحقیق روی می آورم.

باید بگویم که فکر تغییر دین از ارتدوکس به اسلام از یک سال قبل از مسلمان شدن با من بود و پیش تر تنها به مطالعه درباره ی اسلام می پرداختم.

- شما در مقاله ای که درباره ی اولین سفر خود به کشور اسلامی ایران نوشته اید، عنوان نموده اید که شگفت زده شده اید از "زندگی در ایران و مردمان پاک از مواد مخدر یا مشروبات الکلی آنجا و پایبندی عمیق آنان به دستورات اسلامی". در اینجا چند موضوع پیش می آید. شاید نتوانم وضعیت مواد مخدر در ایران را توصیف نمایم چون هرگز به آن جا نرفته ام. اما نیازی نیست که به پاکستان و افغانستان بروم تا بدانم وضع مواد مخدر در آن کشورها درست برخلاف گفته ی شما است. همچنان که استفاده از کلمه ی "پاک" برای برخی از کشورها، مثلاً تونس، برای انسان چندان جالب به نظر نمی رسد. وقتی مقاله ی شما در مورد "بازگشت" به اسلام را خواندم، چنان بود که گویی شاهد ایمان آوردن یکی از پروتستان ها یا توبه بعد از 37 سال گناه می باشم. من به نوبه ی خود به دلایل زیادی این عمل را قبول ندارم.

- آری درباره ی ایران چنین نوشتم. من در واقع چیزی را که دیدم توصیف نمودم. می دانم که حجم زیادی از مواد مخدری که از افغانستان و پاکستان می آید از ایران عبور می نماید. خود من را در شهر کرمان نگه داشته و به بازرسی من بوسیله ی سگ های پلیس و تجهیزات کشف مواد مخدر پرداختند. این را خوب می دانم. اما این را هم می دانم که آن ها اگر مواد مخدر را نزد کسی پیدا می کردند برای او حکم اعدام (مطابق شریعت اسلامی) اجرا می کردند. می دانم که فحشاء و مشروبات در ایران گسترده است و این ها را بیان نکرده ام. شاید در آن موقع نتوانسته ام به درستی موضوع را تبیین نمایم. منظور من این بود که دولت آن کشور به طریق می کوشد همه ی این مسائل را منع نمایند. همه می دانیم که شرب خمر حتی در بین پیروان ارتدوکس نیز رواج دارد و همچنین افراد درستکاری هستند که شراب نمی نوشند. همچنین در میان پیروان کلیساهای تعمیدی هم کسانی هستند که شراب نوشیده یا از آن امتناع می کنند. اما در کشورهای اسلامی و به ویژه ایران، دولت چنین مسائلی را تشویق نکرده و از هر شیوه ای به اندازه توان خود برای زدودن آن و مجازات استفاده کنندگان از آن بهره می گیرند. البته یادمان نرود که تجارت مواد مخدر در کشورهایی که به زور اسلحه در آن ها دمکراسی پیاده شده، مانند افغانستان و کوزوو، بیش تر از قبل از آن شده است.

- آیا در نظر دارید بعد از این اتفاق می خواهید در کورسک بمانید؟

- نمی توانم چیزی در این زمینه بگویم. تا وقتی به دیدن خانواده ام در کورسک می روم، احتمال ماندن من در کورسک هست. هر وقت در کورسک شغلی پیدا کنم با کمال میل و خوشحالی آن جا می مانم. آن جا شهر من است، پس چرا باید به جای دیگری بروم؟

- آیا به فکر تاسیس یک مسجد در کورسک و مشارکت عملی در مسائل اجتماعی آن جا نیستید؟

- تا کنون به این موضوع فکر نکرده ام. دوره ی بسیار سختی است. اولاً: مسائل زیادی هست که باید آن ها را از لحاظ دینی بررسی کنم. بسیاری از مراسمات دینی برای من تازگی دارند. ابتدا لازم هست که درباره ی موضوع مطالعه شده و سپس بدان جامه ی عمل پوشید. بنابراین، من هنوز در تلاش برای تمرین زندگی به عنوان یک مسلمان عادی هستم. تلاش دارم نمازهای پنجگانه را ادا نموده و قرآن کریم را بسیار قرائت کنم. در رابطه با آینده، من هنوز در مسکو بوده و کارهای موقتی آن جا دارم و آینده همیشه در قبضه ی قدرت خداوند و به قول مسلمانان اذن الهی بسته است.

- مسلمانان با شما چگونه برخورد می کنند؟ با رفتن به سوی آن ها و پذیرش دین اسلام؟ در وهله ی اول فکر می کنم آن ها بدون شک از داشتن شما به عنوان عضو جدیدی در جامعه ی اسلامی خود خوشحال می شوند. از طرف دیگر آن ها لازم هست به شما توجه کرده، آموزش داده راهنمایی کرده و حتی سعی کنند برایت شغلی دست و پا کنند. ضمناً آیا با مشکلاتی به دلیل قرا گرفتن در بین مسلمانان و کلیسای رتدوکسی روسیه مواجه نشده اید؟

- در ارتباط با وجود مشکلات با کلیسای ارتدوکسی روسیه، چیزی وجود ندارد. البته نویسنده هایی هستند که شروع کرده اند به چسباندن هر ایراد و اشکالی به من، دین اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و قرآن کریم. ولی به نظر من این افراد در حقیقت عده ای بیمار هستند که حقیقت روشن را درک نمی کنند.

باور دارم که هیچ گونه برخوردی بین کلیسا و جامعه ی مسلمانان به دلیل پذیرش اسلام توسط من پیش نمی آید. به ویژه در این میان هیچ جبر و اکراهی بر کسی برای تغییر دیدگاهش نیست و این انتخاب شخصی من است. این جمله ی بسیار زیبا و عالی جنات سیرجی مارکس که به تازگی مسلمان شده را تنها می توانم تکرار کرده و با وی هم نظر باشم که می گوید: "من نبودم که برگزیدم دین اسلام را بپذیرم، بلکه این دین اسلام بود که من را انتخاب کرد."

در رابطه با مشکلات، هر شخصی که به کلیسا رفته و بخواهد مسیحی شود، که به نظر کشیشان خود یک مشکلی است، باید وقت زیادی صرف کرده و با او صحبت و گفتگو نمایند. همین موضوع درباره ی اسلام نیز صدق می کند، چرا که نه. حضرت مسیح علیه السلام می فرماید: "باید نزدیکانت را دوست داشته باشی."

شخصی که پیش تو می آید، یعنی که باید به او رسیدگی کرده و کمکش کنی. این مسئولیت مستقیم مسلمانان است. تا این لحظه با هیچ نوع مشکلی روبرو نبوده ام و فکر نمی کنم هیچ گونه مشکل و دشواری در مسیر ظاهر شود.

- به تازگی روزه ی صعود عذراء پایان یافته است. به هر حال، کلیسای ارتدوکس تقریباً هر روز یک عیدی دارد. فکر نمی کنید که شاید به خاطر آنکه در چنین لحظه ای مقابل محراب نایستاده ای پشیمان شوید؟

- خیر، رمضان بر در ایستاده و سعی می کنم روزه بگیرم. در حقیقت، روزه ی کبیر، مخصوصاً سه روز اول آن بسیار سخت تر از روزه ی ماه رمضان است. چون در آن سه روز اولی بر اساس قواعد کلیسا نه تنها خوردن و نوشیدن ممنوع است بلکه باید صبح زود برای خدمت در کلیا برخاست که 5 ساعت به طول می انجامد و عصر نیز دو ساعت این کار ادامه دارد.

سعی خواهم کرد که روزه ی رمضان را به جای آورم چون بر هر مسلمانی واجب بوده و هر یک از ما در برابر خداوند در مورد نمازش که چگونه ادا کرده و روزه اش که به سان گرفته است و در رابطه با روابطش با مردم که چگونه بوده است مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.

- آیا به فکر رهبری جمعیتی اسلامی نیستید؟ به ویژه اینکه پیشتر رهبر و پیشوا بوده اید، چرا که کشیش بودن شما به معنای آن است که همیشه در حالت راهبری جامعه بوده اید.

-         من رئیس اسقفی جوانان بودم.

-    آیا از این می توان نتیجه گرفت که بخواهد نقش راهبری در جامعه ی اسلامی کورسک را نیز به عهده بگیرید؟

-    حقیقتش را بخواهید خیر. چون به واقع می خواهم تنها یک مسلمان عادی باشم. به قول انجیل هر کس بیشتر به او داده شود از او بیشتر هم طلب می شود. من نمی خواهم جز یک فرد عادی باشم و البته از طرف دیگر همه چیز به تقدیر خداوند متعال بستگی دارد.

منبع: http://www.strana.ru/stories/04/10/01/3555/291449.html

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com