تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

داستان مسلمان شدن جوان اسپانیایی... به روایت زغلول نجار

داستان واقعی زیر را دانشمند مسلمان دكتر زغلول نجار که خود شنیده است تعریف می نماید. جناب دکتر می گوید:

در یکی از سال ها در حج با یک جوان مسلمان اسپانیایی ملاقات کردم که با پسر کوچکش که حافظ قرآن نیزبود به ادای فریضه ی حج می پرداخت. از او داستان مسلمان شدنش را پرسیدم.

او گفت: موسیقی سبب مسلمان شدن من بود! فکر کردم دارد شوخی می کند، با تعجب از او پرسیدم: واقعاً راست می گویی؟ چطور ممکن است؟آن جوان با جدیت کامل گفت: آری، درست است. من مویسقی می خواندم و می خواستم بدانم ریشه و اصل موسیقی کلاسیک چیست. به من می گفتند بتهوون و دیگر مشاهیر غربی موسیقی هستند اما قانع نشده و به جستجویم ادامه دادم تا آنکه دریافتم اصل و ریشه ی این موسیقی همان تواشیح اندلسی است.

شروع کردم به مطالعه و بررسی آن و بیشتر آن حاوی توحید خداوند و وصف رسول الله (صلى الله عليه وسلم) و اخلاق بسیار عظیم وی حتی در برخورد با دشمنانش بود. آن موقع از پدرم خواستم که در خارج از منزل خانواده ام اقامت کنم تا وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشم.

به طور اتفاقی جایی را در محله ی مسلمانان پیدا کردم و آن ها من را به گرمی پذیرفتند و به خوبی با من رفتار می کردند. در حین نماز، آیات قرآن را از زبان آنان می شنیدم و چنان از آن شاد و مسرور می گشتم که هرگز تا آن زمان با چیز دیگری چنان خرسند نشده بودم و هیچ ایراد آهنگین و موسیقیایی در آن نمی دیدم.

به یک کنفرانس تواشیح اندلسی در کشور مغرب دعوت شدم. مسلمانان همراه من همگی برای نماز به مسجد رفتند و من در کنار مسجد به صوت امام مسجد که قرآن کریم را تلاوت می نمود گوش می دادم.

تلاوت قرآن در اعماق قلبم رخنه کرد و دیدم که دارم با تمام وجود گریه می کنم. به طوری که وقتی دوستانم از نماز فارغ شده و بیرون آمدند فکر کردند که خبر وفات یکی از اعضای خانواده ام به من رسیده است. به آن ها گفتم: خیر، خیر، خودم نیز نمی دانم که چرا دارم گریه می کنم!

وقتی که به گرانادا بازگشتم اسلام خود را آشکار کردم. سفیر عربستان سعودی من را در مادرید برای ادای فریضه ی حج دعوت نمود و در عربستان من را برای دیدار با ملك خالد برد و وی خواست آرزوی خود را بگویم و من گفتم: این که در کشور شما اسلام را بیاموزم تا آن را در کشورم به هموطنانم یادبدهم.

به مدت هفت سال در عربستان زندگی کرده و به همراه همسرم تا رجه ی فوق لیسانس مطالعات اسلامی تحصیل کردیم. سپس به اسپانیا بازگشته مدرسه ای را تأسیس نمودیم که 1200 کودک در آن تحصیل می کنند.

زغلول نجار سخنان خود را این گونه ادامه می دهد: بعد از چند سال دوباره با او دیدار کرده و دیدم که اکنون یک داعی اسلامی شده و پسرش بزرگ شده و در مدرسه به همراه او تدریس می کند.

این داستان زیبا را به همه و مخصوصاً به کسانی تقدیم می کنم که دوستدار موسیقی می باشند و به آن ها می گویم: قرائت كتاب خدا با تدبر و گوش سپردن بدان در سکوت، نعمت بزرگی و سود بی مانندی است که از هر آهنگ و نوایی خوش تر است. در هیچ قلبی محبت خدا و موسیقی و غنا با هم جمع نمی شوند. برتری کلام خدا بر سخنان دیگر مانند برتری خود او بر سایر مخلوقاتش است.

 

ابتسام بوقري – مجله الوطن

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com