تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

مادرجان،شيطانراپرستشنکن! - ۲

مادرجان،شيطانراپرستشنکن! - ۲

...

- همچنین فهمیدم که اسلام یعنی آنکه گواهی دهیم به این که لاإله إلااللّه،محمدرسول اللّه،تا مؤمن واقعی شویم. بی شک باید باور داشت به اینکه فقط خدای یگانه است که نفع و آسیب رساننده بوده و به ملائكه ای که صبحگاهان و شامگاهان تسبیح او می گویند و به کتاب هایی که با پیامبران نازل فرموده است.

- و نیز ايمانبه قضاءوقدرچه خيرو چهضررو منفعت آن،و اینکه هر چه در زندگی می گذرد همه بر اساس تدبیر خداوند متعال می باشد.

- دانستم که بهشت پاداش نیکوکاران و دوزخ جزای کافران و گمراهانی است که خدای آنان هوا و هوسشان گردیده است.

- بعد از شنیدن همه ی این ها،با نور و روشنایی که مقابلم را نورانی کرده بود احساس می کردم که چقدر برای مسلمان شدن تأخیر کرده ام.بنابراین همانجا و به راحتی و سادگی شهادتينرا بیان نمودم. اما این بار شیرینی بیان این عبارت را می چشیدم،چنان که گویی اولین باری بود که آن را می گفتم..

همه چیز بر پایه ی حساب و کتاب است

- متوجه تفاوت زیادی بین دین اسلام دیگر ادیان شدم. اسلام دین زندگی است،چنانچه برنامه و دستورالعمل زندگانی من گشته است... سبحان اللّه!همه چیز در قرآن کریم از جانب خداوند بگونه ای الهی ترسیم شده است. تا جاییکه برای هر کاری در اسلام پایه و اصولی تبیین گشته است. به عنوان مثال: وقتی که شخصی پولی از دیگری قرض می گیرد،اسلام به نوشتن و ثبت آن در برابر شاهدان تاکید می کند. تا حق کسی پایکال نشود، برخلاف دینی که پیشتر بدان وابسته بودم است.

- شکر خدا که بر منتی نهاد و قبل از ازدواج مسلمان شدم. چنانچه اگر قبل از مسلمان شدن ازدواج می کردم، ممکن بود با مشکلاتی مواجه شوم. چرا که درست نیست مسلمان که با یک کافر ازدواج نماید. شروع به جستجو به دنبال همسری مسلمان که من را در این دین یاری دهد نمودم.

- به خانمی که اکنون همسرم می باشد دل بستم. اکا او غیرمسلمان بود و او را به دین اسلام دعوت کرده و آنچه می دانستم را برایش توضیح دادم... به او گفتم: اگر به از دواج و ارتباط با من علاقمند هستی حتماً باید مسلمان شوی در غیر اینصورت که هیچ... بارها و بارها سعی کردم و بالاخره او به دین اسلام رغبت پیدا نمود و بر اساس این دین مبین و سنت حضرت محمدصلىاللّهعليهوسلم ازدواج کردیم و از او یک دختر و یک پسر دارم.

 

پرستش شيطان

- اما درباره ی والدينم،پدرم فوت کرده و مادرم در قید حیات باقی مانده که شیطان بر او مستولی شده و از دیدن حقیقت نابینایش نموده. او در حال حاضر بت هایی را می پرستد که نه نفع و نه ضرری می رسانند. بارها به او گفته ام:پروردگار انسان ها یکی است، او پروردگار من، تو و همه است... او من و تو را می بیند...

- وقتی به هندوستان و نزدش رفتم، با او خسته شدم... چگونه متقاعدش سازم؟ می خواهم او را از تاریکی ها یبه سوی نور رهایی دهم... اما او هیچ تاملی بر گفته های من نمی نمود...

- به همراه او به معبدرفتم و اولین مسلمانی بودم که در شهر ما به یک معبد هندویی می رود. می خواستم حقیقت را برای او روشن گردانم که این بت ها نه نفع و نه ضرری می رسانند... به او گفتم: ببین مادر... آن ها حرکت نمی کنند و نمی دانند در اطرافشان چه می گذرد... عبادت تو برای آن ها شیطانی است مادرم... چگونه چیزی که نه می اندیشد و نه عقل دارد را معبود خود قرار می دهی؟

- مادر جان، موضوع به این راحتی ها نیست، من از عذاب و شکنجه ی خداوند بر تو می ترسم!

- گویی برای مرده ای حرف می زدم و بر کفر و گمراهی خود پافشاری نمود... و بر آنچه بود باقی ماند...

- بسیاری از غيرمسلمانان هندو و مسیحی و غيره را پند داده و به خوبی روش های دعوت به اسلام را می دانم،می دانم که باید با حکمت و به نرمی باشد. نباید به گونه ای باشد که دیگران را رنجانده و قلب و فکرشان را براند... مخصوصاً اینکه شیطان بر آنان مسلط گشته و آن ها را فرمانبردار خویش گردانیده است.

 

توضیح

- خداوند متعال اراده فرمود که این بنده و خانواده اش مسلمان باشند،و مطیع دستورات خداوند باشند. بر حکمت خداوند در هدیه اش بر این تازه مسلمان تامل نموده و آن را مایه ی عبرت قرار دهیم.

- تلویزيونسببی برای هدايت این تازه مسلمان بوده است. این وسیله که اغلب اوقات باعث ویران کردن زندگی جوانان می گردد. ولی با استفاده از آن به بهترین وجه می توانم از آن فواید بسیار بزرگی را دریابیم که قابل توصیف نمی باشد. مخصوصاً زمانی که می بینیم گردانندگان آن در رقابت با خداوند متعال عمل می کنند...

- پس هرچقدر که خداوند بر ما نعمت خویش را ارزانی دارد و با عبادت و فرمانبرداری از او سپاسگزاری کنیم،او نیز نعمت و هدایت خویش را بر ما می افزاید. انسان مختار است که تصمیم بگیرد که از هوای نفس خود پیروی کند یا آن را به پیروی راهی که خدای عزوجل را خرسند می نماید وادارد.

- دیدار این تازه مسلمان از مكه ی مكرمه در ايامحج روی داد. مصطفىو فرزندانش مدت ها بود که خود را برای ادای این فریضه آماده می نمودند و خداوند متعال در سال 1422هـ بر آنان منت نهاد و این آرزو را برآورده کرد.

- مصطفىنشست و شروع به بازگویی احساسات خویش در هنگام دیدن كعبه، وقتی که وارد بيت اللّه الحرام می گشت نموده و می گوید:

- میليونها حاجی در بیت اللّه الحرام جز هدف یکسان عبادت خداوند و ذکر او را ندارند. هر یک از آنان جز خویشتن خود مشغولیتی ندارد و این فریضه به ما صبر و مجاهده در عبادت را می آموزد.

- می گویم که تقوا چیزی است که این مردمان را از همه جا گردهم آورده و بزرگ ترین قدرت ها در جهان نمی تواند میلیون ها فرد درون حرم را گردآورده و نظم بخشد و میان آن ها اخوت و برادری ایجاد نماید. جز قدرت خداوندسبحانه وتعالى چه می تواند چنین تاثیری داشته باشد؟ چنانچه عنایت خدا در میان نبود، صدها نفر از حاجیان می مردند.

در حین طواف به دور کعبه،از خود بیخود شده و دنیا را از یاد برده بودم. به گونه ای که دخترم را بر دوش خمل نموده و طواف می کردم و اصلاً احساس نمی کردم که او را به مدت سه یا چهار ساعت با خود حمل نموده و طواف می کنم.

- فريضه یحجباعث گردید سنگینی مسئولیت خود را بیشتر احساس کنم. بعد از این باید بیشتر خدا را ناظر دیده و در هر لحظه سعی می کنم که در گفتار و کردار خود صداقت و خلوص داشته باشم. از خدای متعال می خواهم که من را در این مورد یاری دهد و به من اخلاق والا و نیکی با خانواده و سایرین عطا فرماید.

- همچنین تشکر بسیار خود را خدمت انجمن آشنایی با دین اسلام عرض می نمایم که برای تازه مسلمانان چه کارهایی می کنند.

از وقتی که دروازه ی آن جا را پیدا کرده ام،دست از آن نکشیده ام و پایبند حضور در کلاس های دینی آن می باشم. باور دارم که انجمن برای تثبیت عقیده ی اسلامی در درون تازه مسلمانان به فرستادن چند باره ی آنان به حج و عمره اقدام می کند که کشور کویت را از دیگر جاها و کشورها در خدمت به این دین متمایز می نماید.

به مسلمانان می گویم که یک مسلمان در تمام لحظه های زندگی خود مانند یک جنگجوست که در صدد جنگ و نبرد با دشمن خویش است و دشمن مسلمان همانا شیطان است که همیشه در کمین اوست و باید با جهاد نفس با او جنگید.

از تو خواستم پروردگارا با روح لطیف و ضعف قلبم

تو را خواستم پروردگارا که خرسند گردی و من

زیباترین نجواها در درونم پیچیده است

و هرگز روزی از عشق رویگردان نبوده ام

اکنون این است آرام من و اشک های دیدگانم

بلندمرتبه است پروردگارم- بزرگ است پروردگارم

تو را مناجات کردم با نجوای صبحگاهانم خدایا

تو را خواندم خدایا با تجربه ای پاک

خواندم تو را با تجربه های ترس و هراس در خلوت خویش

و رضایت تو را با عشق خویش طلب می کنم

تمام وجودم به لرزه می افتد که «دوستت دارم خدایا»

وقتی چشمه های عشقم خروشند اشکم طغیان کند

مناجات کند... بانگ دهد... بانگ پنهانی

که عمرم پایان یابد و کاری نکرده ام

به نداهای مناجات اندیشه ساکت گشت

که جلال و درخشندگی آن بر ماه هم چیره گردد

ترا ای خدایا می خوانمت به طلب پایانی نیکو

 

الحمدلله،و الصلاه و السلام علی نبینا محمد و علی آله اجمعین

 پس از گشت و بررسی در میان تازه مسلمانان که سفری پرارزشی بود که قدم به قدم آن جای تامل داشت، به گوش های خود حرف هایشان را شنیدیم و توضیحات آن ها درباره ی اینکه چگونه در جهل و تاریکی و دوری از دین راستین اسلام بودند و زمانی که با اصول و اخلاق آن آشنا گردیدند به امید رحمت و آورزش خداوند بدان وارد گشتند.

به امید تجارتی که هرگز خسران ندارد و خداوند را یگانه دانسته و به وجود و عظمت او گواهی دادند. همگی خرسند گشتند به اینکه این دین، دین آنان باشد و حضرت محمد صلی الله علیه و سلم پیامبرشان. در حقیقت اگر خدا اراده نمی کرد هرگز قادر به دیدن نور نمی شدند و با اسباب و علت هایی که خداوند متعال برای آنان مهیا ساخته است هرگز نمی توانستیم آنان را از منجلاب کفر به ساحل اسلام رها بخشیم.

از میان این اسباب و دلایل، رفتار نیکو و اخلاق بزرگوارانه، عدم تنفر و حمله به ادیان دیگر و درعوض نمایاندن تصویر پاک و پرگذشت اسلام می باشد.

رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم ما را به رفتار نیک با دیگران و تبلیغ دین به اندازه ی توان توصیه کرده و می فرماید: «بلغواعني ولوآية»یعنی: ‌«از من تبلیغ کرده و برسانید حتی اگر یک آیه هم باشد». دعوت به زمان و مکان خاصی محدود نمی شود و تنها بر افراد عالم یا فقیه واجب نمی باشد، بلکه بر هر مسلمانی واجب است که داعی باشد.

بنابراین داعی باش و سبب هدایت کسی بودن برایت از هر آنچه خورشید بر آن طلوع کرده یا غروب می نماید بهتر است.

عزیزان خواننده، تا جاییکه می توانستم تلاش خود را به کار بستم تا بیانگر گفته های هدایت یافتگان از شک به سوی یقین باشم و پاداش و احر تنها از جانب خدا است. هر چه کوتاهی است از من است. از خدای متعال می خواهم که این عمل به طور خالص برای او باشد.

خداوند ما و شما را از اعمال صالح آنگونه که حکمتش اقتضا می کند، منتفع گرداند که او خود بهترین یاری دهنده و صاحب و مولاست.

 

الحمدلله رب العالمين

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com